علی نویتو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
<br>
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
{{جعبه اطلاعات شخصیت
<br>
| عنوان = علی نويتو
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛
| تصویر = علی نویتو.jpg
| نام = علی نويتو
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = 1928 م
| تاریخ تولد =
| محل تولد = [[مصر]]
| سال درگذشت = 1986 م
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = [[مصر]]
| استادان =
| شاگردان =
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[اهل‌سنت]]
| آثار = 
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]|معاون اول وزیر|ریئس مرکز علمی شرکت‌های الشریف| ...}}
| وبگاه =
}}
'''علی نويتو''' فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در دوره‌ای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفه‌اش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البنا]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزش‌های حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.


<noinclude>
== زندگی‌نامه ==
</div>
ایشان در سال 1928 م، در منطقۀ ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.
<div class="wikiInfo">[[پرونده:علی نویتو.jpg|جایگزین=علی نویتو|بندانگشتی|علی نویتو]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام


!نام
=== پیوستن به اخوان ===
|علی نويتو
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوان‌المسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن البنا]] و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود.
|-
|زاده
|1928 م / [[مصر]]
|-
|دین و مذهب
|[[اسلام]]، [[تسنن]]
|-
|فعالیت‌ها
|
* همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
* معاون اول وزیر
* ریئس مرکز علمی شرکت‌های الشریف
|}
</div>
'''علی نويتو''' یک فرد بسیار ساده بود و شاهد تاریخ [[اخوان المسلمین|اخوان]] در دوره‌ای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفه‌اش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البناء]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزش‌های حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.<br>


= زندگی‌نامه =
== دستگیری ==
ایشان در سال 1928 م، در منطقه ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی (دانشکده فعلی) با معدل و در سال 1949 م، اولین نفر در این کلاس بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد، لذا سازمان سنجش وی را برای اشتغال برگزید.
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده می‌شد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوان‌المسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در‌ این‌ باره می‌گوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.


=پیوستن به اخوان=
== فعالیت‌ها ==
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به [[اخوان‌المسلمین]]، پیوست و تا زمان رحلت [[حسن البناء]] و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود.<br>
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکت‌های الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به‌عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند.


=دستگیری=
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفت‌انگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی [[صبر]] را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوان‌المسلمین]] فعالیت خود را دنبال می‌کرد.
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده می‌شد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوان‌المسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در این باره می‌گوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.<br>
== بازداشتگاه ==
[[جمال عبدالناصر]] در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیست‌ها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیست‌ها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب می‌شناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمت‌آمیز داریم. اخوانی‌ها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نماینده‌ای انتخاب شود و ما از هم نماینده‌ای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفره‌خانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.


= فعالیت‌ها =
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیب‌زمینی و خطمی (سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات می‌دیدیم و هر روز محصولات را جمع می‌کردیم و بشکه‌های گازوئیل می‌آوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر می‌کردیم و به‌عنوان یک کود کشاورزی و یکی از قوی‌ترین کودها استفاده می‌کردیم».
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکت‌های الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند.


شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفت‌انگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوان‌المسلمین]] فعالیت خود را دنبال می‌کرد.
== منابع ==
* ر. ک: مدخل علی نويتو در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].


=بازداشتگاه=
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[جمال عبدالناصر]] در واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوان المسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیست ها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوان المسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیست‌ها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب می‌شناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمت‌آمیز داریم. اخوانی‌ها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نماینده‌ای انتخاب شود و ما از هم نماینده‌ای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفره‌خانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.<br>
[[رده:شخصیت‌های مسلمان]]
 
[[رده:اعضای اخوان المسلمین]]
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیب زمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات می‌دیدیم و هر روز محصولات را جمع می‌کردیم و بشکه‌های گازوئیل می‌آوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر می‌کردیم و به‌عنوان یک کود کشاورزی و یکی از قوی‌ترین کودها استفاده می‌کردیم».
[[رده:مصر]]
 
 
== رفتن گروه اول ==
 
روز خاطره انگیزی در زندان قنا بود. زندانیان یک تئاتر بزرگ در طبقه همکف برپا کردند و همه زندانیانی که با اخوان خاطرات داشتند از 13 اردیبهشت 1343 تا 31 آذر 1350 دور هم جمع شدند. برای اکثر زندانیان، برادران دستهای سخاوتمندانه، مهربانی، درمان بیماران خود و توانبخشی صنعتی در کارگاه نجاری برای بسیاری از آنها دارند، و کسانی که توبه کردند صدها نفر از دست اخوان بودند.
 
