عید در نگاه فریقین

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۴ توسط Roodbari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « == عید فطر در نگاه فریقین == == چکیده == در این مقاله ابتدا به مفهوم لغوی و اصط...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عید فطر در نگاه فریقین

چکیده

در این مقاله ابتدا به مفهوم لغوی و اصطلاحی عید پرداخته و سپس جایگاه عید سعید فطر در قرآن و روایات بر اساس منابع فریقین (شیعه و سنی) تبیین گردیده است. آن‌گاه به اعمال و آداب شب و روز این عید بزرگ از قبیل غسل، احیا شب عید، زکات فطره و برپایی نماز عید پرداخته و فلسفه تشریع این اعمال به ویژه نماز عید فطر توضیح داده شده است. در پایان، گفتاری از عالم بزرگ اسلامی در لزوم اهتمام بیشتر بندگان نسبت به روز عید فطر جهت جلب هرچه بیشتر رحمت الهی ذکر شده است.

کلیدواژگان

عید؛ فطر؛ یوم الجائزه


مقدمه

عید در لغت

در برخی از کتاب‌های لغت، این واژه در معانی: خوی گرفته هرچه باز آید از غم و اندیشه و مانند آن، روز فراهم آمدن قوم، مطلق روز جشن و روز مبارکی که در آن روز مردم شادی کنند و به یکدیگر تبریک گویند به کار رفته است.[1]

ابن‌منظور در «لسان‌العرب» معتقد است که اصل واژه «عید» از عادت می‌باشد بدان جهت که مردم در روز عید عادت به جمع شدن کنار یکدیگر می‌نمایند.[2] اما در کتاب «الموسوعةالفقهیه» و برخی دیگر از کتاب‌های لغوی و تفسیری فریقین (شیعه و سنی) اصل واژه عید، عود (به معنای بازگشتن) ذکر گردیده است بدان سبب که این روز در هر سال تکرار گردیده و بازگشت می‌کند.[3]


عید در اصطلاح شریعت

باید گفت عید به معنای اصطلاحی، آن روزی است که در آن قوم و ملتی به موهبتی نائل شده باشند و این معنا سنتی بشری است که جهت بزرگداشت آن موهبت مهم و سرنوشت‌ساز هرسال تکرار می‌گردد. بدیهی است این مفهوم اصطلاحی با معنای لغوی عید، تناسب نیز خواهد داشت. با تعریفی که از مفهوم اصطلاحی و لغوی عید بیان گردید جایگاه این واژه در شرع مقدس بیشتر روشن می‌گردد.


در این‌جا گفتار برخی از مفسرین فریقین را در تبیین معنای عید از منظر شرع مقدس بیان می‌کنیم: هرچند برخی از عالمان مذهب اهل‌سنت[4] عید اسلامی را منحصر در عید قربان و عید فطر دانسته‌اند اما از گفتار برخی دیگر از آنان استفاده می‌شود که عید، منحصر به این دو روز نبوده بلکه مفهومی گسترده در شریعت دارد.


مؤلف تفسیر «التحریر و التنویر» می‌گوید: «جعل الله یوم الجمعه عید الاسبوع فشرع لهم اجتماع اهل البلا فی المسجد و سماع الخطبه لیعلموا ما یهمهم من اقامه شئوون دینهم و اصلاحهم خداوند روز جمعه را عید هر هفته‌ای قرار داده است پس در این روز برای مردم مقرر نموده است که جمعیت هر شهری در مسجد جمع شده و خطبه جمعه را استماع کنند تا از مسائل مهمی که موجب اصلاح و برپایی امور دینیشان می‌گردد مطلع گردند».[5]


ایشان ادامه می‌دهد که حتی روز نزول قرآن را که در شب قدر واقع گردیده است باید عید بدانیم: «... و هذا تعلیم للمسلمین ان یعظموا ایام فضله‌ام الدینی و ایام نعم الله علیهم و هو مماتل لما شرع الله لموسی تفضیل بعض ایام السنین التی توافق ایاما حصلت فیها نعم عظمی من الله علی موسی قال الله تعالی: و ذکر هم به ایام الله – ابراهیم فینبغی ان تعدلیله القدر عید نزول القرآن این‌چنین به مسلمانان تعلیم داده شده ‌است که ایام با فضیلت دینیشان را که خداوند در آن ایام بدان‌ها نعمتی عنایت نموده است بزرگ شمارند و این آموزش شبیه احکامی است که خداوند در شریعت موسی برخی از ایام را که پیروانش به نعمتی عظیم نائل شده ‌بودند عظیم شمارند و متذکر به آن‌ها باشند پس سزاوار است که لیلة‌القدر نیز به عنوان عید نزول قرآن تلقی گردد».[6]


مؤلف تفسیر «اضواءالبیان» نیز در بیان روایتی چنین می‌گوید: «عن طارق بن شهاب قال: جاء رجل من الیهود الی عمر بن الخطاب فقال یا امیر المؤمنین انکم تقروون آیه من کتابکم لو علینا یا معشر الیهود نزلت لا تخذنا ذالک الیوم عیدا قال: وای ایه قال قوله: الیوم اکملت لکم دینکم فقال عمر: والله الاعلم الیوم الذی نزلت علی رسول‌الله و الساعه التی نزلت فیها علی رسول‌الله عشیه غرفه فی یوم الجمعه...

