نقد و بررسی دیدگاه جریان های تکفیری در زمینه زیارت قبور صالحان و اولیای الهی

از ویکی‌وحدت

یكی از مبانی فكری مهم جریان‌های تكفیری كه موجب تكفیر مسلمانان از ناحیه آنان گردیده است موضوع حرمت زیارت قبور صالحان و خواندن دعا و نماز در كنار آنها می باشد . اینان بر اساس چنین عقیده ای عمل مسلمانانی را كه بقصد زیارت قبور اولیای الهی حركت نموده و دعا و نماز در كنار آنها می خوانند مصداق شرك تلقی نموده و حكم به مشرك بودن آنان نموده اند . در این مقاله این دیدگاه مورد نقد و بررسی قرار گرفته و دیدگاه عالمان فریقین نسبت به چنین اندیشه ای تبیین گردیده است .

‌زیارت قبور صالحین و دعا در كنار قبور انان

دیدگاه شخصیتها و جریانهای تكفیری در موضوع زیارت قبور صالحین

ابن تیمیه

اصول دیدگاههای ایشان در مساله زیارت بشرح ذیل می باشد :‌

1- انواع زیارت قبور اولیای الهی – زیارت مشروع و زیارت بدعت- :‌

الف – زیارت قبور مسلمانان دو نوع است :‌ زیارت مشروع و زیارت بدعت زیارت مشروع عبارتست از آمدن كنار قبور صالحین و دعا نمودن برای انان همانگونه كه بین مسلمانان چنین زیارتی مرسوم است و سیره نبوی بر ان مشروعیت ان دلالت می كند . اما زیارت بدعت عبارتست از ‌ حضور در كنار قبور صالحین و طلب حاجت بصورت مستقیم از انان یا اعتقاد به اینكه دعا در نزد قبور انان به اجابت نزدیكتر است و نیز – مصداق دیگر زیارت بدعت - متوسل شدن به انان بصورتی كه انان واسطه و شفیع در بارگاه الهی گردیده و قضای حوائج را بجهت تقربشان به خداوند از محضر ربوبی مسئلت نمایند كه چنین زیارتی نیز از منظر وهابیت و جریانهای تكفیری بدعت خواهد بود .[۱]

ب- زیارت قبور كفار جهت عبرت و یاد اوری قیامت:‌

زیارت قبور اموات جهت عبرت و متذكر شدن به اخرت اختصاص به مسلمانان نداشته بلكه مشترك بین مسلمین و كفار خواهد بود.

2- عدم جواز دعا در كنار قبر پیامبر و طلب نمودن از او جهت دعا كردن برای دیگران [۲]

3-عدم مشروعیت نماز خواندن بسوی قبرپیامبر وصالحین (قبر را قبله قرار دادن):[۳]

‌ایشان می گوید از بدعتهائی كه در بین متاخرین رائج شده است نماز خواندن در مقابل قبور صالحین می باشد در حالی كه اجماع بر عدم مشروعیت چنین عملی وجود دارد [۴]

4- حرمت قرار دادن قبر پیامبرص بعنوان مسجد و حرمت بناء‌ مسجد بر آن [۵]


5- حرمت نماز خواندن خلف قبر پیامبر [۶]

نتیجه انكه از منظر ابن تیمیه زیارت قبور صالحین بصورت كلی و جهت عبرت و یادآوری اخرت مشروع و لی زیارت قبر خاص نظیر قبر پیامبر و طلب خواسته از او یا واسطه قراردادن او در محضر الهی مشروع نیست ..علت عدم مشروعیت زیارت قبور بگونه ای كه ذكر شد این است كه این امر نوعی بت پرستی و شرك بخداوند می باشد .مضافا بر اینكه این عمل مخالف دستور پیامبر مبنی بر نهی از مسجد و مزار قرار دادن قبرش می باشد [۷].

6- حرمت سفر به قصد زیارت قبور اولیای الهی و قبر پیامبر ص

ایشان در این زمینه به روایاتی از قبیل :‌ لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلَّا إلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ : الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى وَمَسْجِدِی هَذَا استدلال می كند.ایشان احادیثی كه دلالت بر مشروعیت زیارت قبور اولیای الهی دارد را ضعیف یا موضوع می داند [۸].


