نقد وبررسی مبنای جریانهای تکفیری در حرمت ساخت بناء، گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
== دلائل منع ساخت بناء، گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی ==  
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" | نقد و بررسي ديدگاه جريانهاي تكفيري در زمينه زيارت قبور صالحان و اولياي الهي
|-
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
|-


|-
از جمله مبانی اعتقادی [[وهابیت]] و جریان‌های تکفیری حرمت ساخت بناء‌ و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی است. اینان چنین عملی را بدعت و شرک دانسته و تخریب آنها را واجب می‌دانند. شوکانی ساخت بناء‌ بر قبور را یکی از شگردهای شیطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه‌ای عظیم یاد می‌کند.
|نویسنده
| data-type="authorBirthPlace" |سید مصطفی حسینی رودباری
|-


|}
ایشان اولین کسانی را که اقدام به چنین عملی کردند مشرکین قوم نوح دانسته و با اشاره به آیات قرآن در این زمینه (قال نوح رب إنهم عصونی واتبعوا من لم یزده ماله وولده إلا خسارا ومکروا مکرا کبارا وقالوا لا تذرن آلهتکم ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا یغوث ویعوق ونسرا) می‌گوید:‌ اسامی‌ذکر شده از بت‌ها در آیه مذکور متعلق به انسان‌های صالحی است که قوم نوح بعد از وفات آنان بر روی قبورشان بارگاه ساخته و بدین طریق بت‌پرستی در بین اعراب بتدریج تداوم یافت. <ref>شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 6-9</ref>
</div>


== دلائل منع ساخت بناء ،گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولياي الهي ==
در این قسمت دلائلی را که وهابیت در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه‌ بر قبور بدان استناد می‌کند بیان می‌کنیم:‌


از جمله مباني اعتقادي وهابيت و جريانهاي تكفيري حرمت ساخت بناء‌ و گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي است . اينان چنين عملي را بدعت و شرك دانسته و تخريب آنها را واجب مي دانند. شوكاني ساخت بناء‌ بر قبور را يكي از شگردهاي شيطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه اي عظيم ياد مي كند .
== دلیل اول:‌ اتفاق امت ==


شوکانی از علمای اهل سنت که در مساله مورد بحث بشدت متاثر از اندیشه ابن تیمیه و وهابیت می‌باشد در کتاب شرح الصدور بتحریم رفع القبور می‌نویسد:‌ امت اسلامی‌از گذشته تا کنون بر حرمت ساخت بناء‌ بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت می‌دانند.<ref>همان ص 6-5</ref>


ايشان اولين كساني را كه اقدام به چنين عملي كردند مشركين قوم نوح دانسته و با اشاره به آيات قران در اين زمينه( قال نوح رب إنهم عصوني واتبعوا من لم يزده ماله وولده إلا خسارا ، ومكروا مكرا كبارا ، وقالوا لا تذرن آلهتكم ، ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا يغوث ويعوق ونسرا )  مي گويد:‌ اسامي ذكر شده از بتها در آيه مذكور متعلق به انسانهاي صالحي است كه قوم نوح بعد از وفات آنان بر روي قبورشان بارگاه ساخته و بدين طريق بت پرستي در بين اعراب بتدريج تداوم يافت . <ref>شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 6-9</ref>
== دلیل دوم:‌ روایات ==


 
=== روایت ابوالهیاج:‌===
در اين قسمت دلائلي را كه وهابيت  در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه‌ بر قبور بدان استناد مي كند بيان مي كنيم :‌
 
 
== دليل اول :‌ اتفاق امت ==
 
شوكاني از علماي اهل سنت كه در مساله مورد بحث بشدت متاثر از انديشه ابن تيميه و وهابيت مي باشد در كتاب شرح الصدور بتحريم رفع القبور مي نويسد  :‌ امت اسلامي از گذشته تا كنون بر حرمت ساخت بناء‌ بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت مي دانند.<ref>همان ص 6-5</ref>
 