شخصی یهودی نزد عمر‌بن‌خطاب آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین شما در کتابتان آیه‌ای را قرائت می‌کنید که اگر چنین آیه‌ای بر ملت یهود نازل می‌شد آن روز را عید خویش قرار می‌دادیم. عمر پرسید: کدام آیه؟ پاسخ داد آیه الیوم اکملت لکم دینکم... عمر گفت: به خدا قسم آن روزی که این آیه نازل شد را می‌دانم و ساعتی که این آیه بر پیامبر نازل گردید شب عرفه در روز جمعه بود».[7]


علامه طباطبایی نیز همانند سائر مفسرین شیعی، اعیاد اسلامی را منحصر به دو عید قربان و عید فطر ندانسته و در تفسیر «المیزان» می‌فرماید: عید در نزد هر قوم و ملتی، هر روزی است که مردم به موهبتی خاص نائل گردیده باشند.[8] بر این اساس می‌توان ایام ذیل را از اعیاد مهم اسلامی تلقی نمود: 1. عید مبعث که پیامبر اعظم به مقامی بلند و عظیم نائل گردیده‌ است. 2. عید فطر که تحولی سازنده در افکار و عقاید انسان صورت می‌گیرد. 3. عید قربان که یادآور تحولی شگفت در مقام والای ابراهیم می‌باشد. 4. ولادت رهبری از رهبران الهی نظیر ولادت اهل‌بیت (ع)


در تأیید مفهوم عامی که از عید در نگاه شرع مقدس ذکر گردید می‌توان به آیه شریفه 114 سوره مائده نیز تمسک نمود. در این آیه شریفه واژه عید نسبت به روز نزول مائده آسمانی که موهبتی ویژه از ناحیه خداوند متعال به عیسی (ع) و پیروانش بود اطلاق گردیده‌ است. «اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا خداوندا فرو فرست بر ما خوانی از آسمان تا برای همه ما از اولین و آخرین عیدی باشد».


نکته مهم آنکه در این آیه شریفه کلمه عید به عنوان فلسفه و علت برای نزول مائده آسمانی آمده است. به دیگر سخن فلسفه نزول مائده آسمانی، اطمینان قلب و زدودن وساوس نفسانی و تقرب بیشتر به ساحت الهی بود.[9] بدیهی است عید بودن چنین روزی نیز که هر سال تکرار می‌گردد همین ویژگی‌ها را خواهد داشت.


در روایات دیگر نیز که از اهل‌بیت (ع) وارده شده است واژه عید به مواردی اطلاق گردیده است که انسان به مرتبتی از کمال یا تقرب الهی نائل آمده باشد. سخن معروف حضرت امیرالمؤمنین که فرمود: «کُلَّ یَوْمٍ لَا أَعْصِی اللَّهَ فِیهِ فَهُوَ عِید هرروزی که در آن معصیت الهی انجام نشود روز عید است». باید ناظر به همین معنای عام داشت.


جایگاه عید فطر در قرآن و روایات

بیشتر مفسرین شیعه و سنی آیات شریفه «قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی» را منطبق بر عید سعید فطر (زکات فطره و نماز عید فطر) دانسته‌اند. مفهوم این دو آیه شریفه آن است که فلاح و رستگاری مبتنی بر برگزاری اعمال بزرگی است که در روز عید فطر انجام می‌پذیرد که عبارت است از پرداخت زکات فطره و برپایی نماز عید و این خود بیانگر عظمت چنین روزی خواهد بود.[10]

در روایات متعدد نیز از عید فطر به عنوان «یوم‌الجوایز» یاد شده است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتی اول شوال فرامی‌رسد منادی ندا بر می‌آورد ای مؤمنان اول صبح به سوی جایزه‌هایتان بشتابید. سپس فرمود: ای جابر جوایز خداوند همانند جایزه‌های پادشاهان نیست. آن‌گاه فرمود: این روز، روز جایزه است.[11]