ایشان می گوید بر اساس حدیث «لا تشد الرحال الا الی ثلاثه مساجد المسجدالحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » سفر نمودن تنها بجهت حضور در مسجد پیامبر جائز اما سفر زیارتی به قصد زیارت قبر پیامبر و قبور دیگران جائز نیست بدلیل نهی كه در این جهت وارد شده است بدین معنا كه وقتی سفر نمودن جهت زیارت قبور صالحین جهت تقرب به خداوند جائز نیست سفر جهت زیارت قبر پیامبر نیز به این قصد و غرض جائز نیست [۹].

7- ضعف یا مجعول بودن روایاتی كه بر جواز زیارت قبر پیامبر می كند  :‌

ابن تیمیه قول جمهور مبنی بر جواز زیارت قبر پیامبر را مستند به دو روایت نبوی :‌» اذا سالتم الله فاسالوه بجاهی فان جاهی عند الله عظیم » و روایت :‌ ‌من زارنی بعد مماتی فكانما زارنی فی حیاتی (كه دلالت بر جواز زیارت قبر ان حضرت حتی بعد مماتش می كند ) می داند. ولی از منظر ابن تیمیه هر دو روایت ایراد جدی دارد بدلیل انكه روایت اول در هیچ كتاب حدیثی وجود نداشته و دروغ می باشد هر چند مقام و جاه پیامبر از همه انبیاء‌عظیم تر می باشد و روایت دوم نیز ضعیف و مخالف دین و روش مسلمین می باشد. ابن تیمیه جهت اثبات مدعای خود به گفتار ائمه اربعه اهل سنت استناد نموده و اجماع و اتفاق انان را بر عدم جواز مس قبر پیامبر ادعا می كند.[۱۰]

نقد محمد ابوزهره به ابن تیمیه در منع زیارت قبر پیامبر ص

ایشان می گوید هر چند ما با دیدگاه ابن تیمیه در مساله زیارت قبور بطور كلی موافق هستیم اما نسبت به دیدگاه ایشان در منع زیارت قبر پیامبر موافق نیستیم بجهت انكه علت منع ابن تیمیه از زیارت قبر پیامبر دوری از بت پرستی است ایشان نصوص نهی از بت پرستی را به نهی از زیارت قبور اولیای الهی از جمله قبر پیامبر تطبیق می كند اما اشكالی كه به ایشان وارد است این است كه زیارت قبر پیامبر را نمی توان مظهر بت پرستی دانست چون زیارت قبر پیامبری كه احیاگر شعار توحید بود به توحیدی شدن انسان كمك می كند و نفس زیارت قبر ان حضرت تعظیم شعار توحید است چون تقدیس پیامبر و قبر مطهر او تقدیس معانی است كه پیامبر در احیای انها كوشید . مضافا به اینكه سیره مسلمین بر زیارت قبر ان بزرگوار بوده و نمی توان عمل مردمی را كه در طول قرون متمادی تا كنون به زیارت قبر پیامبر می روند نسبت شرك و بت پرستی داد.


ایشان نسبت به حدیث لاتشدالرحال می گوید :‌ بر اساس روایت لاتشد الرحال....همانگونه كه سفر جهت زیارت مسجد نبوی جائز است زیارت قبر رسول الله هم جائز خواهد بود بدلیل انكه علت جواز سفر جهت زیارت مسجد نبوی ان است كه پیامبر در ان مكان به عبادت می پرداخت و مكان حضور پیامبر بود و زائر با حضور در این مكان مقدس با روح و اندیشه های توحیدی پیامبر ارتباط برقرار خواهد كرد بهمین دلیل زیارت قبر و روضه شریف ان حضرت نیز جائز خواهد بود هر چند نماز خواندن در انجا بجهت نهی از مسجد قرار دادن قبر ان بزرگوار جائز نیست [۱۱] .