 
== دليل دوم :‌ روايات ==
 
=== روايت ابوالهياج :‌ ===
   
   
ابوالهیاج اسدی مي گويد امام علی بن ابی‌طالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی می‌سازی <ref>صحيح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبي الهياج الأسدي قال قال لي علي بن أبي طالب الا أبعثك على ما بعثني عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سويته</ref>
ابوالهیاج اسدی می‌گوید امام علی بن ابی‌طالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی می‌سازی <ref>صحیح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبی الهیاج الأسدی قال قال لی علی بن أبی‌طالب الا أبعثك على ما بعثنی علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سویته</ref>
 


شوکانی این حدیث را مهم¬ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و يكي از مصاديق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه مي داند. <ref>شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 11:‌ وفي هذا أعظم دلالة على أن تسوية كل قبر مشرف بحيث يرتفع زيادة على القدر المشروع واجبة متحتمة . فمن إشراف القبور : أن يرفع سمكها أو يجعل عليها القباب أو المساجد . فإن ذلك من النهي عنه بلا شك ولا شبهة . ولهذا فإن النبي صلى الله عليه وسلم بعث لهدمها أمير المؤمنين عليا . ثم أمير المؤمنين بعث لهدمها أبا الهياج الأسدي في أيام خلافته .</ref>
شوکانی این حدیث را مهم‌ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و یکی از مصادیق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه می‌داند. <ref>شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 11:‌ وفی هذا أعظم دلالة على أن تسویة كل قبر مشرف بحیث یرتفع زیادة على القدر المشروع واجبة متحتمة. فمن إشراف القبور: أن یرفع سمكها أو یجعل علیها القباب أو المساجد. فإن ذلك من النهی عنه بلا شك ولا شبهة. ولهذا فإن النبی صلى الله علیه وسلم بعث لهدمها أمیر المؤمنین علیا. ثم أمیر المؤمنین بعث لهدمها أبا الهیاج الأسدی فی أیام خلافته.</ref>


=== روایت جابر بن عبدالله ===
=== روایت جابر بن عبدالله ===


جابر می‌گوید:‌ رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند. <ref>صحیح مسلم ج 3ص 62: عن جابر قال نهى رسول الله صلى الله علیه وسلم ان یجصص القبر وان یقعد علیه وان یبنى علیه؛ السنن الكبری ج 1ص 653</ref>


جابر مي گويد :‌ رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند. <ref>صحيح مسلم ج 3ص 62: عن جابر قال نهى رسول الله صلى الله عليه وسلم ان يجصص القبر وان يقعد عليه وان يبنى عليه؛ السنن الكبري ج 1ص 653</ref>
شوکانی در ادامه به علت اقدام برخی از مسلمانان در ساخت بناء‌ و گنبد بر قبور اولیای الهی و تزیین آنها و نیز آثار چنین عملی در روحیه زائران می‌گوید:‌ منشا آن وساوس شیطانی است که چنین عملی را در نزد آنان زیبا جلوه داده است بگونه‌ای که انسان‌های ناآگاه وقتی گنید و بارگاه را با عظمت خاص خودش می‌بینند نسبت به صاحب آ‌ن قبر که بارگاه برروی آن بنا شده است بی‌اختیار تعظیم نموده و خواسته‌های خود را بجای آنکه از خداوند طلب نمایند از او طلب می‌کنند که همین زمینه شرک را فراهم خواهد کرد. <ref>شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 12</ref>  
 
 
شوکانی در ادامه به علت اقدام برخي از مسلمانان در ساخت بناء‌ و گنبد بر قبور اولياي الهي و تزيين آنها و نيز آثار چنين عملي در روحيه زائران مي گويد :‌ منشا آن وساوس شيطاني است كه چنين عملي را در نزد آنان زيبا جلوه داده است بگونه اي كه انسانهاي ناآگاه وقتي گنيد و بارگاه را با عظمت خاص خودش مي بينند نسبت به صاحب آ‌ن قبر كه بارگاه برروي آن بنا شده است بي اختيار تعظيم نموده و خواسته هاي خود را بجاي آنكه از خداوند طلب نمايند از او طلب مي كنند كه همين زمينه شرك را فراهم خواهد كرد . <ref>شرح الصدور بتحريم رفع القبور ص 12</ref>  


