نقد و بررسی دیدگاه جریان های تکفیری در زمینه زیارت قبور صالحان و اولیای الهی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۱ توسط Roudbari (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo"> {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | |- !عنوان مقاله!! data-type="authorNam...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
عنوان مقاله نقد و بررسي ديدگاه جريانهاي تكفيري در زمينه زيارت قبور صالحان و اولياي الهي
زبان مقاله فارسی
نویسنده سید مصطفی حسینی رودباری


يكي از مباني فكري مهم جريانهاي تكفيري كه موجب تكفير مسلمانان از ناحيه آنان گرديده است موضوع حرمت زيارت قبور صالحان و خواندن دعا و نماز در كنار آنها مي باشد . اينان بر اساس چنين عقيده اي عمل مسلماناني را كه بقصد زيارت قبور اولياي الهي حركت نموده و دعا و نماز در كنار آنها مي خوانند مصداق شرك تلقي نموده و حكم به مشرك بودن آنان نموده اند . در اين مقاله اين ديدگاه مورد نقد و بررسي قرار گرفته و ديدگاه عالمان فريقين نسبت به چنين انديشه اي تبيين گرديده است .

‌زيارت قبور صالحين و دعا در كنار قبور انان

ديدگاه شخصيتها و جريانهاي تكفيري در موضوع زيارت قبور صالحين

ابن تيميه

اصول ديدگاههاي ايشان در مساله زيارت بشرح ذيل مي باشد :‌

1- انواع زيارت قبور اولياي الهي – زيارت مشروع و زيارت بدعت- :‌

الف – زيارت قبور مسلمانان دو نوع است :‌ زيارت مشروع و زيارت بدعت زيارت مشروع عبارتست از آمدن كنار قبور صالحين و دعا نمودن براي انان همانگونه كه بين مسلمانان چنين زيارتي مرسوم است و سيره نبوي بر ان مشروعيت ان دلالت مي كند . اما زيارت بدعت عبارتست از ‌ حضور در كنار قبور صالحين و طلب حاجت بصورت مستقيم از انان يا اعتقاد به اينكه دعا در نزد قبور انان به اجابت نزديكتر است و نيز – مصداق ديگر زيارت بدعت - متوسل شدن به انان بصورتي كه انان واسطه و شفيع در بارگاه الهي گرديده و قضاي حوائج را بجهت تقربشان به خداوند از محضر ربوبي مسئلت نمايند كه چنين زيارتي نيز از منظر وهابيت و جريانهاي تكفيري بدعت خواهد بود .


ب- زيارت قبور كفار جهت عبرت و ياد اوري قيامت:‌

زيارت قبور اموات جهت عبرت و متذكر شدن به اخرت اختصاص به مسلمانان نداشته بلكه مشترك بين مسلمين و كفار خواهد بود.

2- عدم جواز دعا در كنار قبر پيامبر و طلب نمودن از او جهت دعا كردن براي ديگران

3-عدم مشروعيت نماز خواندن بسوي قبرپيامبر وصالحين (قبر را قبله قرار دادن):

‌ايشان مي گويد از بدعتهائي كه در بين متاخرين رائج شده است نماز خواندن در مقابل قبور صالحين مي باشد در حالي كه اجماع بر عدم مشروعيت چنين عملي وجود دارد .


4- حرمت قرار دادن قبر پيامبرص بعنوان مسجد و حرمت بناء‌ مسجد بر آن

5- حرمت نماز خواندن خلف قبر پيامبر

نتيجه انكه از منظر ابن تيميه زيارت قبور صالحين بصورت كلي و جهت عبرت و يادآوري اخرت مشروع و لي زيارت قبر خاص نظير قبر پيامبر و طلب خواسته از او يا واسطه قراردادن او در محضر الهي مشروع نيست ..علت عدم مشروعيت زيارت قبور بگونه اي كه ذكر شد اين است كه اين امر نوعي بت پرستي و شرك بخداوند مي باشد .مضافا بر اينكه اين عمل مخالف دستور پيامبر مبني بر نهي از مسجد و مزار قرار دادن قبرش مي باشد .

6- حرمت سفر به قصد زيارت قبور اولياي الهي و قبر پيامبر ص

ايشان در اين زمينه به رواياتي از قبيل :‌ لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلَّا إلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ : الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْمَسْجِدِ الْأَقْصَى وَمَسْجِدِي هَذَا استدلال مي كند.ايشان احاديثي كه دلالت بر مشروعيت زيارت قبور اولياي الهي دارد را ضعيف يا موضوع مي داند .