در «مجمع‌الزوائد» هیثمی از نبی اکرم (ص) روایت شده است که آن حضرت فرمود: در روز عید فطر ملائکه الهی در مسیر راه‌ها قرار گرفته و ندا می‌کنند به سوی پروردگار کریم بشتابید همانا شما مسلمانان به عبادت شب امر شده پس آن را بجا آوردید؛ به روزه گرفتن در روز مأمور شده پس آن را نیز بجا آورده و اطاعت نمودید. پس به سوی اخذ جوایز خویش اقدام نمایید. پس آن‌گاه که روزه‌داران ماه رمضان، نماز عیدشان را بجا آوردند منادی ندا می‌دهد که آگاه باشید پروردگارتان همه شما را مشمول مغفرت خویش قرار داد پس به سوی سرمایه‌های خویش برگردید پس امروز روز جایزه است و این نام‌گذاری عید فطر به یوم‌الجائزه در آسمان صورت گرفته است.[12]

از طرفی دیگر در کلمات گهربار امیرمؤمنان علی (ع) عید فطر تنها به کسانی اختصاص یافته که موفق به پیمودن مسیر مسابقه عبادت در ماه رمضان گردیده و نشان قبولی را از ناحیه خداوند دریافت نموده‌اند: «إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ»[13] « إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ مَنْ غَفَرلَه»[14] و فرزند بزرگوارشان امام حسن (ع) نیز غافلان از این مائده عظیم را بی‌نصیب از برکات عید فطر می‌داند. آن حضرت در روز عید فطر وقتی عده‌ای را دید که می‌خندیدند و بازی می‌کردند رو به همراهان خود نموده و فرمود: خدای عزوجل ماه رمضان را آفرید تا میدان مسابقه‌ای برای خلقش باشد که در آن با طاعت و رضایت او با یکدیگر مسابقه بدهند. عده‌ای سبقت گرفته و سعادتمند شدند و عده‌ای عقب افتاده و ناامید شدند. شگفت از کسی که در این روز می‌خندد و بازی می‌کند روزی که نیکوکاران در آن پاداش یافته و کوتاهی‌کنندگان زیان می‌بینند. به خدا سوگند اگر پرده‌ها فرو افتد نیکوکار می‌اندیشد که چرا بیشتر عمل نیک انجام نداده و بدکار می‌گوید چرا بد می‌کردم و از شانه کردن مو و صاف کردن لباس خود بازمی‌ماند.[15]


در کلمات برخی از دانشمندان نیز فلسفه تشریع عید فطر و نیز عید قربان متذکر نمودن بشر به قیامت و حوادث عظیم در آن روز بیان گردیده است چنانکه مؤلف «روضة‌الواعظین» می‌گوید: «حکمت تشریع عید فطر و عید قربان، یادآوری قیامت و مواقف آن است به دلیل مشابهت‌هایی که بین این ایام و قیامت وجود دارد. پس در شب عید فطر به یاد شبی باش که صبح آن روز قیامت واقع می‌گردد سپس وقتی صدای طبل و کوس و بوق را شنیدی نفخ صور را به یادآور چنانکه خداوند می‌فرماید: "وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا" پس وقتی در روز عید جهت اقامه نماز عید از خانه‌ای خارج می‌گردی به یاد روزی باش که از دنیا به سوی آخرت می‌شوی و روز خروجت را از قبر به سوی محشر به یاد آور».[16]


بنابراین عید فطر بزرگداشت یک روز و تکرار یک خاطره نبوده بلکه واقعیتی است که هر سال در اول ماه شوال عده بسیاری از بندگان خداوند که در مسابقه عبادت ماه رمضان تلاش نموده‌اند موفق به اخذ جوایز و درجات عالی می‌گردند از این رو عید فطر تنها به کسانی اختصاص خواهد داشت که تن به عبودیت الهی داده و خالصانه سر به آستان معبود نهادند و آنان که بی‌تفاوت از کنار این مائده عظیم الهی عبور نموده و یا تنها به ظواهر برخی عبادات بسنده کردند از حقیقت این عید محروم خواهند بود.


نکته مهم دیگری که از مجموعه روایات ذکر شده در زمینه حقیقت و جایگاه عید فطر استفاده می‌گردد این است همان‌طور که گروه‌های مختلف انسان‌ها در قیامت در اثر عملکرد دنیوی‌شان از یکدیگر متمایز خواهند بود در دنیا نیز مواضع مختلف انسان‌ها نسبت به عید فطر از یکدیگر متمایز می‌باشد. در این زمینه گفتار ارزنده معلم اخلاق و عرفان میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بیان می‌کنیم.