== روایات نهی از ساخت بناء‌بر قبور در منابع شیعی ==


== روايات نهي از ساخت بناء‌بر قبور در منابع شيعي ==
باید گفت:‌ از ظاهر برخی روایات در منابع شیعی نیز چنین استفاده می‌شود که از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهی شده است.
علی بن جعفر از امام کاظم علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود:‌
ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ کاری و گل کاری آن کار شایسته‌ای نیست. <ref>التهذیب ج 1ص 461:‌ عن علی بن جعفر قال: سألت أبا الحسن موسى علیه‌السلام عن البناء على القبر والجلوس علیه هل یصلح؟ قال: لا یصلح البناء علیه ولا الجلوس ولا تجصیصه</ref>


یونس بن ظبیان از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده که پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از سه چیز نهی کرده است: نماز گزاردن بر روی قبر، نشستن برروی آن و ساخت بناء‌برآن.<ref>همان:‌ عن یونس بن ظبیان عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: نهىرسول الله صلى الله علیه وآله أن یصلى على قبر أو یقعد علیه أو یبنى علیه</ref>


بايد گفت :‌ از ظاهر برخي روايات در منابع شيعي نيز چنين استفاده مي شود كه از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهي شده است .
جراح مدائنی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند:
علي بن جعفر از امام كاظم عليه السلام نقل مي كند كه فرمود :‌
بر روی قبرها ساختمان نسازید و سقف خانه‌ها را نقاشی نکنید. <ref>همان:‌ عن جراح المدائنی عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: لا تَبْنوا علی القُبورِ ولا تُصوِّروا سُقوفَ الْبیوتِ</ref>
ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ كاري و گل كاري آن كار شايسته اي نيست. <ref>التهذيب ج 1ص 461:‌ عن علي بن جعفر قال : سألت أبا الحسن موسى عليه السلام عن البناء على القبر والجلوس عليه هل يصلح ؟ قال : لا يصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه</ref>
 
 
يونس بن ظبيان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سه چيز نهي كرده است : نماز گزاردن بر روي قبر، نشستن برروي آن و ساخت بناء‌برآن  .<ref>همان:‌ عن يونس بن ظبيان عن أبي عبد الله عليه السلام قال : نهىرسول الله صلى الله عليه وآله أن يصلى على قبر أو يقعد عليه أو يبنى عليه</ref>
 
 
جراح مدائني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :
بر روي قبرها ساختمان نسازيد و سقف خانه ها را نقاشي نكنيد. <ref>همان:‌ عن جراح المدائني عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لا تَبْنوا علي القُبورِ ولا تُصوِّروا سُقوفَ الْبيوتِ</ref>
 
 
لازم به ذكر است از آنجا كه مباحث فصل هشتم و نهم با يكديگر مرتبط بوده و دلائلشان نيز به يكديگر نزديك مي باشد از اينرو نقد و بررسي دلائل وهابيت در اين دو فصل در ادامه فصل نهم خواهد بود .


لازم به ذکر است از آنجا که مباحث فصل هشتم و نهم با یکدیگر مرتبط بوده و دلائلشان نیز به یکدیگر نزدیک می‌باشد از اینرو نقد و بررسی دلائل وهابیت در این دو فصل در ادامه فصل نهم خواهد بود.
   