نقد شهید مطهری به گفتار تكفیری ها در منع از زیارت پیامبرص

توسل به اولیای الهی عین عبادت خداوند است :

ایشان می گوید :‌ زیارت پیامبر و اولیای الهی نه تنها شرك نیست بلكه عین عبادت خداوند و توحید در عبادت است بجهت انكه مضامینی كه در زیارت پیامبر خوانده می شود بخوبی گویای این امر است و ارتباطی با شرك و بت پرستی ندارد :‌


ما مسلمانان در زیارت رسول اكرم صلى الله علیه و آله چنین مى‏خوانیم: «اللَّهُمَّ انّى اعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فى غَیْبَتِهِ كَما اعْتَقِدُها فى حَضْرَتِهِ وَ اعْلَمُ انَّ رَسولَكَ وَ خُلَفائَكَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ احْیاءٌ عِنْدَكَ یُرْزَقونَ، یَرَوْنَ مَقامى وَ یَسْمَعونَ كَلامى وَ یَرُدّونَ سَلامى.».


یعنى: خدایا من احترام صاحب این محل را پس از وفات، همان مى‏دانم كه در زمان حیات داشت. من مى‏دانم كه پیامبر تو و جانشینانى كه تو برگزیدى، همه در پیشگاه تو زنده و مرزوقند، مرا در جایگاهم مى‏بینند، سخنم را مى‏شنوند، سلامم را پاسخ مى‏گویند. در آخر همین زیارت چنین مى‏خوانیم:

«اللَّهُمَّ انَّكَ قُلْتَ: «وَ لَوْ انَّهُمْ اذْ ظَلَمْوا انْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَروا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللَّهَ تَوّاباً رَحیماً.» وَ انّى اتَیْتُكَ مُسْتَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنوبى وَ انّى اتَوَجَّهُ بِكَ الَى اللَّهِ رَبّى وَ رَبِّكَ لِیَغْفِرَ لی ذُنوبى.».

یعنى خدایا تو در كلام مجیدت به پیامبرت گفتى: «اگر آنان آنگاه كه به خود ستم مى‏كنند نزد تو بیایند و از خداوند طلب آمرزش كنند و پیامبر نیز براى آنها طلب آمرزش كند، خداوند را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.» سپس خطاب به رسول اكرم صلى الله علیه و آله مى‏گوییم: اى پیامبر عزیز! من آمده‏ام نزد تو در حالى كه از خداوند آمرزش مى‏طلبم و در حالى كه از گناه گذشته‏ام پشیمانم. من به وسیله تو كه بنده صالح خدا هستى و مى‏توانى براى من دعا و استغفار كنى، به سوى خدا كه هم پروردگار من است و هم پروردگار تو روآورده‏ام تا (در اثر استغفار من و استغفار تو) گناهان مرا بیامرزد[۱۲]

پاسخ ایه الله سبحانی به گفتار ابن تیمیه و ...در منع زیارت قبر پیامبر ص :‌[۱۳]

ایشان در رد دیدگاه ابن تیمیه نخست به رفتار مسلمانان در طول 14 قرن در زیارت قبر پیامبر پرداخته و می گوید :‌ درمیان دلائل فراوانى كه مى توان براى روا بودن سفر براى زیارت قبر پیامبر مطرح كرد، همان سیره عموم مسلمانان جهان است كه پیوسته پس از رحلت تا به امروز ادامه داشته است.وهیچ كس نمى تواند، یك چنین سیره و روش را انكار كند وپیوسته درتمام ادوار اسلامى، حج وزیارت توأم بوده اند.


انگاه به گفتار یكى از اندیشمندان بزرگ اهل سنت یعنى «سُبْكى» استناد كرده و از قول او می گوید : ما، همه مسلمانان جهان را كه عازم حج بوده اند، دیده ایم، وكسانى كه قبل ازما مى زیستند، آنان نیز دیده اند، ومطلب نیز سینه به سینه نقل شده كه تمام مسلمانان جهان ، بابذل جان ومال ، پیوسته به زیارت قبر پیامبر شتافته، ودراین را ه مشتاقانه رنج سفر را تحمل مى كردند و چنین اتفاقی نمیتواند خطا و نادرست باشد بلكه همگى این كار را براى خدا انجام میدادند، وهركس كه از كاروان عقب مى ماند، ازاینكه به زیارت قبر پیامبر تشرف نیافته، اندوهگین میشد.