ایشان گروه‌های مختلف مردم را در برابر این عید به پنج دسته تقسیم نموده و می‌فرماید: «عده‌ای روزه را تکلیفی بیشتر ندانسته و فقط با خودداری از خوردن و نوشیدن و زنان، خود را به مشقت می‌اندازند اما اعضای بدن خود را از گناهان حفظ نکرده و با دروغ و غیبت روزه خود را نقض کرده و با تهمت، افترا و... روزه خود را از بین می‌برند. چنین کسانی اگر در عید به عنایت خدای متعال خوش‌گمان بوده و در مکان نمازگزاران، خود از پروردگارشان آمرزش بخواهند شاید خداوند متعال هنگام اعطای جوایز، آنان را نیز مورد آمرزش خود قرار داده و با فضل خود بعضی از پاداش‌های خود را نصیب آنان می‌نماید».


آن‌گاه در مورد دسته دوم که موقعیت برتری نسبت به دسته اول دارند می‌فرماید: «دسته‌ای نیز می‌دانند که این خداست که بر آنان منت داشته؛ و روزه‌ای‌ کامل است که همراه با بازداشتن اعضای بدن باشد. از این رو مواظب اعضای بدن خود نیز هستند اما گاهی خلافی از آنان سرزده و با بیم و امید مرتکب گناهی می‌گردند. کارهای خوب و بد را به هم مخلوط نموده و با ترس و خجالت، حیا و امیدواری وارد عید می‌شوند. خداوند، آمرزش، پاداش و تبدیل گناهان را به کارهای نیک به آنان وعده داده و با عطایای خود، پاداش عبادت‌های آنان را به طور کامل و به گونه‌ای که بالاتر از آرزویشان باشد به آنان عنایت می‌کند».


آن‌گاه در مورد دسته سوم که فرجام نگران‌کننده‌ای برای آنان وجود دارد می‌فرماید: «گروهی از روی عادت و با غفلت روزه گرفته و در ماه رمضان نیز مانند سایر ماه‌ها در غفلت به سر برده مرتکب گناهان شده و از روی عادت نیز وارد عید می‌شوند. سرنوشت این گروه به خواست خداوند بستگی دارد ممکن است عنایت خداوند شامل حال آنان شده و فقط به خاطر فرارسیدن عید یا به جهت کرامت بعضی از اعمال نیکوکاران آنان را مورد آمرزش خود قرار دهد یا بدی کردارشان، آنان را از رحمت خداوند خارج نموده و به ورشکستگان ملحق شوند».


سپس نسبت به مرتبت و جایگاه رفیع گروه چهارم اشاره می‌کند و می‌فرماید: «دسته‌ای ندای خداوند را در این ماه لبیک گفته و با تمام توان در مراقبت دستورات الهی تلاش کرده و برای به دست آوردن رضای خدای متعال در پی به دست آوردن تمام خیرات هستند و عبادات زیادی به جای می‌آوردند در حالی که دل‌های آنان به سبب آگاهی خود به کوتاهی در شکرگزاری نعمت، ترسان بوده و قدر منت خداوند متعال بر آنان به خاطر اجازه نزدیکی به او و خدمت و عبادت او را می‌دانند. خداوند متعال هم خدمت آنان را قبول، از سعی آنان تشکر می‌کند و با کرامت‌ها و انواع عنایات خود آنان را پاداش می‌دهد. با هدایت‌های بیشتر آنان را بزرگ داشته با نور قرب آنان را می‌پوشاند و آنان را به دوستان برگزیده‌اش ملحق می‌کند».


ایشان در پایان این قسمت مقام رفیع گروه پنجم را که با جدیت تمام، گوی سبقت را از همگان ربوده و با زدودن حجاب‌های ظلمانی به پروردگارشان متصل گشته‌اند این‌چنین بیان می‌کند: «گروهی نیز ندای خداوند متعال، سختی گرسنگی و شب‌زنده‌داری را برای آنان از بین برده با اشتیاق و شکرگزاری حتی با شادمانی و مستی با آن روبه‌رو شده برای رفتن و مسابقه جدیت به خرج داده با روح و عقل خود به خوبی خطاب خدای متعال را اجابت می‌کنند، برای از بین بردن حجاب، با بذل جان، همت کرده و با قرب به او به مراد رسیده و به پروردگارشان متصل شده‌اند. پروردگارشان آنان را به خوبی پذیرفته، نزدیک کرده و در پناه خود در جایگاه صدق به همراه دوستان و برگزیدگانش می‌نشاند، با جام لبریز خود آنان را سیراب کرده و به زیبایی، نور، شادمانی و سروری می‌رسند که کسی توان آنان را نداشته، چشمی آن را ندیده و کسی از آن چیزی نگفته است».[17] نتیجه آنکه عید فطر در نگاه شریعت، زمان آشکار شدن آثار اعمال ماه رمضان و اعطای پاداش به سالکان کوی دوست می‌باشد. از طرفی دیگر عید فطر همانند قیامت متناسب با ظرفیت و استعداد و عملکرد انسان‌ها بوده و در آن روز هرکس در مرتبت جایگاه واقعی‌اش خواهد بود.