به خصوص که اکثر زندانیان زندان قنا نه اهل جنایتکاری هستند و نه اهل رفتارهای ناپسند، بلکه شور و حسادت و انتقام جویی آنها را به اعماق زندان ها کشاند و تاریکی به اعماق زندان رسید و [[اخوان‌المسلمین]] را گرفت. و دست یاری به سوی آنان دراز کرد تا توبه کردند و [[نماز]] را برپا داشتند.
 
و شهادت به خدا در رأس اخوان بود که هزار زندانی در زندان قنا دوستش داشتند. راهنماي هفتم، محمد مهدي عاكف.. او با همه اسيران، اسب سخاوتمندي بود، هر چه هزينه اش را داشت، به سؤال آنها پاسخ نمي داد.. كمك كرد چون خانواده مرفه اش او را مي فرستادند. هر ماه مقدار زیادی پول.. همه را خرج برادران و زندانیان کرد و فقط چند نفر را نگرفت.
 
زندانیان روی صحنه رفتند و خداحافظی گرم کردند و بسیاری از آنها به خاطر فراق ما گریه کردند. من هنوز آن صحنه را با اشکهایم به یاد دارم. در مورد غافلگیری بزرگ... از طرف افسر زندان مسئول اخوان (سرگرد محمد...) بود که به روی صحنه رفت و برای خداحافظی با همه ما با صدای بلند گریه کرد و دکتر را به طور جداگانه انتخاب کرد. علی گریشا و الاخعلی نویتو.
 
=منبع=
 
*ر.ک: مدخل علی نويتو در ویکی‌اخوان؛ [http://ikhwanwiki.com ikhwanwiki.com.].
 
[[رده: شخصیت‌ ها]]
[[رده: شخصیت ‌های مسلمان]]
[[رده: شخصیت ‌های اخوان‌ المسلمین]]
[[رده: مصر]]

نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۷

علی نويتو
علی نویتو.jpg
نام کاملعلی نويتو
اطلاعات شخصی
سال تولد1928 م، ۱۳۰۶ ش‌، ۱۳۴۶ ق
محل تولدمصر
سال درگذشت1986 م، ۱۳۶۴ ش‌، ۱۴۰۶ ق
محل درگذشتمصر
دیناسلام، اهل‌سنت
فعالیت‌ها

علی نويتو فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ اخوان در دوره‌ای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفه‌اش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف خداوند را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با حسن البنا زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزش‌های حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.

زندگی‌نامه

ایشان در سال 1928 م، در منطقۀ ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.

پیوستن به اخوان

وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به اخوان‌المسلمین، پیوست و تا زمان رحلت حسن البنا و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود.

دستگیری

در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به آلمان آماده می‌شد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به اخوان‌المسلمین مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در‌ این‌ باره می‌گوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست جمال سالم معرفی کردند که سادات در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.

فعالیت‌ها

«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکت‌های الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به‌عنوان رئیس هیئت به آلمان و همچنین سوئد، انگلیس، فرانسه و فنلاند رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به اندونزی، مالزی رفت. و بعد به تایلند، سنگاپور و سریلانکا، و به پاکستان، افغانستان و آخرین جزایر اندونزی در مرزهای استرالیا او را بردند.

شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفت‌انگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به اخوان‌المسلمین فعالیت خود را دنبال می‌کرد.

بازداشتگاه

جمال عبدالناصر در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. اخوان و کمونیست‌ها با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما اخوان به لطف خداوند متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیست‌ها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب می‌شناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمت‌آمیز داریم. اخوانی‌ها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نماینده‌ای انتخاب شود و ما از هم نماینده‌ای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفره‌خانه، نه کاغذ، نه قلم، نه قرآن، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.

به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیب‌زمینی و خطمی (سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات می‌دیدیم و هر روز محصولات را جمع می‌کردیم و بشکه‌های گازوئیل می‌آوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر می‌کردیم و به‌عنوان یک کود کشاورزی و یکی از قوی‌ترین کودها استفاده می‌کردیم».

منابع

  • ر. ک: مدخل علی نويتو در ویکی‌اخوان؛ ikhwanwiki.com..