حجر الاسود: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. <ref> [[شیخ طوسی]]، [[کتاب الخلاف]]، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> <ref> شیخ طوسی، [[کتاب النهایه]]، ص ref> ۲۳۶؛ <ref> [[شیخ محمد حسن نجفی]]، [[جواهر الکلام]]، ج ۱۹، ص</ref> ۳۴۰.</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه <ref> کتابالخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛</ref>
در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. <ref> [[شیخ طوسی]]، [[کتاب الخلاف]]، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> <ref> شیخ طوسی، [[کتاب النهایه]]، ص ref> ۲۳۶؛ <ref> [[شیخ محمد حسن نجفی]]، [[جواهر الکلام]]، ج ۱۹، ص</ref> ۳۴۰.</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه <ref> کتابالخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛</ref>
<ref>[[علامه حلّی،]] [[مختلف الشیعه]]، ج ۴، ص ۲۲۱</ref> <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷</ref> و سنّی <ref> [[بیهقی احمد بن حسین بن علی]]، [[السنن الکبری]]، ج ۷، ص ۱۸۲</ref>؛ <ref> [[عبد الرحمن الجزیری]]، [[الفقه علی المذاهب الاربعه]]، ج ۱، ص ۶۵۵.</ref> آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب
<ref>[[علامه حلّی،]] [[مختلف الشیعه]]، ج ۴، ص ۲۲۱</ref> <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷</ref> و سنّی <ref> [[بیهقی احمد بن حسین بن علی]]، [[السنن الکبری]]، ج ۷، ص ۱۸۲</ref>؛ <ref> [[عبد الرحمن الجزیری]]، [[الفقه علی المذاهب الاربعه]]، ج ۱، ص ۶۵۵.</ref> آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب
<ref>جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.</ref> مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.[۴۰]<ref>وسائل‌الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و</ref> ۴۱۴؛ <ref>الحدائق، ج ۱۶، ص ۲۶۰</ref> همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.<ref>النهایه، ص ۲۳۶</ref>؛ <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰</ref>.  یا تکبیر بگوید. <ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸</ref>؛ <ref>المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶</ref>؛ <ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.</ref>  
<ref>شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ [[الفقه الاسلامی]]، ج ۳، ص ۲۲۱۴.</ref> مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.<ref> [[شیخ حرّ عاملی]]،[[وسائل‌الشیعه]]، ج ۱۳، ص ۴۷۵</ref>؛ <ref> شیخ محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و</ref> ۴۱۴؛ <ref> [[شیخ یوسف بحرانی]]،[[الحدائق الناظره]]، ج ۱۶، ص ۲۶۰</ref> همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.<ref>شیخ طوسی،النهایه، ص ۲۳۶</ref>؛ <ref> محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰</ref>.  یا تکبیر بگوید. <ref> [[محمد بخاری]]، [[صحیح البخاری]]، ج ۲، ص ۱۹۸</ref>؛ <ref> [[ابن قدامه]]، [[المغنی]]، ج ۳، ص ۳۹۶</ref>؛ <ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.</ref>  





نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۳۹

حَجَرالاسود، که در رکن شرقی (رکن اسود یا رکن حَجَری) کعبه قرار دارد، سنگی مقدّس و دارای پیشینه کهن و جایگاهی ویژه ای در فرهنگ اسلامی و مناسک حج است. این سنگ در ارتفاع یک و نیم متر از سطح زمین، بر رکن شرقی کعبه نصب شده است.[۱] [۲]استلام این سنگ مورد سفارش پیامبر صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام می باشد. در منابع روایی آمده است که سابقه حجر الاسود به زمان حضرت آدم علیه السلام باز می گردد. حجر الاسود در زمان طوفان نوح بر فراز کوه ابو قبیس قرار گرفته و به دست حضرت ابراهیم علیه السلام در مکان خود نصب شده است.این سنگ بیضی شکل بوده و رنگ آن متمایل به قرمز است و به دلیل صدماتی که در طول زمان به آن وارد شده، در حلقه ای نقره ای حفاظت می شود.حجرالاسود قبل از اسلام نیز مورد احترام بوده، با این حال هیچ‌ گاه در طول تاریخ (حتی در دوره جاهلیت که پرستش سنگ‌ها رایج بود) مورد پرستش واقع نشد.[۳]، ص۲۴۱؛ [۴]

معنای حجر الاسود

حجرالاسود، ترکیبی از "حَجَر" به معنای سنگ و "اسود" ـ از ماده "س ـ و ـ د" ـ به معنای سیاه است. [۵]؛[۶] همچنین در برخی از منابع از حجر الاسود به معنای سنگ خوش بخت یا خوش اقبال نام برده شده است.ر[۷] [۸] ابن ظهیره می نویسد:اگر «أسود» از ریشه «سَوْدَد» به معنای سروری و سیادت باشد، «حجرالأسود» به معنای سنگی خواهد بود که منزلت آن از همه سنگ‌ها برتر و بالاتر است. ر[۹]

