خالد بن سالم منصوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان =  
<br>
| تصویر = خالد بن سالم منصوری.jpg
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام =
| نام‌های دیگر = ابو اسامه خالد بن سالم بن خمیس بن خمیس بن زاید المنصوری
| سال تولد = 1966 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[بحرین]]
| سال درگذشت = 1438 ق
| تاریخ درگذشت = 13 رجب
| محل درگذشت =
| استادان = {{فهرست جعبه افقی|شیخ عبد‌القیوم الرحمانی البستوی|شیخ أبو الحسن عبیدالله الرحمانی المبارکفوری|شیخ علامة فقیه عبد‌الله بن عقیل شیخ حنابلة در الریاض|شیخ عبید الله الأشرفی|شیخ محقق صبحی بن جاسم السامرائی|شیخ محمد إسرائیل الندوی|}}
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی|شیخ خطاب البنخلیل|جمال بوزبون|نایب عبدالحلیم مراد|صالح الانصاری|ابراهیم الدوسری}}
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل سنت]]
| آثار =
| فعالیت‌ها = فقیه و استاد رجال و حدیث
| وبگاه =
}}


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''  
'''خالد بن سالم منصوری''' ابو‌اسامه خالد بن سالم بن خمیس بن خمیس بن زاید المنصوری، فقیه و استاد رجال و حدیث، از قبیلۀ المناصیر از [[بحرین]] و دارای مذهب حنبلی از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] است.
<br>
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>


<noinclude>
== زندگی‌نامه ==
</div>
===تولد و تربیت===
او در حدود سال ۱۹۶۶ در شهر المحرق در محله المریء کشور بحرین به دنیا آمد. در آغاز زندگی شیوه‌ای عادی داشت، تا جایی که علیرغم داشتن هوش بسیار مدرسه مقدماتی را کامل نکرد و به ارتش پیوست. تا اینکه در حدود سال ۱۹۸۴ زندگی‌ او تغییر کرد و به عبادت و علوم اسلامی روی آورد.


===تعلیم===
اولین استادی که در بحرین از او کسب علم کرد، پدر شیخ محمد سعید الحسینی بود. نزد او تمام قرآن را خواند و حفظ کرد. کتاب «نظم الجزریه» را خواند و بخشی از علم نحو و حدیث را از او آموخت. و پس از یادگیری علم تجوید در همان نوجوانی در مسجد عبدالله بن جبر الدوسری در منطقه القضیبیه منامه شروع به تدریس آن به طلاب مبتدی کرد.


او سفرهای متعدد علمی و غیر علمی انجام داده است. برخی از سفرهایش پیاده بود. او به چند کشور سفر کرد، از جمله: حجاز که مدتی در جده ساکن شد و چند درس در آنجا تدریس کرد. همچنین به مراکش، تونس و لیبی رفت و در آنجا توسط مقامات امنیتی دستگیر شد و تمام وسایلش مصادره شد، از جمله یادداشتی که در آن نکته‌ها و معلومات خود را می‌نوشت. او به مصر، پاکستان، بنگلادش نیز سفر کرد و به سند رفت و با علامه بدیع الدین شاه راشدی سندی ملاقات کرد و نزد وی کتاب «نخبة الفکر فی مصطلح أهل الأثر» نوشتۀ حافظ ابن حجر و بخشی از «صحیح الإمام البخاری» را خواند. همچنین سه بار به یمن رفت که برخی از آنها با پای پیاده بود و در این سفرها اتفاق‌ها و داستان‌های عجیبی برای او رخ داد که برای شاگردانش تعریف می‌کرد.