اعمال و آداب عید فطر

اعمال بسیاری در منابع روایی و فقهی فریقین بیان گردیده که نشانه اهتمام فوق‌العاده پیشوایان الهی به عظمت آن است:

الف. اعمال و آداب شب عید فطر

در اهمیت شب عید فطر همین بس که در برخی روایات از آن، هم‌تراز با شب قدر یاد شده است. از امام سجاد (ع) روایت شده است که فرمود: این شب، کمتر از آن یک شب یعنی شب قدر نیست.[18] برخی از مستحبات این شب عظیم را از کتاب «الموسوعة‌الفقهیه» بیان می‌کنیم: 1. احیاء در شب عید فطر و اشتغال به عبادت الهی از نماز و ذکر و تلاوت قرآن و تکبیر و تسبیح و استغفار به دلیل حدیث نبوی که فرمود: «مَنْ أَحْیَا لَیْلَةَ الْفِطْرِ وَلَیْلَةَ الأَضْحَى لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوْتُ الْقُلُوْبُ». 1. غسل شب عید 2. تزیین و تنظیف لباس و بدن و پوشیدن لباس زیبا و مسواک زدن به دلیل روایتی که ابن‌عباس نقل می‌کند که: «کان رسول‌الله یلبس فی العیدین بردی حبره» و از قول مالک آمده است که: از اهل علم شنیدم که استفاده از عطر و زینت را در هر عیدی مستحب می‌دانند و امام در این امر، اولی و احق است چون او در بین مردم مورد توجه است.[19] علاوه بر اعمال ذکرش در منابع شیعی[20] آداب دیگری نیز ذکر شده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: 1. خواندن دعا به هنگام دیدن هلال ماه شوال نظیر دعای امام سجاد (ع) در هنگام استهلال: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَى مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ، وَ أَزْکَى مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ، وَ أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ، وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَةِ، وَ اعْصِمْنَا فِیهِ مِنَ الْحَوْبَةِ، وَ احْفَظْنَا فِیهِ مِنْ مُبَاشَرَةِ مَعْصِیَتِکَ وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِک‏»[21] 1. خارج نمودن زکات فطره. این عمل طبق روایات موجب تمامیت روزه است و ندادن آن به معنای تضییع اعمال ماه رمضان خواهد بود. هم‌چنین مقدم داشتن این عمل بر نماز عید و مبتنی نمودن فلاح و رستگاری بر آن اهمیت فوق‌العاده آن ‌را بیان می‌دارد. چنان‌که در قرآن کریم می‌خوانیم: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»[22] در کتاب «موطا» ابن‌مالک نیز روایات متعددی نقل شده است که لازم است قبل از خواندن نماز عید، زکات فطره داده شود.[23]

ب. اعمال و آداب روز عید فطر

1. غسل: از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که قبل از ایراد خطبه‌های نماز عید، غسل می‌نمود.[24] در روایتی از ابن‌عباس و فاکة‌بن‌سعد نقل می‌کند که: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ یَغْتَسِلُ یَوْمَ الْفِطْرِ و الأَضْحَى»[25] 2. افطار نمودن قبل از خروج از منزل: مبنای این حکم، روایاتی است که در زمینه آن وارد شده است از جمله آن‌که در روایتی می‌خوانیم: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا یَأْکُلُ یَوْمَ الْأَضْحَى شَیْئاً حَتَّى یَأْکُلَ مِنْ أُضْحِیَّتِهِ وَ لَا یَخْرُجُ یَوْمَ الْفِطْرِ حَتَّى یَطْعَمَ وَ یُؤَدِّیَ الْفِطْرَةَ»[26] امام صادق نیز فرمود: «اطْعَمْ یَوْمَ الْفِطْرِ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ إِلَى الْمُصَلَّى»[27] مؤلف کتاب تفسیر «الشعراوی» نیز ذیل آیه شریفه: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» می‌گوید: «ولنا فی رسول‌الله اسوه حسنه فقد نهی عن صوم عید الفطر لان عید الفطر سمی کذلک لانه یحقق بهجه المشارکه نهایه الصوم و اجتیاز الاختبار فلایصح فیه الصوم

برای ما رفتار و گفتار پیامبر الگویی نیکو است پس آن حضرت از روزه عید فطر نهی نمود پس افطار لازم است چون عید فطر را بدان جهت به این نام نهادند که در آن افطار است پس عید فطر سبب تحقق سُرور مسلمانان در پایان ماه مبارک خواهد بود. پس روزه در آن صحیح نیست».[28]