ايشان مي گويد بر اساس حديث «لا تشد الرحال الا الي ثلاثه مساجد المسجدالحرام و مسجدي هذا و المسجد الاقصي » سفر نمودن تنها بجهت حضور در مسجد پيامبر جائز اما سفر زيارتي به قصد زيارت قبر پيامبر و قبور ديگران جائز نيست بدليل نهي كه در اين جهت وارد شده است بدين معنا كه وقتي سفر نمودن جهت زيارت قبور صالحين جهت تقرب به خداوند جائز نيست سفر جهت زيارت قبر پيامبر نيز به اين قصد و غرض جائز نيست .


7- ضعف يا مجعول بودن رواياتي كه بر جواز زيارت قبر پيامبر مي كند  :‌

ابن تيميه قول جمهور مبني بر جواز زيارت قبر پيامبر را مستند به دو روايت نبوي :‌» اذا سالتم الله فاسالوه بجاهي فان جاهي عند الله عظيم » و روايت :‌ ‌من زارني بعد مماتي فكانما زارني في حياتي (كه دلالت بر جواز زيارت قبر ان حضرت حتي بعد مماتش مي كند ) مي داند. ولي از منظر ابن تيميه هر دو روايت ايراد جدي دارد بدليل انكه روايت اول در هيچ كتاب حديثي وجود نداشته و دروغ مي باشد هر چند مقام و جاه پيامبر از همه انبياء‌عظيم تر مي باشد و روايت دوم نيز ضعيف و مخالف دين و روش مسلمين مي باشد. ابن تيميه جهت اثبات مدعاي خود به گفتار ائمه اربعه اهل سنت استناد نموده و اجماع و اتفاق انان را بر عدم جواز مس قبر پيامبر ادعا مي كند


نقد محمد ابوزهره به ابن تيميه در منع زيارت قبر پيامبر ص

ايشان مي گويد هر چند ما با ديدگاه ابن تيميه در مساله زيارت قبور بطور كلي موافق هستيم اما نسبت به ديدگاه ايشان در منع زيارت قبر پيامبر موافق نيستيم بجهت انكه علت منع ابن تيميه از زيارت قبر پيامبر دوري از بت پرستي است ايشان نصوص نهي از بت پرستي را به نهي از زيارت قبور اولياي الهي از جمله قبر پيامبر تطبيق مي كند اما اشكالي كه به ايشان وارد است اين است كه زيارت قبر پيامبر را نمي توان مظهر بت پرستي دانست چون زيارت قبر پيامبري كه احياگر شعار توحيد بود به توحيدي شدن انسان كمك مي كند و نفس زيارت قبر ان حضرت تعظيم شعار توحيد است چون تقديس پيامبر و قبر مطهر او تقديس معاني است كه پيامبر در احياي انها كوشيد . مضافا به اينكه سيره مسلمين بر زيارت قبر ان بزرگوار بوده و نمي توان عمل مردمي را كه در طول قرون متمادي تا كنون به زيارت قبر پيامبر مي روند نسبت شرك و بت پرستي داد.


ايشان نسبت به حديث لاتشدالرحال مي گويد :‌ بر اساس روايت لاتشد الرحال....همانگونه كه سفر جهت زيارت مسجد نبوي جائز است زيارت قبر رسول الله هم جائز خواهد بود بدليل انكه علت جواز سفر جهت زيارت مسجد نبوي ان است كه پيامبر در ان مكان به عبادت مي پرداخت و مكان حضور پيامبر بود و زائر با حضور در اين مكان مقدس با روح و انديشه هاي توحيدي پيامبر ارتباط برقرار خواهد كرد بهمين دليل زيارت قبر و روضه شريف ان حضرت نيز جائز خواهد بود هر چند نماز خواندن در انجا بجهت نهي از مسجد قرار دادن قبر ان بزرگوار جائز نيست .

نقد شهيد مطهري به گفتار تكفيري ها در منع از زيارت پيامبرص

توسل به اولیای الهی عین عبادت خداوند است :

ايشان مي گويد :‌ زيارت پيامبر و اولياي الهي نه تنها شرك نيست بلكه عين عبادت خداوند و توحيد در عبادت است بجهت انكه مضاميني كه در زيارت پيامبر خوانده مي شود بخوبي گوياي اين امر است و ارتباطي با شرك و بت پرستي ندارد :‌


ما مسلمانان در زيارت رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين مى‏خوانيم: «اللَّهُمَّ انّى اعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّريفِ فى غَيْبَتِهِ كَما اعْتَقِدُها فى حَضْرَتِهِ وَ اعْلَمُ انَّ رَسولَكَ وَ خُلَفائَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ احْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقونَ، يَرَوْنَ مَقامى وَ يَسْمَعونَ كَلامى وَ يَرُدّونَ سَلامى.».