'''خالد بن سالم منصوری''' ابو اسامه خالد بن سالم بن خميس بن خميس بن زايد المنصوری، فقیه و استاد رجال و حدیث، از قبیلۀ المناصیر از بحرین و دارای مذهب حنبلی از اهل سنت است.
در سال 1986 میلادی به [[مکه]] رفت و در درس‌های شیخ علی بن محمد هندی حنبلی شرکت کرد و مقداری از متن‌های کوچک را نزد او حفظ کرد و سپس به مدینه رفت و در درس‌های شیخ ابوبکر جزایری شرکت جست. از آنجا به یمن رفت تا در درس شیخ محدث مقبل الوادعی حضور یابد. پس از آن به کلاس درس شیخ علامه محمد بن صالح عثیمین رفت و تا 10 سال از شاگردان و همراهان او بود(5 سال متوالی و 5 سال پراکنده) و نزد او فقه و عقاید و نحو و دیگر درس‌ها را خواند.


=تولد و تربیت او.=
پس از آن در القصیم نزد شیخ علی الزامل و شیخ عبدالله الفالح که خود از شاگردان علامه عبدالرحمن بن ناصر السعدی بودند رفت و از ایشان کسب علم نمود. تا جایی که در کسب برخی علوم مانند علم نحو و حدیث به درجه نبوغ رسید.
او در حدود سال ۱۹۶۶ در شهر المحرق در محله المریء کشور بحرین به دنیا آمد و آغاز زندگی اش عادی بود، تا اینکه مدرسه مقدماتی را کامل نکرد، اگرچه باهوش و باهوش بود و به سپاه نظامی پیوست، تا اینکه در حدود سال ۱۹۸۴ زندگی اش تغییر کرد، به عبادت و علم اسلامی روی آورد و اولین بزرگانش که در بحرین یاد گرفت پدر شیخ محمد سعید الحسینی بود، بنابراین قرآن را به او داد و مهر و موم کرد و آن را «نظام های جزیره ای» حفظ کرد و چیزی در دستور زبان و حدیث در مورد او گرفت و پس از اینکه توانسته بود آن را به تن کند. او آموزش قرآن را به دانشجویان جوان آغاز کرد، در مسجد عبدالله بن جابر الدوصاری در محله البرقیه در منامه، و همیشه در این مسجد اصلاح می شد، شیخ ابراهیم النف در مورد این مرحله می گوید: «خدا روحش را آرام کند حرام را دوست ندارد و از آن دور بماند و ستوان مسجد بود و عجیب است که ضبط کننده خرید و در رادیوی قرآن پاک ضبط کرد و سپس آن را به یک برچسب پیوند داد، بنابراین از او در این باره پرسیدم: به طوری که هیچ فرکانس پخش قرآن را تغییر نمی دهد، این است که با مسجد و قرآن شروع شد و سپس در ازدواج یا سفر به خارج از کشور با پدر مشورت کرد تا دانش بخواهد و پدر به او نشان داد که درخواست دانش اول است و همسر خواهد آمد.


=سفر علمی او=
در این بین هر از چند گاهی به بحرین نیز می‌رفت و در مسجد عبدالله بن جبر الدوسری می‌ماند.
در سال ۱۳۶۵ به مکه رفت و عجیب این است که با گریه دانشجویانش خداحافظی کرد، دکتر حسن الحسنی می گوید: «این اولین باری است که مردی را می بینم که گریه می کند» و این اشتیاق برای او عجیب نیست که برای همه کسانی که شیخ را از نزدیک می شناختند شناخته شود و در درس های شیخ علی بن محمد هندی الحنبالی شرکت کرد و مقداری لوازم کوچک برایش نجات داد و سپس به مدینه رفت و باید شیخ ابوبکر الجزیری را مطالعه کند و از آنجا به یمن رفت تا در شیخ مقبال به روز شده شرکت کند. ودایی از آنجا تا شیخ الاما محمد بن صالح اطهیمین از شاگردان شیخ ابن اطهیمین بود و نزدیک به ده سال از ستوان های او شد که شامل پنج سال متوالی و پنج متفاوت بود، بنابراین فقه خواند، دکترین، دستور زبان و غیره، همان طور که در قاسم در مورد شیخ علی الزامیل و شیخ عبدالله الفلیح، شاگردان مارک عبدالرحمن بن ناصر السادی تحصیل کرد، تا اینکه در چندین علوم به ویژه دستور زبان و مدرنیته برتری یافت و «هزاره بن مالک» و «نازاتی العمری» هر دو را در دستور زبان حفظ کرد، و قسمتی از «سهیح بخاری» با حمایت او، و بسیاری از جامدات دیگر، یک بار از او در مورد آرشیوهایش پرسیدم و او با فروتنانه گفت: «من فقط چیزهای ساده را نجات می دهم»، و او نام مردان را یک جدل عجیب و غریب، و فهرست مزایای علمی و شوخی های عجیب و غریب روایت عجیب و غریب چگونه می تواند او را به جدیت خود را در جستجوی دانش، قدرت حافظه، و تلف ن کردن وقت در شایعات شناخته شده است، حتی شیخ ابن اتهایمین به تدریس intonation در دانشگاه بزرگ خود در انیزا اختصاص داده شد، و در این میان او هر از چندگاهی به بحرین سفر می کرد، او در مسجد عبدالله بن جابر الدوزاری زندگی می کند.