3. رفتن به مصلی: در این مرحله حساس، بنده مطیع الهی، خود را آماده اخذ جایزه که برترین آن لقاء‌الله است می‌نماید. پیامبر در روز عید فطر خطاب به مؤمنین فرمود: در چنین روزی منادی از آسمان ندا می‌دهد که: «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُم»[29]


دقت در دعاهای وارده برای چنین روزی حاکی از آن است که خروج انسان جهت برپایی نماز عید به معنای ورود به ساحت مقدس باری‌تعالی است از این رو باید مراقبت‌های ویژه از خود داشته و حق ادب را در محضر ربوبی رعایت کند. عبد در این هنگام خود را آماده باریابی به مجلسی می‌نماید که حضارش با نیکوترین صورت و سیرت در بارگاه ربوبی به او می‌نگرند از این رو اگر بین او و حاضران سنخیتی نباشد چگونه توان حضور در آن مجلس نورانی را خواهد داشت؟ آیا نشستن در چنین مجلسی چیزی جز شرمندگی و خارج شدن را به دنبال خواهد داشت؟


امام علی (ع) نیز در تشبیهی زیبا از روزه‌داران می‌خواهد که در هنگام خروج از منزل و رفتن به سوی مصلی به یاد قیامت بوده و خود را در برابر دستگاه عدل الهی قرار دهند و آن‌گاه منتظر نتایج اعمال خویش گردند: ای مردم این روز شما روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می‌گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و ناامید می‌گردند و این شباهتی زیاد به روز قیامت دارد. پس با خروج از منازل و رهسپاری به سوی جایگاه نماز عید، خروجتان از قبر و رفتنتان را به سوی پروردگار، به یاد آورید و با ایستادن در جایگاه نماز، ایستادن در برابر پروردگارتان را یاد کنید و با بازگشت به سوی منازل خود بازگشتنتان به سوی منازلتان در بهشت برین را متذکر شوید. ای بندگان خدا کم‌ترین چیزی که به زنان و مردان روزه‌دار داده می‌شود این است که فرشته‌ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می‌دهد و می‌گوید: هان بشارتتان باد ای بندگان خدا که گناهان گذشته‌تان آمرزیده شد پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.[30]


4. گفتن تکبیر در روز عید فطر: در منابع روایی و فقهی فریقین نسبت به تکبیرات در روز عید تأکید زیادی شده است به گونه‌ای که دستور داده شده است از صبح روز عید فطر، به هنگام رفتن به سوی مصلی، در مصلی، در بین نماز، بعد از اتمام نماز، این تکبیرات شایسته است گفته شود و برخی نظیر مذهب حنفی تکبیرات حتی پس از اتمام نماز عید را واجب می‌دانند.[31]


تکبیرات وارد شده در عید فطر بدین شکل می‌باشد: «الله اکبر الله اکبر و لله الحمد و الحمد لله علی ما هدینا و له الشکر علی ما اولانا» 5. خواندن نماز عید فطر: باید گفت تشریع نماز عید، آن هم در زیر آسمان، جهت بسط رحمت الهی به بندگان است. سیدبن‌طاووس در «اقبال‌الاعمال» فلسفه این حکم را چنین بیان می‌کند: «آسمان به منزله کعبه دعا است و این به واسطه ساکنان آن اعم از فرشتگان و ارواح پیامبران است و نیز آسمان جایگاه بلند و در گشوده شدن روزی‌ها و آرزوها و محل نزول وحی و تدبیر امور است. خداوند می‌فرماید: "وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ" روزی شما و آنچه بدان وعده داده می‌شوید در آسمان است بنابراین بین آمدن و ایستادن بر درگاه خدا که این ویژگی‌ها را دارد بیشتر موجب اجابت دعا و برآورده شدن حوائج است».[32]


بنابراین شایسته است بندگان جایگاهی را که در آن قرار گرفته‌اند غنیمت شمرده و با حسن ظن بیشتری با خدای خویش مواجه گردند. امام صادق (ع) فرمود: آن‌گاه که در مصلی قرار گرفتی پس به سمت قبله ایستاده و بعد از تکبیر، این‌چنین با خدای خود سخن بگو: « اللَّهُمَّ انی عبدک وَ ابْنِ عبدک هَارِبُ منک الیک اتیتک وَافِداً الیک تَائِباً مِنْ ذنویی الیک زَائِراً وَ حَقُّ الزَّائِرِ علی الْمَزُورِ التحفه فَاجْعَلْ تحفتی منک وَ تحفتک لی رضاک وَ الجنه