يعنى: خدايا من احترام صاحب اين محل را پس از وفات، همان مى‏دانم كه در زمان حيات داشت. من مى‏دانم كه پيامبر تو و جانشينانى كه تو برگزيدى، همه در پيشگاه تو زنده و مرزوقند، مرا در جايگاهم مى‏بينند، سخنم را مى‏شنوند، سلامم را پاسخ مى‏گويند. در آخر همين زيارت چنين مى‏خوانيم:

«اللَّهُمَّ انَّكَ قُلْتَ: «وَ لَوْ انَّهُمْ اذْ ظَلَمْوا انْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَروا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدوا اللَّهَ تَوّاباً رَحيماً.» وَ انّى اتَيْتُكَ مُسْتَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنوبى وَ انّى اتَوَجَّهُ بِكَ الَى اللَّهِ رَبّى وَ رَبِّكَ لِيَغْفِرَ لي ذُنوبى.».

يعنى خدايا تو در كلام مجيدت به پيامبرت گفتى: «اگر آنان آنگاه كه به خود ستم مى‏كنند نزد تو بيايند و از خداوند طلب آمرزش كنند و پيامبر نيز براى آنها طلب آمرزش كند، خداوند را توبه پذير و مهربان خواهند يافت.» سپس خطاب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‏گوييم: اى پيامبر عزيز! من آمده‏ام نزد تو در حالى كه از خداوند آمرزش مى‏طلبم و در حالى كه از گناه گذشته‏ام پشيمانم. من به وسيله تو كه بنده صالح خدا هستى و مى‏توانى براى من دعا و استغفار كنى، به سوى خدا كه هم پروردگار من است و هم پروردگار تو روآورده‏ام تا (در اثر استغفار من و استغفار تو) گناهان مرا بيامرزد.


پاسخ ايه الله سبحاني به گفتار ابن تيميه و ...در منع زيارت قبر پيامبر ص :‌

ايشان در رد ديدگاه ابن تيميه نخست به رفتار مسلمانان در طول 14 قرن در زيارت قبر پيامبر پرداخته و مي گويد :‌ درميان دلائل فراوانى كه مى توان براى روا بودن سفر براى زيارت قبر پيامبر مطرح كرد، همان سيره عموم مسلمانان جهان است كه پيوسته پس از رحلت تا به امروز ادامه داشته است.وهيچ كس نمى تواند، يك چنين سيره و روش را انكار كند وپيوسته درتمام ادوار اسلامى، حج وزيارت توأم بوده اند.


انگاه به گفتار يكى از انديشمندان بزرگ اهل سنت يعنى «سُبْكى» استناد كرده و از قول او مي گويد : ما، همه مسلمانان جهان را كه عازم حج بوده اند، ديده ايم، وكسانى كه قبل ازما مى زيستند، آنان نيز ديده اند، ومطلب نيز سينه به سينه نقل شده كه تمام مسلمانان جهان ، بابذل جان ومال ، پيوسته به زيارت قبر پيامبر شتافته، ودراين را ه مشتاقانه رنج سفر را تحمل مى كردند و چنين اتفاقي نميتواند خطا و نادرست باشد بلكه همگى اين كار را براى خدا انجام ميدادند، وهركس كه از كاروان عقب مى ماند، ازاينكه به زيارت قبر پيامبر تشرف نيافته، اندوهگين ميشد.

ابن تيميه و پيروان او مى گويند : سفر توده هاى عظيم مسلمانانان در هر سال، ازمكه به مدينه ويا از وطن به مدينه، براى برگزارى نماز در مسجد النبى است،نه براى زيارت قبر پيامبر، ولى شكى نيست كه اين گفتار كاملاً بى اساس است، به گواه اينكه مسلمانان كمتر به بيت المقدس سفر مى كنند در حالى كه فضيلت نماز در آن مسجد بسان برگزارى نماز در مسجد النبى است.اگر هدف از تحمل رنج سفر،در عزم به حج يا باز گشت از آن تنها نماز گزارى در مسجد النبى باشد، بايد نمونه اين هجوم را در سفر به بيت المقدس نيز مشاهده كنيم،واگر كسي دراين مطلب شك و ترديد دارد،مى تواند آن را از مسافران و قاصدان سفر بپرسد .