=راهملاته=
==صفات اخلاقی==
شیخ خالد سفرهای متعددی از جمله برای جستجوی دانش از جمله به دلایل دیگر انجام داده است و برخی از سفرهایش پیاده بود، بنابراین به چند کشور سفر کرد، از جمله حجاب، مدتی در جده ساکن شد و چند درس در آنجا داد و به مراکش، تونس و لیبی رفت و در آنجا توسط مقامات امنیتی تمام وسایلش دستگیر و مصادره شد، از جمله یادداشتی که در آن مزایا و اطلاعات می نوشت و همچنین به مصر، پاکستان، بنگلادش سفر می کرد و به سند رفت و با علامت بدی الدین شاه الرشیدی ملاقات کرد. سندی، و بر روی آن «نخبگان فکر در اصطلاح اهل اتهر» به حافظ ابن هاجر بخوانند، و بر روی آن چیزی از «امام بخاری واقعی» بخوانند، اما او آن را خلاصه نکرد، چرا که سه بار به یمن رفت، از جمله سفر پیاده، و در این سفرها حقایق و داستان های عجیبی برای او رخ داد، او را به دانش آموزانش می گفت.
او اهل عمل به سنت، فروتن، آرام، قانع و پرهیزکار، به دور از تزئینات جهان، پرتلاش در کسب دانش و نشر آن، خوش سخن و اهل توجه بود، به گونه‌ای که کسی از سخنانش و درسش خسته نمی‌شد. بر سختی و بیماری بسیار صبور بود.


=خانم[=
== اساتید ==
او به سنن چسبیده بود، فروتن، آرام، محتوا و مراقبت، به دور از تزئینات جهان، با شکوه در خواست دانش، دوست داشتن اشاعه اش، زبان چاشنی، جمیل السمت، تیزر، که امیدی به شنیدن او یا شوراهایش ندارد، او را از زمان و پولش در خیر تحقیر می کند، بیمار بیماری اش، جایی که با بیماری های متعددی مانند دیابت، نارسایی کلیه، قلب، وزن شنوایی و غیره مواجه شد، با این حال او را می بینید که به شوخی لبخند می زند و مصیبت ها همه در دست اوست، ما از خدا می خواهیم که مدرک خود را بالا ببرد و برای بدکاری هایش حساب کند.
{{فهرست ستونی|3}}
* شیخ محمد سعید الحسینی؛
* شیخ علی بن محمد هندی الحنبلی؛
* شیخ ابوبکر الجزایری؛
* شیخ علامه محمد بن صالح العثیمین؛
* شیخ علی الزامل؛
* شیخ عبدالله الفالح؛
* شیخ عبدالله الجبرین؛
* علامه محدث بدیع‌الدین شاه الراشدی سندی؛
* شاگردش محمد حیات الاشهری؛
* شیخ احمد جابر جبران الضحوی التهامی المکی؛
* شیخ مقبل بن هادی وداعی؛
* علامة محدث عبد‌العزیز الأعظمی العمری؛
* شیخ عبد‌القیوم الرحمانی البستوی؛
* شیخ أبو الحسن عبیدالله الرحمانی المبارکفوری؛
* شیخ علامة فقیه عبد‌الله بن عقیل شیخ حنابلة در الریاض؛
* شیخ عبید الله الأشرفی؛
* شیخ محقق صبحی بن جاسم السامرائی؛
* شیخ محمد إسرائیل الندوی.
{{پایان}}