خداوندا من بنده تو و فرزند بنده تو هستم و از تو به سوی تو گریخته‌ام و به درگاه تو روی آورده‌ام در حالی که بر تو وارد شده‌ام و از گناهانم به سوی تو توبه نموده‌ام آهنگ تو را کرده‌ام و زائر تو هستم و حق زائر بر زیارت شونده این است که به او هدیه دهد پس تحفه من از خود و هدیه خود برای من را خشنودیت و بهشت قرار بده».[33]


هرچند در حکم خواندن نماز عید در مذاهب اسلامی اختلافاتی وجود دارد اما اغلب به رجحان و استحباب مؤکد آن قائلند چنان‌که در مذهب مالکی و شافعی آمده ‌است که این نماز مستحب مؤکد است اما مذهب حنفی آن را واجب می‌داند به دلیل آنکه پیامبر اکرم (ص) بر خواندن آن مداومت داشت و نیز به دلیل آنکه این نماز به جماعت خوانده می‌شود و اگر این نماز مستحب بود جماعتش صحیح نبود. ولی در مکتب حنابله این نماز وجوب کفایی است به دلیل آیه شریفه: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ»[34]


در مذهب تشیع نیز بین فقیهان در وجوب یا استحباب آن اختلاف بوده و اغلب آن را مستحب می‌دانند.[35] همچنین در کیفیت تشریع نماز عید بین مذاهب اسلامی اختلافاتی جزئی وجود دارد که در کتب فقهیه بیان گردیده است. در «موطا» ابن‌مالک آمده است که پیامبر در نماز عید فطر سوره «ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجیدِ » و سوره «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» را قرائت می‌نمود[36] ولی در کتاب «المدونه‌الکبری» از قول مالک نقل شده است که سوره «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَیهَا» و سوره «اعلی» قرائت می‌گردد.[37] عالمان شیعی نیز قائلند که در رکعت اول بعد از حمد سوره «والشمس» و در رکعت دوم سوره «اعلی» بهتر است خوانده شود.


در تعداد تکبیرات وارده در اثنای نماز عید فطر بین مذاهب اسلامی اختلافاتی وجود دارد برخی قائل به 7 تکبیر در رکعت اول و 5 تکبیر در رکعت دوم و برخی 6 تکبیر در رکعت اول و 5 تکبیر در رکعت دوم بوده و برخی نیز فتاوای دیگری را در کتاب‌هایشان بیان نموده‌اند.[38] به طور کلی می‌توان گفت اصل نماز عید فطر در تمامی مذاهب اسلامی شبیه به یکدیگر بوده و تنها در برخی جزئیات بینشان اختلافاتی وجود دارد.


در قنوت نماز عید بر اساس روایاتی که در منابع شیعی وجود دارد و خواندنش نیز مستحب است نمازگزار در ابتدا خداوند متعال را با عالی‌ترین صفاتش این‌گونه مورد ستایش قرار می‌دهد: «اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیاَّءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ ...» آن‌گاه جهت جلب رحمت بی‌انتهای الهی خواسته‌اش را این‌چنین از درگاه باری‌تعالی مسألت می‌کند: « اللَّهُمَّ انی أَسْئَلَکَ خیر ماسئلک بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ وَ اعوذبک مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُکَ الْمُخْلَصُونَ» در این فراز گویا عبد، خود را عاجز از اظهار خواسته‌های حقیقی‌اش دیده و برای کسب اطمینان کامل از رحمت، دعوات خود را در جمع اولیای صالح و مخلص الهی قرار داده و از زبان آن‌ها از خدایش می‌خواهد که: خدایا از تو همان چیزی را به عنوان پاداش این روز می‌خواهم که بندگان صالحت همان را از تو در چنین روی مسألت می‌کنند و نیز به تو پناه می‌برم از همه اموری که بندگان صالح و مخلصت در آن‌ها به تو پناه می‌برند.


در پایان مقاله قسمتی از سخنان عارف و عالم بزرگ اسلامی سیدبن‌طاووس را در لزوم توجه عید به عظمت جایگاهی که در آن قرار گرفته است را بیان نموده تا با اعتماد بیشتر به حضرت حق بتواند رحمت بیشتری را به سوی خودش جلب کند: «باید بر روی دل و دیده او انوار اعتماد بر آمرزش نمودار گردد زیرا هرگاه پادشاه بر بردگانش وعده بخشش بدهد و با این حال ببیند که آن‌ها با وجود اطمینان به اینکه پادشاه به وعده‌هایش عمل خواهد کرد باز هم در حد توان خود به سپاس و ستایش او نمی‌پردازند قطعاً چنین بندگانی خود را به خطر انداخته‌اند... وقتی خدایی که به ایمنی بخشی او اعتماد داری تو را امان داد ایمن شو اگرچه گناه همه جهانیان را داشته باشی و هرگاه تو را به گمان نیک به بخشش خود و اعتماد بر وفا کردن به وعده‌هایش فراخواند هرچه بیشتر به او اعتماد کن و در این حال اگر شرافت و وسیله‌ای برای جلب اقبال و توجه خداوند به خود نداشتی... به زودی درخت حسن ظن و اعتقاد تو به معاد بار نشسته و میوه‌های نیکبختی و یاری خدا در دنیا و آخرت را از آن خواهی چید».