ايشان انگاه به سيره صحابه جهت زيارت قبر پيامبر استناد نموده و مي گويد :‌ پس از زمان پيامبر،صحابه و يا تابعين،براى زيارت قبر پيامبر با ر سفر مى بستند وآن را كارى عبادى ومايه نزديكى به خدا مى دانستند. انگاه برخي را بعنوان نمونه اينچنين بيان مي كند:‌


الف ـ بلال حبشى مؤذّن رسول خد اپس از در گذشت پيامبر،مدينه را به عزم انجام فريضه بزرگ مرزبانى (مرابطه ) ترك گفت.شبى پيامبر را در خواب ديد كه به او فرمود:آيا وقت آن نشده كه مارا زيارت كنى ؟ با اندوه فراوان از خواب بر خاست ورو به راه نهاد.يك سره به سوى قبر پيامبر آمد،ودر كنار قبر به گريستن پرداخت چهره بر قبر مى سود.ناگهان نور ديدگان پيامبر حسن وحسين را ديد وهر دور را به آغوش كشيد وبوسيد وهر دو ازاو درخواست كردند كه اذان او را بشنوند. بلال در همانجا ايستاد، كه درزمان پيامبر براى اذان مى ايستاد ونداى تكبير آغاز كرد.


مردم مدينه وقتى صداى تكبير او را شنيدند، شهر به لرزه در آمد، وچون شهادت نخست را به پايان برد،غوغايى به پا خاست ووقتى به رسالت پيامبر شهادت داد، زن ومرد ازخانه بيرون ريختند.گوئى پيامبر دوباره برانگيخته شده . چنان ميگريستند كه هرگز مدينه آن حالت را به خود نديده بود.


ب ـ عمر بن عبدالعزيز، افرادى را از شام به مدينه اعزام مى كرد، تا سلام او را به پيامبر برسانند وبر گردند.


ج ـ عمر بيت المقدس را فتح كرد، و كعب الأحبار درآن منطقه به او پيوست وتظاهر به اسلام كرد، عمر به وى گفت : آيا مى خواهى با من به مدينه بيايى وقبر پيامبر را زيارت كنى ؟واز زيارت او بهره ببرى ؟ وى در پاسخ گفت : آرى حاضرم،


وقتى خليفه به مدينه رسيد، نخستين كارى كه كرد، اين بود كه به مسجد رفت وبرپيامبر سلام كرد. ايشان در ادامه مي گويد :‌ با توجه به سيره عموم مسلمانان جهان وعمل صحابه وتابعين، نبايد در باره مباح بودن سفر براى زيارت شك وترديد كرد، ايشان بعد از ذكر رواياتي نظير حديثي كه از ابن عمر نقل شده كه گفت : رسول خدا فرمود: مَنْ جَائَني زائرا لاتحمله إلا زيارتي كان حقاً عليّ أن أكون له شفيعاً يوم الْقيامة «هركس براى زيارت من آيد وانگيزه اى جز زيارت من نداشته باشد، شايسته است،من روز رستاخيز شفيع او باشم.


ودر روايت ديگر فرمود : من حج فزار قبرى بعدوفاتي كان كمن زارني في حياتي «هركس قبر مرا پس از رحلتم زيارت كند، بسان اين است كه در دوران زندگيم، به ديدار من آمده باشد»


و نيز بيان اينكه «، خود پيامبر، براى زيارت قبور شهداء، ازمدينه، بيرون مى رفت». مي گويد :‌ با توجه به اين روايات كه برخى نيز در صحاح اهل سنت آمده، هيچ انسان منصفى نمى تواند در درستى آنها ترديد كند، به ويژه كه انبوهى از علماى اهل سنت،سفر برا ى زيارت قبر پيامبر را مستحب شمرده اند و همگى در كتابهاى مناسك حج آن را ياد آور شده اند


ايه الله سبحاني علت انحرافات فكري وهابيت و ابن تيميه ر اسطحي نگري در قران و احاديث دانسته مي گويد :‌ آفت وهابيت از ابن تيميه گرفته تا به امروز ، همان آفت سطحى نگرى ودورى از دقت درسند ومضمون روايت است واگر ابن تيميه در قرن هشتم به حديثى استدلال كرده آنان معتقدند حتما استدلال او خطا ناپذير بوده وپيوسته همان را تكرار مى كنند. ديگر به خود اجازه نمى دهند كه درباره آن تجديد نظر كنند، يا به انتقاد محققان گوش فرا دهند.