تاریخچه حجر الاسود

این سنگ، تا زمان طوفان نوح برجای خود قرار داشت؛ ولی با آغاز طوفان، خداوند آن را بر کوه ابوقبیس به امانت گذاشت تا آنگاه که حضرت ابراهیم(ع) خواست کعبه را بسازد و سنگی را به عنوان نشانِ آغاز طواف انتخاب کند، جبرئیل، این سنگ را از کوه ابوقبیس نزد ابراهیم آورد و او در جایش نصب کرد.[۱۰]؛ [۱۱] حجرالاسود به دلیل اهمیتی که دارد، در طول تاریخ بارها مورد تعرض قرار گرفته است، گزارش‌ها از ربودن سنگ و پنهان کردن آن به دست «عمرو بن حارث بن مضاض جُرهمی» از سران قبیله جرهم،[۱۲]و نیز به دست سران قبیله ایاد در نزاع با مضریان [۱۳]در دوره پیش از اسلام حکایت دارد.حجرالاسود به دست قرامطه بحرین در سال۳۱۷ ق نیز ربوده شد. در این سال که مقارن با حکومت المقتدر عباسی بود (حک:۲۹۵–۳۲۰)، قرامطه بحرین به رهبری ابوطاهر قرمطی در روز ترویه به مکه یورش بردند و ضمن کشتار حاجیان، حجرالاسود را در چهاردهم ذی‌حجه ربودند. ابوطاهر، در آغاز، حجرالاسود را به کوفه برد و بر یکی از ستون‌های مسجد کوفه آویزان کرد و سپس آن را به هجر در بحرین برد.[۱۴]؛ [۱۵] سرانجام این سنگ در روز عید قربان سال ۳۳۹ق. پس از ۲۲ سال به دست سنبر بن حسن قرمطی به مکه بازگردانده شد و به دست وی در جای خودش قرار داده شد. سنگ بر اثر ضرباتی که بر آن وارد شده بود، آسیب دیده و برای حفظ آن نواری از نقره به دور آن قرار داده شد.[۱۶]آسیب دیدن و شکستن حجرالاسود در حوادث پرشمار، سبب شد تا برای حفظ قطعات آن، پس از نصب سنگ، حلقه‌ای به دور قطر بیرونی آن کشیده شود. این حلقه که بارها تعویض گردیده غالباً از جنس نقره و گاه نیز از طلا [۱۷]؛ [۱۸].تهیه می‌شد. [۱۹]؛ [۲۰] در سال۱۲۹۰ق، پوشش دیگری از نقره به وزن دو کیلو به دور حجرالاسود افزوده شد و سنگ را که در آن هنگام ۱۷ قطعه شده بود به هم پیوند داده و قسمت بیرونی آن را با پوششی از نقره خالص پوشانیده شد و از آن صفحه دایره‌ای به قطر 27 [۲۱] و به نقلی ۳۷ سانتی‌متر [۲۲]که بتوان با سر و صورت آن را لمس کرد و بوسید ساخته و کار گذاشته شد.خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد </ref>

ویژگی های ظاهری حجر الاسود

حجرالاسود سنگی صیقلی به رنگ سیاه متمایل به قرمز و به شکل بیضی نا منظم است.[۲۳] قطر حجر الاسود در حدود ۳۰ سانتی‌متر و عرض آن حدود ۵/۱۳ سانتی‌متر است.[۲۴]این سنگ در حدود ۹۸ سانتی‌متر یعنی دو ذراع در دیوار فرورفته است. [۲۵] و نواری به عرض ده سانتی‌متر دور آن را گرفته است. [۲۶]

حجر الاسود در روایات

حجر الاسود از سنگ هاى بهشتى است که همراه حضرت آدم عليه السّلام بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه‌ اش نزد وى فرود آمده است. [۲۷].[۲۸] این سنگ اکنون جزیی از مسجد الحرام و موقف استلام مسلمانان هنگام حج می باشد.درروایات آمده است که اين سنگ در آغاز بسيار سفيد بود، امّا گناهان فرزندان آدم آن را سیاه کرده است.[۲۹] از پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه نقل شده است که حجر الاسود دست راست خداوند در روى زمین است، کسى که آن را مسح کند دست خدا را مسح کرده است.[۳۰] [۳۱]

