جریان و جنبش های اسلامی آسیای مرکزی

از ویکی‌وحدت
نقشه آسیای مرکزی

جنبش های اسلامی آسیای مرکزی مقاله ای است که درباره مسلمانان و جریان و جنبش های اسلامی صورت گرفته در آن منطقه خواهد بود.

علت نام گذاری به آسیای مرکزی

آسیای مرکزی که برگردان آن از واژگان روسی آسیای میانه خوانده شده است، در قلب آسیا و در منطقه‌ای قرار گرفته که رودهای آن به آبهای آزاد جهان راه نمی‌یابند[۱]

کشورهای آسیای مرکزی

آسیای میانه یا آسیای مرکزی سرزمین پهناوری در قارهٔ آسیا است که هیچ مرزی با آب‌های آزاد جهان ندارد. (محصور در خشکی) اگر چه مرزهای دقیقی برای این سرزمین تعریف نشده‌است،
ولی به‌طور معمول آن را دربرگیرندهٔ کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان می‌دانند.
اغلب سرزمین‌های دیگری چون افغانستان، شمال شرق ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، و گاه سین‌کیانگ (ترکستان شرقی قدیم) در غرب چین و جنوب سیبری در روسیه نیز شامل آسیای مرکزی می‌شوند.

گسترش اسلام در قرن اول هجری

این منطقه که ماوراء‌النهر، فرارود یا ورارود هم خوانده شده، از همان قرن اول گسترش اسلام در مناطق غربی و مرکزی آسیا، به بخشی از دارالاسلام تبدیل شد.
سرنوشت مردم این منطقه با دیگر مسلمانان، در مسیری کمتر یا بیشتر مشابه قرار گرفت. مسلمانان آسیای مرکزی در قرون اولیه گسترش اسلام، در روند شکل‌گیری و تکامل فرهنگ و تمدن اسلامی نقش آفریدند. این منطقه از دیرباز محل سکونت اقوام ایرانی بود. [۲]

نفوذ ایران

پیش از ورود اسلام قبایل و طوایف گوناگونی را در آن منطقه جای داده بود. آثار و نفوذ فرهنگی ایران در بخش‌هایی از این منطقه مانند مرو و هرات بسیار چشمگیر بود. در دوره ساسانیان نفوذ ایران در این منطقه بسیار آشکار بود.
پس از سیطره سربازان مسلمان بر شمال و شرق ایران، از همان قرن نخست هجری، آسیای مرکزی هم وارد مرحله جدیدی از حیات خود شد.
اولین موج گسترش اسلام در این منطقه با گسترش آن در ایران و شکست‌های ساسانیان از سربازان سپاه اسلام هم زمان بود.
سپس مسلمانان عرب از مرو به سوی سمرقند و بخارا پیشروی کردند. شهر مرو به مرکز حکومت اعراب مسلمان تبدیل شد. [۳]
شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این منطقه تحت تأثیر اسلام قرار گرفت. در این دوره جغرافی‌دانان مسلمان این منطقه را ترکستان خواندند. [۴]

اسلام عامل وحدت

مسلمانان تاجیکستان کشوری در آسیای مرکزی

اسلام در آسیای مرکزی و در میان اقوام ساکن در آن وحدتی را به وجود آورد که پیش از آن حتی در دوره هخامنشیان و سلطه اسکندر مقدونی هم به چشم نخورده بود.
با تقویت و تثبیت نفوذ اعراب، قدرتهای محلی ترک به سوی شمال شرقی عقب رانده شدند. بر همین اساس از نظر دیدگاه جغرافی‌دانان مسلمان در قرون سوم و چهارم هجری، ترکستان از شمال ماوراءالنهر (فرارود) آغاز می‌شد.
ترکان قراخانی نخستین حکومت بزرگ اسلامی ترک را ایجاد کردند. سلسله‌های ایرانی هم مانند سامانیان، غزنویان و خوارزمشاهیان اداره امور مسلمانان آسیای مرکزی را در اختیار گرفتند. بخارای عصر سامانیان و سلجوقیان، به یکی از مراکز مهم فرهنگ جهانی تبدیل شد. [۵] مسلمانان آسیای مرکزی مانند دیگر مسلمانان، در قرن هفتم ه. با حمله‌های سنگین و ویرانگر چنگیزخان و جانشینانشان رو به رو شدند. [۶]