سخن غزالي در معناي حديث :‌ لا تشدّ الرحال...

سخن غزالي در معناي حديث :‌ لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد : مسجدي هذا، و المسجد الحرام و المسجد الاقصى ايشان در كتاب احياء‌ علوم الدين در كتاب اداب السفر ضمن بيان سفر ظاهري (و بدني) و سفر قلبي و باطني، سفرزيارتي جهت قبور اولياي الهي را امري ممدوح و عملي عبادي دانسته و مي گويد :‌

كساني كه در دنيا زيارتشان ممدوح و متبرك بود بعد از وفاتشان نيز زيارت قبورشان عملي ممدوح و متبرك خواهد بود.البته درجات ثواب زيارت اينان بحسب درجات فضائل و مقاماتي است كه در نزد خداوند دارند.


ايشان با اشاره به حديث لاتشد الرحال مي گويد : ‌هرگز نميتوان حتى تحريم سفر به سوى ساير مساجد را با اين حديث ثابت كرد، زيرا لسان حديث، لسان ارشاد وراهنمايى است، وآن اينكه چون غير از اين سه مسجد، تمام مساجد، ازنظر فضيلت يكسان ويكنواخت هستند، ديگر صحيح نيست مسلمانى وقت خود را تلف كند ورنج سفر بر خود هموار سازد و به زيارت ديگر مساجد ويا اقامه نماز در آنها برود،زيرا آنچه را كه از ثواب نماز گزاردن در مساجد دور دست، مى طلبد، درمساجد نزديك هم موجود است(1


ديدگاه ابن حجرمكي در مشروعيت زيارت قبر پيامبر :‌

ايشان مي گويد ادله اربعه قائم بر مشروعيت زيارت قبر پيامبر مي باشد :‌ انّ زيارته (ص) مشروعة مطلوبة بالكتاب والسنة و اجماع الامة و بالقياس. انگاه به تبيين ايات و روايات در اين زمينه مي پردازد از جمله انكه در بخش ايات به دو ايه :‌ ولَو أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ واسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّابًا رَحِيمًا و نيز ايه :‌ ومَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللهِ ورَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ وكَانَ اللهُ غَفُورًا رَحِيمًا استناد مي كند و مي گويد :


‌بر اساس ايه اول خداوند امت اسلامي را تهييج مي كند كه به حضور رسول الله رفته و او را واسطه درگاهش جهت مغفرت گناهانشان قرار دهند ؛ اين امر اختصاص به دوران حياتش نداشته بلكه بعد از مماتش نيز جاري خواهد بود و بر اساس ايه دوم بايد گفت همانگونه كه عنوان مهاجرا الي الله و رسوله شامل همه كساني است كه در زمان حيات ان حضرت از ديارشان بقصد ديدار ان حضرت بحضورش مشرف مي شدند همينطور شامل كساني است كه بعد از ممات ان حضرت از ديارشان بقصد زيارت قبر پيامبر هجرت مي كنند بدليل انكه در روايات امده است كه :‌ من زارنى بعد موتى فكأنما زارنى في حياتى .و «من حج فزارنى في مسجدى بعد وفاتى كان كمن زارنى في حياتى».


ايشان مي گويد :‌اين احاديث دلالت بر استحباب سفر بقصد زيارت قبر پيامبر داشته و بر ان تاكيد مي كند.


ايشان مي گويد از انجا كه هر زيارتي سبب تقرب به مزور مي گردد از اينرو هر سفري كه جهت زيارت – شخص يا مكاني – صورت گيرد سبب قرب به او خواهد بود. و از انجا كه سيره پيامبر بر خروج از مدينه جهت زيارت قبور اهل بقيع و شهداي احد دلالت بر مشروعيت چنين سفري مي كند بنابر اين مشروعيت سفر زيارتي جهت زيارت قبرپيامبر نسبت به قبور ديگران اولي و انسب خواهد بود. ايشان مي گويد اجماع نيز بر مشروعيت زيارت پيامبر قائم است .‏

در كتاب « الفقه على المذاهب الأربعة نيز امده است كه  : زيارت قبر پيامبر يكى از بهترين كارهاى قربى است .


پانويس

منابع