ابن تیمیه و پیروان او مى گویند : سفر توده هاى عظیم مسلمانانان در هر سال، ازمكه به مدینه ویا از وطن به مدینه، براى برگزارى نماز در مسجد النبى است،نه براى زیارت قبر پیامبر، ولى شكى نیست كه این گفتار كاملاً بى اساس است، به گواه اینكه مسلمانان كمتر به بیت المقدس سفر مى كنند در حالى كه فضیلت نماز در آن مسجد بسان برگزارى نماز در مسجد النبى است.اگر هدف از تحمل رنج سفر،در عزم به حج یا باز گشت از آن تنها نماز گزارى در مسجد النبى باشد، باید نمونه این هجوم را در سفر به بیت المقدس نیز مشاهده كنیم،واگر كسی دراین مطلب شك و تردید دارد،مى تواند آن را از مسافران و قاصدان سفر بپرسد [۱۴]

.


ایشان انگاه به سیره صحابه جهت زیارت قبر پیامبر استناد نموده و می گوید :‌ پس از زمان پیامبر،صحابه و یا تابعین،براى زیارت قبر پیامبر با ر سفر مى بستند وآن را كارى عبادى ومایه نزدیكى به خدا مى دانستند. انگاه برخی را بعنوان نمونه اینچنین بیان می كند:‌


الف ـ بلال حبشى مؤذّن رسول خد اپس از در گذشت پیامبر،مدینه را به عزم انجام فریضه بزرگ مرزبانى (مرابطه ) ترك گفت.شبى پیامبر را در خواب دید كه به او فرمود:آیا وقت آن نشده كه مارا زیارت كنى ؟ با اندوه فراوان از خواب بر خاست ورو به راه نهاد.یك سره به سوى قبر پیامبر آمد،ودر كنار قبر به گریستن پرداخت چهره بر قبر مى سود.ناگهان نور دیدگان پیامبر حسن وحسین را دید وهر دور را به آغوش كشید وبوسید وهر دو ازاو درخواست كردند كه اذان او را بشنوند. بلال در همانجا ایستاد، كه درزمان پیامبر براى اذان مى ایستاد ونداى تكبیر آغاز كرد.


مردم مدینه وقتى صداى تكبیر او را شنیدند، شهر به لرزه در آمد، وچون شهادت نخست را به پایان برد،غوغایى به پا خاست ووقتى به رسالت پیامبر شهادت داد، زن ومرد ازخانه بیرون ریختند.گوئى پیامبر دوباره برانگیخته شده . چنان میگریستند كه هرگز مدینه آن حالت را به خود ندیده بود.


ب ـ عمر بن عبدالعزیز، افرادى را از شام به مدینه اعزام مى كرد، تا سلام او را به پیامبر برسانند وبر گردند.


ج ـ عمر بیت المقدس را فتح كرد، و كعب الأحبار درآن منطقه به او پیوست وتظاهر به اسلام كرد، عمر به وى گفت : آیا مى خواهى با من به مدینه بیایى وقبر پیامبر را زیارت كنى ؟واز زیارت او بهره ببرى ؟ وى در پاسخ گفت : آرى حاضرم،


وقتى خلیفه به مدینه رسید، نخستین كارى كه كرد، این بود كه به مسجد رفت وبرپیامبر سلام كرد. ایشان در ادامه می گوید :‌ با توجه به سیره عموم مسلمانان جهان وعمل صحابه وتابعین، نباید در باره مباح بودن سفر براى زیارت شك وتردید كرد، ایشان بعد از ذكر روایاتی نظیر حدیثی كه از ابن عمر نقل شده كه گفت : رسول خدا فرمود: مَنْ جَائَنی زائرا لاتحمله إلا زیارتی كان حقاً علیّ أن أكون له شفیعاً یوم الْقیامة «هركس براى زیارت من آید وانگیزه اى جز زیارت من نداشته باشد، شایسته است،من روز رستاخیز شفیع او باشم.