=شيوي يو يو آي يو[=
==بازگشت او به بحرین==
شیخ ها و علمای زیادی هستند که از آن ها بهره مند شده اند، و بر روی دست خود یاد می گیرند، محدود کردن آن ها به این مکان دشوار است، از جمله: خواندن شیخ محمد سعید الحسینی، اولین شیخ او شیخ علی بن محمد هندی الحنبالی، شیخ ابوبکر الجزیری، شیخ مارک محمد بن صالح العطیمین، شیخ علی الزامیل، شیخ عبدالله الفلیح، شیخ عبدالله الجبرین، علامت به روز شده بدی الدین شاه الرشیدی سندی، رئیس مجلس سند و شاگردش محمد حیات الحهری که از شیخ او بزرگتر است و شیخ احمد مسجد. جابر جبل الذهوی الثمی المکی، شیخ مقبل بن حدی ودایی، المسلی المعاد عبدالعزیز الادمی العمری، شیخ المسناد عبدالقیوم رحمانی المبارکوی، شیخ المقادمه عبدالفقیه عبدالله بن عقیل الحنبالا در ریاض، شیخ المعاد عبیدالله الاشفی، شیخ المسناد، کارآگاه صبحی بن جاسم السمرایی، شیخ المسناد محمد اسرائیل النداوی و بسیاری دیگر، خدا مادران شان را برکت دهد و خوبی های زندگی شان را طولانی تر کند.
او به بحرین برگشت و در تعدادی از مساجد از جمله مسجد امام نافع المدنی برای حدود یک سال و مسجد المهاجرین ساکن شد. در سال 1994 میلادی موذن مسجد فاطمه بود و طلاب علم گرد او جمع شدند.


=بازگشت او به بحرین=
==تدریس==
هنگامی که او در بحرین یا در تعدادی از مساجد ساکن شد، از جمله: مسجد امام نافع المدانی برای حدود یک سال، مسجد ال مهاجر، معلمان ما در مسجد فاطمه در سال ۱۳۷۳ و دانشجویان علم به دور خود چرخیدم، او درس هایی در مسجد امام نافی المدانی شهر حمد، درس هایی در مسجد فارسی شیکان در ریفع و دیگر مساجد و موسسات داشت و درس های او در علوم مختلف متفاوت بود، در تفسیر: او درس هایی در تفسیر سوراءالباوقا و بخشی از عمو داشت و در دکترین: کتاب التوهیت، و در ریشه ها: تسهیل راه ها در توضیح نظام های اوراق به الامریت، و در فقه: شهردار ابن امامه، روش سلکین و استیضاح فقه در دین، و در حدیث: توضیح نظام بیکانی در اصطلاح مدرن، بخش هایی از صالح بخاری و تکمیل نشده، کتاب حج توسط امام مسلم، چهل هسته ای، درهای صلح، و توضیح گفتار جابر در اصطلاح حج، و به شیوه: او شاهکار اهل سنت را در توضیح اگرومیه توضیح داد، مکمل، نمک اعراب، کشور نادا، و کتاب های دیگر، و توسط بسیاری از دانش آموزان خالی از سکنه شد، و از سراسر بحرین، از جمله شیخ خطاب النخالیل، قدیمی ترین و مرتبط ترین با او، جمال بوزبن، عبدالحلیم مراد نماینده مجلس، صالح انصاری، حسین الجنهی، ابراهیم الدوساری و دکتر. حبیب نیملتی، و بسیاری دیگر.
او درس‌هایی در مسجد امام نافع المدنی شهر حمد و درس‌هایی در مسجد شیخان فارسی در الرفاع و دیگر مساجد و موسسات در علوم مختلف داشت. درس‌های او عبارت بودند از: تفسیر (سورۀ بقره و جزء عم)، عقاید (کتاب التوحید)، اصول (تسهیل الطرقات فی شرح نظم الورقات للعمریطی)، فقه (العمدة لابن قدامة، ومنهج السالكين وتوضيح الفقه في الدين)، حدیث (شرح منظومة البيقوني في المصطلح الحديث، وأجزاء من صحيح البخاري ولم يكمل، وكتاب الحج من صحيح الإمام مسلم، والأربعين النووية، وأبوابا من سبل السلام، وشرح حديث جابر في صفة الحج) و نحو (شرح التحفة السنية في شرح الآجرومية، والمتممة، وملحة الأعراب، وقطر الندی، و کتاب‌های دیگر)