حمله مغولان

با این تهاجم، به مدنیت ایرانی – اسلامی در این منطقه، آسیب‌های شدیدی وارد شد. با ورد مغولان به آسیای مرکزی و پیرامون آن و از میان رفتن حکومت‌های محلی اسلامی، مدتهای طولانی گسترش اسلام در این منطقه متوقف شد.
هر چند مغولان به زودی شیوه مدارای مذهبی را هدف قرار دادند و حتی باورهایشان را با اندیشه‌های مسیحیت نیز درآمیختند.
جانشینان چنگیز سیاست یکسانی را در برابر مسلمانان در پیش نگرفتند. بیشتر آنان حمایت از مسلمانان را مورد توجه قرار دادند. تفرقه و پراکندگی خان‌ها و امیران این منطقه، شرایط را برای سیطره روس‌ها فراهم ساخت. [۷]

روس ها و مسلمانان در آسیای مرکزی

مسلمانان روسیه

از قرن شانزدهم میلادی. و از دوره ایوان چهارم (مخوف)، گروه‌ها و هیئت‌های مختلف مذهبی برای تبلیغ مسیحیت به آسیای مرکزی فرستاده شدند.
او برخلاف بیرحمی شدید سیاسی، در زمینه امور مذهبی شیوه‌ای مداراآمیز داشت. [۸] اولین تلاش‌های روس‌ها در این منطقه، با گرایش‌های اقتصادی همراه بود. سقوط اردوی زرین در قرن پانزدهم م. راه برای توسعه نفوذ روسیه در فرارود هموار ساخت.
تقویت نفوذ روسیه در پیرامون و سواحل دریای خزر از یک سو و شکل‌گیری دولت شیعی صفوی در ایران و جنوب دریای خزر سبب شد مسلمانان اهل سنت در دو سوی دریای خزر تقسیم شوند:
ازبک‌ها و گروهی از تاتارها در شرق،
عثمانیان و گروهی دیگر از تاتارها در غرب آن.
این دگرگونی به همراه تغییر در الگوهای تجارت جهانی، در پی پیشرفت‌های علمی در دریانوردی و به کارگیری نیروی بخار در کشتی‌ها و اهمیت یافتن ارتباطات دریایی به جای راه‌های زمینی، مسلمانان آسیای مرکزی را به دوران طولانی انزوا دچار ساخت.
روس‌ها در کنار نظام‌های فئودال در آسیای مرکزی، نظام اداری خود را سازمان دادند. روس‌های مهاجر، قزاق‌ها را هم به هم با خود به آسیای مرکزی بردند. تا دوره کاترین دوم،
اسلام در سرزمین‌های اسلامی، همچون دشمنی آشتی‌ناپذیر مورد تهاجم قرار داشت. فعالیت‌های تبشیری هم بسیار گسترش یافته بود.
نیمه اول قرن هجدهم، یعنی دوره پتر کبیر و جانشینانش، آزار و اذیت مسلمانان از سوی روس‌ها، با دهه 1930 در دوره استالین قابل مقایسه است.
در دیدگاه کاترین دوم، اسلام آیین معقولی بود که برای متمدن ساختن مردم وحشی آسیا از مسیحیت مناسب‌تر بود.

کاترین دوم امپراطور روسیه در سال 1762 میلادی

او مرکزی را برای اداره امور مسلمانان ایجاد کرد و شیوه‌ای ملایم در برخورد با مسلمانان در پیش گرفت. سیاست‌های فرهنگی او شرایط را برای احیای فرهنگی تاتارهای ولگا – اورال و شکل‌گیری «جنبش‌ جدیدی» فراهم ساخت. سیاست‌های او در سیاست روسی گردانی مسلمانان تأخیرهایی را ایجاد کرد.


منابع

  1. Robert Lewis, Geographical Perspective on Soviet Central Asia, London: Routledge, 1992, p.80.
  2. جی‌بویل، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه: حسن انوشه، تهران: امیرکبیر، 1368، ص 335
  3. Ahmed Rashid, The Resurgence of Central Asia, Islam or Nationalism, London: Zed Book, 1994, p. 12.
  4. بارتولد، ترکستان‌نامه، ترجمه: کریم کشاورز، تهران: آگاه، 1366، ص. 167
  5. الهه کولایی، سیاست و حکومت در آسیای مرکزی، تهران: سمت، 1389، ص. 25
  6. Beatrice F. Manz, “Historical Background”, in: Beatrice F. Manz, Central Asia in Historical Perspective, Boulder, Westview Press, 1994, p. 7.
  7. غلامرضا ورهرام، تاریخ آسیای مرکزی در دوران اسلامی، مشهد: آستان قدس، 1372، صص. 289 تا 302.
  8. کستنکو کاپیتان اتماژور، شرح آسیای مرکزی و انتشار سیویلیزاسیون روسی در آن، تهران: مؤسسه تحقیقات علوم انسانی، 1383، صص. 221 – 112