فضایل حجرالاسود

معروف است که این سنگ در آب فرو نمی‌رود.[۳۲] [۳۳]. آتش آن را گرم نمی کند.خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد در منابع روایی شیعه و سنی فضیلیت های بسیاری برای حجر الاسود بیان شده است از جمله: با استلام آن گناهان نابود می شود. [۳۴] توبه آدم (ع) میان حجرالاسود و درب کعبه اتفاق افتاد. [۳۵] دعا در کنار آن به اجابت می رسد.احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۹.</ref> هفتاد پیامبر بین رکن یمانی و حجر الاسود دفن شده اند. [۳۶] ۲۱۴؛[۳۷]، بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۶۴.</ref> چهار نهر بهشتی زیر آن جاری است. [۳۸] میثاق خدا به آن سپرده شده است.[۳۹] خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد

احکام فقهی حجرالاسود

در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. [۴۰] خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد ۳۴۰.</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه [۴۱] [۴۲] [۴۳] و سنّی [۴۴]؛ [۴۵] آغاز طواف از حجرالاسود را واجب می‌دانند و برخی نیز مستحب [۴۶] مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.[۴۷]؛ [۴۸] ۴۱۴؛ [۴۹] همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود می‌رسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آن‌گاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.[۵۰]؛ [۵۱]. یا تکبیر بگوید. [۵۲]؛ [۵۳]؛ [۵۴]


پانویس

  1. موعود نامه نوشته مجتبی تونه ای، ص 271
  2. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص:۲۳۰.
  3. ر.ک. محمد طاهر کردی، التاریخ القویم، ج ۲، جزء۳
  4. ر.ک. مروارید، قوامیس الحج، ص۸۴۶
  5. معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۱۴ «سود»
  6. لسان العرب، ج ۴، ص ۱۶۵ ماده
  7. ر. ک. لغت نامه دهخدا
  8. ر.ک.علی اصغر مروارید، قوامیس الحج، ج۱، ص۸۴۶
  9. .ک.ابن‌ ظهیره،الجامع اللطیف فی فضل مکة و اهلها و بناء البیت الشریف، چاپ علی عمر، قاهره، سال ۱۴۲۳ قمری، ص۴۱
  10. الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص62
  11. اثاره الترغیب، ج1، ص99.
  12. مرآه الحرمین، ج1، ص302.
  13. الرحله الحجازیه، ص153.
  14. اثاره الترغیب، ج1، ص122-123
  15. الانس الجلیل، ج1، ص409.
  16. التاریخ القویم، ج3، ص285.
  17. تحصیل المرام، ج1، ص191
  18. التاریخ القویم، ج3، ص285-286
  19. الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص135
  20. میرزا عبد الرسول منشی، مراه الحرمین، ج1، ص 264، 304.
  21. میرزا عبد الرسول منشی،مرآه الحرمین، ج1، ص264.
  22. موسوعه العتبات المقدسه، ج1، ص59.
  23. اولیا چلبی، الرحلة الحجازیه، چاپ قاهره، نشر دارالافاق العربیه، سال ۱۹۹۹ م ص 230
  24. راهنمای حرمین شریفین، ج1، ص185.
  25. محمد بن احمد بن جبیر، رحلة ابن جبیر، بیروت، انتشارات دارالهلال، ص 59
  26. محمد طاهر کردی،التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم، بیروت، انتشارات دار خضر، سال ۱۴۲۰ ق. ج2، ص442.
  27. کلینی الکافی ج۴، ص۱۸۵
  28. همان، ص۱۸۸.
  29. همان، ص ۱۹۱.
  30. همان، ص ۴۰۶
  31. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۳، ص ۳۲۴.
  32. معجم البلدان، ج ۲، ص ۲۲۴
  33. شفاء الغرام، ج ۱، ص ۲۶۱
  34. السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۷۵.
  35. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۶؛ شیخ حر عاملی وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۷۴.
  36. شیخ کلینی، الکافی، ج ۴، ص
  37. علامه مجلسی
  38. شیخ صدوق الخصال، ج ۴، ص ۶۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۰۴.
  39. شیخ صدوق، علل‌الشرایع، ج ۲، ص ۴۲۴
  40. شیخ طوسی، کتاب الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۰
  41. کتابالخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛
  42. علامه حلّی، مختلف الشیعه، ج ۴، ص ۲۲۱
  43. جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷
  44. بیهقی احمد بن حسین بن علی، السنن الکبری، ج ۷، ص ۱۸۲
  45. عبد الرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۵۵.
  46. شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص ۲۲۱۴.
  47. شیخ حرّ عاملی،وسائل‌الشیعه، ج ۱۳، ص ۴۷۵
  48. شیخ محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و
  49. شیخ یوسف بحرانی،الحدائق الناظره، ج ۱۶، ص ۲۶۰
  50. شیخ طوسی،النهایه، ص ۲۳۶
  51. محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰
  52. محمد بخاری، صحیح البخاری، ج ۲، ص ۱۹۸
  53. ابن قدامه، المغنی، ج ۳، ص ۳۹۶
  54. احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۶۷.