او در گذشته در مسجد عبدالله بن جابر کتاب «قطر دوی و اکو» را در دستور زبان برایم توضیح داد و من از جدل او از شواهد دستوری چیز عجیبی را دیدم و وقتی می دانست که من «دورای باشکوه در نظام های اگرومیان» تصاویر امروتی از من را حفظ می کنم نسخه اش از توضیح علامت بگوری بر روی سیستم ها، و نظرات ساده ای در دست خط او دارد، و من سال ها پیش سیستم "twink" را در ماتال مدرن، یادداشت من "گرانت المویز و به منظور دانش آموزی که مجاز است" و چیزهای دیگر، با حضور برادرم دکتر حسن الحسینی و شیخ عبدالله خواندم. حسینی، ما تعطیلات وزوز طنین انداز گرفتیم، اما او در حال حاضر از من غایب بود و او بسیار دوست داشتنی به پدر و ما نیز بود.
==شاگردان==
طلاب زیادی از جای جای بحرین گرد او جمع شدند و از او بهره بردند. از جمله ایشان:


=اونا در موردش گفتند .=
* شیخ خطاب البنخلیل؛
ساعاتی پس از مرگ شیخ، سخنان ستایش و ستایش و درخواست بخشش توسط شیخ ها و دانشجویان علم راه اندازی شد که برخی از آن ها جمع شدند:
* جمال بوزبون؛
* نایب عبدالحلیم مراد؛
* صالح الانصاری؛
* ابراهیم الدوسری؛
* د. حبیب الناملیتی.


دکتر یاسر المومد: «من متعلق به خدا هستم و به او برمی گردیم، دیروز رافیک درب و همکار علم درگذشت و برادرم در خدا شیخ خالد بن سالم المنصری، پس از بیماری که خدا می خواست برای او و یک بالابر کبر باشد، من به او یک دانش آموز و مسافر با شکوه به دنبال علما یاد دادم، خدا به او دانش بزرگی با شخصیت خوب داد، چشمان ما را از دست داد و در قلب دوستدارانش باقی ماند و تاریخ در مورد او بسیار خواهد نوشت و او یکی از پرچم های بحرین و غرور مردم خوب آن است، و این پرچم را از هر جانشینی حمل خواهد کرد. دشمن و علمای او وارثان پیامبران هستند و تشییع جنازه او با حضور تعداد زیادی از دانشجویان علم، و برآورده شدن رویای شیخ و آرزوی صمیمانه جمع آوری علما، دست کشیدن از تمایز بین آنها، و به یک دست، من شفا یافته ام، پدر اسامه زنده و مرده است."
==وفات==
وی در روز دوشنبه 13 رجب سال 1438 هجری قمری مصادف با 10 آوریل 2017 درگذشت. پس از نماز مغرب در قبرستان الحنینیه در الرفاع بر او نماز خواندند و او را دفن کردند.