ودر روایت دیگر فرمود : من حج فزار قبرى بعدوفاتی كان كمن زارنی فی حیاتی «هركس قبر مرا پس از رحلتم زیارت كند، بسان این است كه در دوران زندگیم، به دیدار من آمده باشد»


و نیز بیان اینكه «، خود پیامبر، براى زیارت قبور شهداء، ازمدینه، بیرون مى رفت». می گوید :‌ با توجه به این روایات كه برخى نیز در صحاح اهل سنت آمده، هیچ انسان منصفى نمى تواند در درستى آنها تردید كند، به ویژه كه انبوهى از علماى اهل سنت،سفر برا ى زیارت قبر پیامبر را مستحب شمرده اند و همگى در كتابهاى مناسك حج آن را یاد آور شده اند. [۱۵]


ایه الله سبحانی علت انحرافات فكری وهابیت و ابن تیمیه ر اسطحی نگری در قران و احادیث دانسته می گوید :‌ آفت وهابیت از ابن تیمیه گرفته تا به امروز ، همان آفت سطحى نگرى ودورى از دقت درسند ومضمون روایت است واگر ابن تیمیه در قرن هشتم به حدیثى استدلال كرده آنان معتقدند حتما استدلال او خطا ناپذیر بوده وپیوسته همان را تكرار مى كنند. دیگر به خود اجازه نمى دهند كه درباره آن تجدید نظر كنند، یا به انتقاد محققان گوش فرا دهند.[۱۶]

سخن غزالی در معنای حدیث :‌ لا تشدّ الرحال...

سخن غزالی در معنای حدیث :‌ لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد : مسجدی هذا، و المسجد الحرام و المسجد الاقصى ایشان در كتاب احیاء‌ علوم الدین در كتاب اداب السفر ضمن بیان سفر ظاهری (و بدنی) و سفر قلبی و باطنی، سفرزیارتی جهت قبور اولیای الهی را امری ممدوح و عملی عبادی دانسته و می گوید :‌

كسانی كه در دنیا زیارتشان ممدوح و متبرك بود بعد از وفاتشان نیز زیارت قبورشان عملی ممدوح و متبرك خواهد بود.البته درجات ثواب زیارت اینان بحسب درجات فضائل و مقاماتی است كه در نزد خداوند دارند[۱۷].


ایشان با اشاره به حدیث لاتشد الرحال می گوید : ‌هرگز نمیتوان حتى تحریم سفر به سوى سایر مساجد را با این حدیث ثابت كرد، زیرا لسان حدیث، لسان ارشاد وراهنمایى است، وآن اینكه چون غیر از این سه مسجد، تمام مساجد، ازنظر فضیلت یكسان ویكنواخت هستند، دیگر صحیح نیست مسلمانى وقت خود را تلف كند ورنج سفر بر خود هموار سازد و به زیارت دیگر مساجد ویا اقامه نماز در آنها برود،زیرا آنچه را كه از ثواب نماز گزاردن در مساجد دور دست، مى طلبد، درمساجد نزدیك هم موجود است [۱۸]

دیدگاه ابن حجرمكی در مشروعیت زیارت قبر پیامبر :‌

ایشان می گوید ادله اربعه قائم بر مشروعیت زیارت قبر پیامبر می باشد :‌ انّ زیارته (ص) مشروعة مطلوبة بالكتاب والسنة و اجماع الامة و بالقیاس. انگاه به تبیین ایات و روایات در این زمینه می پردازد از جمله انكه در بخش ایات به دو ایه :‌ ولَو أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ واسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِیمًا [۱۹]). و نیز ایه :‌ ومَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللهِ ورَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ وكَانَ اللهُ غَفُورًا رَحِیمًا). [۲۰] استناد می كند و می گوید :


‌بر اساس ایه اول خداوند امت اسلامی را تهییج می كند كه به حضور رسول الله رفته و او را واسطه درگاهش جهت مغفرت گناهانشان قرار دهند ؛ این امر اختصاص به دوران حیاتش نداشته بلكه بعد از مماتش نیز جاری خواهد بود و بر اساس ایه دوم باید گفت همانگونه كه عنوان مهاجرا الی الله و رسوله شامل همه كسانی است كه در زمان حیات ان حضرت از دیارشان بقصد دیدار ان حضرت بحضورش مشرف می شدند همینطور شامل كسانی است كه بعد از ممات ان حضرت از دیارشان بقصد زیارت قبر پیامبر هجرت می كنند بدلیل انكه در روایات امده است كه :‌ من زارنى بعد موتى فكأنما زارنى فی حیاتى .و «من حج فزارنى فی مسجدى بعد وفاتى كان كمن زارنى فی حیاتى».