نتیجه‌گیری

از مجموع آیات قرآن کریم و روایات شریف که بر اهمیت و عظمت روز فطر تأکید دارند و نیز از اعمالی که برای شب و روز این عید بزرگ مسلمانان شمرده شده برمی‌آید که روزه‌داران و دیگر مسلمانانی که به جهت داشتن عذر، موفق به روزه نشده‌اند باید خود را برای ورود به چنین روز باعظمتی آماده سازند و پاداش یک ماه مجاهدت خود را پس از دادن فطریه و به‌جا آوردن نماز از خداوند مسألت نمایند. [1] لغت‌نامه دهخدا، ج1، ص24 و145 [2] لسان‌العرب، واژه عید [3] موسوعة‌الفقهیه، ج31، ص114، المیزان، ج6، ص235، تفسیر قرطبی، ج6، ص368، مجمع‌البحرین، ج3، ص374، فتح‌القدیر، ج2، ص93 [4] ر. ک به: الموسوعة‌الفقهیه، ج31، ص114 [5] التحریر و التنویر، ج2، ص164 [6] [7] اضواء‌البیان، ج8، ص392 ایشان این روایت را از صحیح بخاری، مسلم و سنن ترمذی نقل کرده‌اند [8] تفسیر المیزان، ج6، ص235 [9] نهج‌البلاغه، حکمت 428 [10] این مطلب از آیه شریفه 113 سوره مائده: «قالوا نرید ان ناکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا و نکوئل علیها من الشاهدین» استفاده می‌گردد. [11] مجمع‌الزوائد، ج2، ص201، المعجم‌الکبیر، ج1، ص226 [12] شیخ صدوق، من لایحضره‌الفقیه، ج4، ص323 و کنزالعمال، ج8، ص590 [13] نهج‌البلاغه، حکمت 428 [14] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج4، ص326 [15] شیخ صدوق، من لایحضره‌الفقیه، ج1، ص324 [16] روضه‌الواعظین، ص353 [17] ر. ک به: المراقبات ترجمه ابراهیم محدث، صص334-337 [18] اقبال‌الاعمال ترجمه محمد روحی [19] الموسوعة‌الفقهیه، ج31، صص115-116 اقبال‌الاعمال، ج1، ص457، در وسائل‌الشیعه، ج8، ص87 در حالات امام حسن نقل شده است که شب عید فطر را تا صبح احیا می‌گرفت. [20] جهت توضیح بیشتر ر. ک به: اقبال‌الاعمال، ج1، ص457 [21] صحیفه سجادیه، دعای 43 [22] قرآن کریم، سوره اعلی، آیه14 [23] الموطا، ج1، ص285 [24] الموطا، ج1، ص177 [25] الموسوعة‌الفقهیه، ج31، صص115-116 [26] حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج7، ص444، الموطا، ج1، ص78 [27] کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، ج4، ص168 [28] تفسیر الشعراوی، ج1، ص468 [29] شیخ صدوق، من لایحضره‌الفقیه، ج1، ص323 [30] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان‌الحکمه، ج7، صص131-132 [31] ر. ک به: الموسوعة‌الفقهیه، ج31، ص115 لازم به تذکر است که در تعداد تکبیرات وارده به ویژه در نماز عید بین مذاهب اسلامی اختلافاتی وجود دارد. [32] اقبال‌الاعمال، ص494 [33] الموسوعة‌الفقهیه، ج31، ص114 [34] جهت تفصیل بیشتر ر. ک به: العروةالوثقی [35] الموطا، ج1، ص180 [36] المدونةالکبری، ج1، ص168 [37] الموطا، ج6، ص177 [38] جهت تفصیل بیشتر ر. ک: به کتاب‌های: تحفة‌الفقهاء، ج1، ص165، رساله ابی‌زید، ص245، مبسوماسر حسنی، ج2، ص37؛ و منابع روایی شیعه: اصول کافی، ج4، ص459، من لایحضره‌الفقیه، ج1، ص504، تهذیب‌الاحکام، ج3، ص130 و نیز جمله تراثنا، ج16، ص214