دکتر خلیفه بن اعرابی: «دوست من و شیخی خالد سالم المنصوری قبل از دانش، شیخی در آفرینش بود و در رفتار قبل از علم، از مقام و عظمت طرد می کرد، فضل را سرریز می کرد و لطافت پرواز می کرد، خدا روحش را استراحت دهد.»
== منابع ==
* صحيفة الأيام البحرينية العدد 10232 "[https://web.archive.org/web/20190110055108/http://www.alayam.com:80/alayam/Variety/644699/News.html من المحبرة إلی المقبرة.. مسيرة عالم من علماء البحرين]"، مؤرشف من الأصل في 10 يناير 2019، اطلع عليه بتاريخ 30 يوليو 2017.


دکتر حسن الحسینی: «ما با دنیایی خداحافظی کردیم که در حال صلیب زدن است، مدرنیست با فضیلت، یکی از قدیمی ترین دانشجویان شیخ ابن اتهایمین در بحرین است.
{{علمای اسلام}}
 
[[رده:عالمان]]
دکتر محمد علی الشمدی: «ما برای خدا هستیم و متعلق به او هستیم، او صاحب یک سال و پیرو بود، ما را در سفر به بدی الدین الرشیدی مدرن در سند همراهی می کرد و او برادر بله بود.»
[[رده:عالمان اهل سنت]]
 
دکتر خالد المصلی: «خدا روح خود را استراحت دهد، شیخ خالد بن سالم، یکی از علمای بحرین، من او را به عنوان یک دانش آموز در شیخ ابن اتهایمین ما می شناختم، تحقیر علم، عفیف زبان، عاشق خیر، اوه خدا بهشت را نزول خود می کند.»
 
دکتر الشریف ناجی الحجری: «شیخ خالد المنصری دوست عزیزی بود، ما او را خالی از سکنه کردیم و در علم ال حدیث از او بهره مند شدیم، او در آن خلاق بود و برده ای بود که عقب نشینی ماکا را از دست نداد.»
 
دکتر سعد الحمید: «خداوند شیخ خالد بن سالم المنصری را برکت دهد، و در گسترده ترین بهشت او زندگی کند، نزدیک به سی سال است که او را می شناسم و از شرایط او در مناقب، منش و راضی به کمی شگفتی دیدم.»
 
شیخ فیصل بن قاذر الجسیم: «شیخ خالد بن سالم المنصری، یکی از بهترین مردم محبوب بحرین، با دانستن، مذهبی، زودا و مردمش درگذشت و خدا او را با رحمت گسترده و نور قبرش برکت داد و درجه اش را بالا برد.»
 
فائز الفیئز العرینی: «ای خدا بنده ات را ببخش خالد بن سالم المنصری، شیخ یکی از مهم ترین دانشجویان شیخ ما، خدا روحش را استراحت دهد و او را در بهشت بالای بهشت وارد کند.»
 
=مرگش .=
وی در روز دوشنبه ۲۳ /۲/۱۴۳۸ ه.ش، ۱۰ آوریل ۲۰۱۷ درگذشت و آن ها پس از نماز مراکش در قبرستان هانیه، ریفاء، با دفن رسیدند و مراسم تشییع جنازه اش قابل توجه بود، با حضور نزدیک و دور، دوست داشتنی و برعکس، خدا علمای پروردگار ما را که پیشرفته و دیر شده اند برکت دهد.
 
=رئیس اوّل اهل سنت در بحرین=
دولت واقف اهل سنت شیخ دکتر رشید بن محمد الحجری رئیس شورای واقف اهل سنت را اعلام نام گذاری دو مسجد در پادشاهی بحرین به نام شیخ قاضی ابراهیم بن عبداللطیف السد و شیخ خالد بن سالم المنصری به یاد دانش، فضیلت و سخاوت رفتار علمی و اخلاقی خود نامیده است که برای دانشمندان و فضیلت های ما مناسب است.
 