ایشان می گوید :‌این احادیث دلالت بر استحباب سفر بقصد زیارت قبر پیامبر داشته و بر ان تاكید می كند.


ایشان می گوید از انجا كه هر زیارتی سبب تقرب به مزور می گردد از اینرو هر سفری كه جهت زیارت – شخص یا مكانی – صورت گیرد سبب قرب به او خواهد بود. و از انجا كه سیره پیامبر بر خروج از مدینه جهت زیارت قبور اهل بقیع و شهدای احد دلالت بر مشروعیت چنین سفری می كند بنابر این مشروعیت سفر زیارتی جهت زیارت قبرپیامبر نسبت به قبور دیگران اولی و انسب خواهد بود. ایشان می گوید اجماع نیز بر مشروعیت زیارت پیامبر قائم است [۲۱]

در كتاب « الفقه على المذاهب الأربعة نیز امده است كه  : زیارت قبر پیامبر یكى از بهترین كارهاى قربى است [۲۲].

پانویس

  1. مجموعه الفتاوي ج1 ص157-183 ومجموعه الفتاوي ج 17ص 469-471
  2. همان ج 1 ص226
  3. همان
  4. همان
  5. همان
  6. همان
  7. جهت توضيح بيشتر رك به :‌ حياه ابن تیمیه محمد ابوزهره ص 274-275
  8. مجموعه الفتاوي ج 4ص 521
  9. همان ص 273
  10. همان ص 273-274
  11. همان ص 274-275:‌نحن قد نميل الي قوله في زياره قبور الصالحين اما زياره قبر النبي ص فانا نخالفه مخالفه تامه و ذالك لان الاساس الذي بني عليه قوله هو الوثنيه فان كان يريد ان زياره قبر الشريف هنو في ذاتاه نوع من الوثنيه فهو غريب فانك كما تفسره بانه وثنيه يصح ان يفسره بانه وحدانيه و مبالغه فيها لان زياره قبر نبي الوحدانيه استشعار لحقيقتها و تقديس لمعناها فان التقديس الذي يتصل بالرسل انما هو من فكرتهم و هدايتهم فاللتقديس لمحمد تقديس للمعاني التي دعا اليها و حث عليها و كيف يتصور من مومن يعرف حقيقه الدعوه المحمديه انه يكون مستشغرا لاي معني من معاني الوثنيه و هو يستعبر العبر و يستبصر ببصيرته عند الحضره الشريفه و الروضه المنيفه
  12. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرىج‏14، ص: 231-230.
  13. لازم به ذكر است دلائلي كه ايه الله سبحاني نقل مي كند طبق فرمايش خودشان دلائل فقهاي بزرگ مذاهب اربعه اهل سنت مي باشد .رك به:‌ فرهنگ و عقائد مذاهب اسلامي ج 3ص132
  14. فرهنگ و عقائد مذاهب اسلامي ج 3ص 133-132به نقل از :‌ تقى الدين سبكى ـ شفاء السقام في زيارة خير الانام، ص 85 ـ 86 چاپ بولاق ـ مصر.
  15. فرهنگ و عقائد مذاهب اسلامي ج 3ص 134-135
  16. همان ص 143-144
  17. احياء‌علوم الدين ج 6ص 100
  18. همان ص 100(ترجمه از كتاب  :‌ فرهنگ و عقائد مذاهب اسلامي ج 3ص 146-147
  19. ( النساء: 64 )
  20. النساء: 100.
  21. الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية، ج‏1، ص: 55-65 به نقل از :‌ كتاب الجوهر المنظم في زيارة القبر الشريف النبوي المكرم.‏
  22. الفقه على المذاهب الأربعة ،1/505.

منابع