اسد بن عبدالله بسطامی بیطار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = اسد بن عبدالله بسطامی بیطار | تصویر = احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg | نام = اسد بن عبدالله بسطامی بیطار | نام‌های دیگر = | سال تولد = | تاریخ تولد = | محل تولد = بسطام، شاهرود | سال درگذشت = 350 قمری | تاریخ درگذشت = | محل در...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
| محل تولد = بسطام، شاهرود
| محل تولد = بسطام، شاهرود
| سال درگذشت = 350 قمری
| سال درگذشت = 350 ق
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| محل درگذشت =  
| محل درگذشت =  

نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۰۹

اسد بن عبدالله بسطامی بیطار
احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
نام کاملاسد بن عبدالله بسطامی بیطار
اطلاعات شخصی
محل تولدبسطام، شاهرود
سال درگذشت350 ق، ۳۴۰ ش‌، ۹۶۱ م
دیناسلام، شیعه
استادانشیخ امین عباد بن عباس طالقانی
فعالیت‌هامحدث شیعی

اسد بن عبدالله بسطامی بیطار، از محدثان شیعهاست. نویسنده رساله‌‏ای است كه برخی از مطالب آن در كتاب تاریخ قم آمده است. اهل «بسطام» از توابع شهرستان شاهرود بوده است.

معرفی اجمالی

اسد بن عبدالله بسطامی بیطار، محدث شیعی. كنیه او در منابع ذكر نشده است. وی نویسنده رساله‌‏ای است كه برخی از مطالب آن در كتاب «تاریخ قم» آمده است. در باره زمان تولد و تاریخ مرگ او اطلاعی نداریم، اما از استادان او شیخ امین عباد بن عباس طالقانی را می‏‌شناسیم كه در335 هجری وفات یافته است. بنابراین وی احتمالاً بعد از این تاریخ حیات داشته و شاید تا اواسط سده چهارم زنده بوده است. وی اصالتاً ایرانی است و چنان‌كه از لقب «بسطامی» استفاده می‏‌شود، اهل «بسطام» از توابع شهرستان شاهرود بوده است. از لقب «بیطار» نیز بر می‌‏آید كه وی در علم دامپزشكی و معالجه چهارپایان تبحر داشته است اما سوابق علمی او در این زمینه كاملاً مبهم است.

وی از زادگاه خود به قم هجرت كرد و ظاهراً برخی از علوم قرآنی را نزد «شیخ امین عباد بن عباس طالقانی» فرا گرفت. این استاد او پدر وزیر نامدار شیعی اسماعیل بن عباد، و صاحب كتاب احكام القرآن است. از دیگر اساتید و شاگردان او كسی را نمی‏‌شناسیم. از آثار او غیر از رساله یادشده، نوشته دیگری معرفی نشده است.

منابع

  1. تاریخ قم، حسن بن محمد قمی، ص11؛
  2. طبقات اعلام الشیعه، ج1ص62؛
  3. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج4ص236.