=منبع=

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۷

خالد بن سالم منصوری
خالد بن سالم منصوری.jpg
نام‌های دیگرابو اسامه خالد بن سالم بن خمیس بن خمیس بن زاید المنصوری
اطلاعات شخصی
سال تولد1966 م، ۱۳۴۴ ش‌، ۱۳۸۵ ق
محل تولدبحرین
سال درگذشت1438 ق، ۱۳۹۵ ش‌، ۲۰۱۷ م
روز درگذشت13 رجب
دیناسلام، اهل سنت
استادان
  • شیخ عبد‌القیوم الرحمانی البستوی
  • شیخ أبو الحسن عبیدالله الرحمانی المبارکفوری
  • شیخ علامة فقیه عبد‌الله بن عقیل شیخ حنابلة در الریاض
  • شیخ عبید الله الأشرفی
  • شیخ محقق صبحی بن جاسم السامرائی
  • شیخ محمد إسرائیل الندوی
شاگردان
  • شیخ خطاب البنخلیل
  • جمال بوزبون
  • نایب عبدالحلیم مراد
  • صالح الانصاری
  • ابراهیم الدوسری
فعالیت‌هافقیه و استاد رجال و حدیث

خالد بن سالم منصوری ابو‌اسامه خالد بن سالم بن خمیس بن خمیس بن زاید المنصوری، فقیه و استاد رجال و حدیث، از قبیلۀ المناصیر از بحرین و دارای مذهب حنبلی از اهل‌سنت است.

زندگی‌نامه

تولد و تربیت

او در حدود سال ۱۹۶۶ در شهر المحرق در محله المریء کشور بحرین به دنیا آمد. در آغاز زندگی شیوه‌ای عادی داشت، تا جایی که علیرغم داشتن هوش بسیار مدرسه مقدماتی را کامل نکرد و به ارتش پیوست. تا اینکه در حدود سال ۱۹۸۴ زندگی‌ او تغییر کرد و به عبادت و علوم اسلامی روی آورد.

تعلیم

اولین استادی که در بحرین از او کسب علم کرد، پدر شیخ محمد سعید الحسینی بود. نزد او تمام قرآن را خواند و حفظ کرد. کتاب «نظم الجزریه» را خواند و بخشی از علم نحو و حدیث را از او آموخت. و پس از یادگیری علم تجوید در همان نوجوانی در مسجد عبدالله بن جبر الدوسری در منطقه القضیبیه منامه شروع به تدریس آن به طلاب مبتدی کرد.

او سفرهای متعدد علمی و غیر علمی انجام داده است. برخی از سفرهایش پیاده بود. او به چند کشور سفر کرد، از جمله: حجاز که مدتی در جده ساکن شد و چند درس در آنجا تدریس کرد. همچنین به مراکش، تونس و لیبی رفت و در آنجا توسط مقامات امنیتی دستگیر شد و تمام وسایلش مصادره شد، از جمله یادداشتی که در آن نکته‌ها و معلومات خود را می‌نوشت. او به مصر، پاکستان، بنگلادش نیز سفر کرد و به سند رفت و با علامه بدیع الدین شاه راشدی سندی ملاقات کرد و نزد وی کتاب «نخبة الفکر فی مصطلح أهل الأثر» نوشتۀ حافظ ابن حجر و بخشی از «صحیح الإمام البخاری» را خواند. همچنین سه بار به یمن رفت که برخی از آنها با پای پیاده بود و در این سفرها اتفاق‌ها و داستان‌های عجیبی برای او رخ داد که برای شاگردانش تعریف می‌کرد.

در سال 1986 میلادی به مکه رفت و در درس‌های شیخ علی بن محمد هندی حنبلی شرکت کرد و مقداری از متن‌های کوچک را نزد او حفظ کرد و سپس به مدینه رفت و در درس‌های شیخ ابوبکر جزایری شرکت جست. از آنجا به یمن رفت تا در درس شیخ محدث مقبل الوادعی حضور یابد. پس از آن به کلاس درس شیخ علامه محمد بن صالح عثیمین رفت و تا 10 سال از شاگردان و همراهان او بود(5 سال متوالی و 5 سال پراکنده) و نزد او فقه و عقاید و نحو و دیگر درس‌ها را خواند.

پس از آن در القصیم نزد شیخ علی الزامل و شیخ عبدالله الفالح که خود از شاگردان علامه عبدالرحمن بن ناصر السعدی بودند رفت و از ایشان کسب علم نمود. تا جایی که در کسب برخی علوم مانند علم نحو و حدیث به درجه نبوغ رسید.

در این بین هر از چند گاهی به بحرین نیز می‌رفت و در مسجد عبدالله بن جبر الدوسری می‌ماند.

صفات اخلاقی

او اهل عمل به سنت، فروتن، آرام، قانع و پرهیزکار، به دور از تزئینات جهان، پرتلاش در کسب دانش و نشر آن، خوش سخن و اهل توجه بود، به گونه‌ای که کسی از سخنانش و درسش خسته نمی‌شد. بر سختی و بیماری بسیار صبور بود.

اساتید

  • شیخ محمد سعید الحسینی؛
  • شیخ علی بن محمد هندی الحنبلی؛
  • شیخ ابوبکر الجزایری؛
  • شیخ علامه محمد بن صالح العثیمین؛
  • شیخ علی الزامل؛
  • شیخ عبدالله الفالح؛
  • شیخ عبدالله الجبرین؛
  • علامه محدث بدیع‌الدین شاه الراشدی سندی؛
  • شاگردش محمد حیات الاشهری؛
  • شیخ احمد جابر جبران الضحوی التهامی المکی؛
  • شیخ مقبل بن هادی وداعی؛
  • علامة محدث عبد‌العزیز الأعظمی العمری؛
  • شیخ عبد‌القیوم الرحمانی البستوی؛
  • شیخ أبو الحسن عبیدالله الرحمانی المبارکفوری؛
  • شیخ علامة فقیه عبد‌الله بن عقیل شیخ حنابلة در الریاض؛
  • شیخ عبید الله الأشرفی؛
  • شیخ محقق صبحی بن جاسم السامرائی؛
  • شیخ محمد إسرائیل الندوی.

بازگشت او به بحرین

او به بحرین برگشت و در تعدادی از مساجد از جمله مسجد امام نافع المدنی برای حدود یک سال و مسجد المهاجرین ساکن شد. در سال 1994 میلادی موذن مسجد فاطمه بود و طلاب علم گرد او جمع شدند.

تدریس

او درس‌هایی در مسجد امام نافع المدنی شهر حمد و درس‌هایی در مسجد شیخان فارسی در الرفاع و دیگر مساجد و موسسات در علوم مختلف داشت. درس‌های او عبارت بودند از: تفسیر (سورۀ بقره و جزء عم)، عقاید (کتاب التوحید)، اصول (تسهیل الطرقات فی شرح نظم الورقات للعمریطی)، فقه (العمدة لابن قدامة، ومنهج السالكين وتوضيح الفقه في الدين)، حدیث (شرح منظومة البيقوني في المصطلح الحديث، وأجزاء من صحيح البخاري ولم يكمل، وكتاب الحج من صحيح الإمام مسلم، والأربعين النووية، وأبوابا من سبل السلام، وشرح حديث جابر في صفة الحج) و نحو (شرح التحفة السنية في شرح الآجرومية، والمتممة، وملحة الأعراب، وقطر الندی، و کتاب‌های دیگر)

شاگردان

طلاب زیادی از جای جای بحرین گرد او جمع شدند و از او بهره بردند. از جمله ایشان:

  • شیخ خطاب البنخلیل؛
  • جمال بوزبون؛
  • نایب عبدالحلیم مراد؛
  • صالح الانصاری؛
  • ابراهیم الدوسری؛
  • د. حبیب الناملیتی.

وفات

وی در روز دوشنبه 13 رجب سال 1438 هجری قمری مصادف با 10 آوریل 2017 درگذشت. پس از نماز مغرب در قبرستان الحنینیه در الرفاع بر او نماز خواندند و او را دفن کردند.

منابع