   
== تسويه و تسطيح قبور ==  
== تسویه و تسطیح قبور ==  
 


شوكاني در نيل الاوطار بعد از ذكر روايت ابن ابي الهياج كه امر به تسويه و تسطيح قبور مي كند<ref>صحيح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبي الهياج الأسدي قال قال لي علي بن أبي طالب الا أبعثك على ما بعثني عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سويته؛ السنن الكبري ج 1ص 653</ref> مي گويد : سنت نبوي مقتضي آن است كه بگوئيم بالا آوردن قبور بيش از حد ماذون حرام است و در اين امر اتفاق نظر وجود داشته و منكري وجود ندارد؛ مضافا بر اينكه دراين حكم بين ميت فاضل و غير فاضل تفاوتي نيست. <ref>نيل الاوطار ج 4ص 131:‌: ولا قبرا مشرفا إلا سويته في أن السنة أن القبر لا يرفع رفعا كثيرا من غير فرق بين من كان فاضلا ومن كان غير فاضل ، والظاهر أن رفع القبور زيادة على القدر المأذون فيه محرم ، وقد صرح بذلك أصحاب أحمد وجماعة من أصحاب الشافعي ومالك ، والقول بأنه غير محظور لوقوعه من السلف والخلف بلا نكير ،</ref>  
شوکانی در نیل الاوطار بعد از ذکر روایت ابن ابی الهیاج که امر به تسویه و تسطیح قبور می‌کند<ref>صحیح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبی الهیاج الأسدی قال قال لی علی بن أبی‌طالب الا أبعثك على ما بعثنی علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سویته؛ السنن الكبری ج 1ص 653</ref> می‌گوید: سنت نبوی مقتضی آن است که بگوئیم بالا آوردن قبور بیش از حد ماذون حرام است و در این امر اتفاق نظر وجود داشته و منکری وجود ندارد؛ مضافا بر اینکه دراین حکم بین میت فاضل و غیر فاضل تفاوتی نیست. <ref>نیل الاوطار ج 4ص 131:‌: ولا قبرا مشرفا إلا سویته فی أن السنة أن القبر لا یرفع رفعا كثیرا من غیر فرق بین من كان فاضلا ومن كان غیر فاضل، والظاهر أن رفع القبور زیادة على القدر المأذون فیه محرم، وقد صرح بذلك أصحاب أحمد وجماعة من أصحاب الشافعی ومالك، والقول بأنه غیر محظور لوقوعه من السلف والخلف بلا نكیر،</ref>  


=== روایات شیعی در تسطیح و هموار نمودن قبور ===


=== روايات شيعي در تسطيح و هموار نمودن قبور ===
باید گفت روایتی را که وهابیت در تسطیح و هموار نمودن قبور بدان استدلال نموده‌اند در منابع شیعی نیز وجود دارد از جمله آنکه شیخ کلینی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: پیامبر خدا مرا به مدینه اعزام کرد و فرمود تا سه کار را صورت دهم: هر نوع تصویری را نابود کنم و هر قبری را صاف گردانم و هر سگی را بکشم <ref>الكافی ج 6ص 528: عن السكونی، عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: قال أمیر المؤمنین علیه‌السلام: بعثنی رسول الله صلى الله علیه وآله إلى المدینة فقال: لا تدع صورة إلا محوتها، ولا قبرا إلا سویته، ولا كلبا إلا قتلته . .
 
 
بايد گفت روايتي را كه وهابيت در تسطيح و هموار نمودن قبور بدان استدلال نموده اند در منابع شيعي نيز وجود دارد از جمله آنكه شيخ كليني از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود : پيامبر خدا مرا به مدينه اعزام كرد و فرمود تا سه كار را صورت دهم : هر نوع تصويري را نابود كنم و هر قبري را صاف گردانم و هر سگي را بكشم <ref>الكافي ج 6ص 528: عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : قال أمير المؤمنين عليه السلام : بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله إلى المدينة فقال : لا تدع صورة إلا محوتها ، ولا قبرا إلا سويته ، ولا كلبا إلا قتلته .   .
</ref>
</ref>


=== ارتفاع قبر به اندازه چهار انگشت يا يك وجب در فقه شيعه ===  
=== ارتفاع قبر به اندازه چهار انگشت یا یک وجب در فقه شیعه ===  


از طرفی در برخی روایات حد مجاز در بلند نمودن قبر بمقدار چهار انگشت ذکر شده است چنانکه محمد بن مسلم از امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: لازم است قبر از سطح زمین به مقدار چهار انگشت بالاتر قرار گیرد. <ref>الكافی ج 3ص 201: عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر (علیه‌السلام) قال: یدعى للمیت حین یدخل حفرته ویرفع القبر فوق الأرض أربع أصابع</ref>


از طرفي در برخي روايات حد مجاز در بلند نمودن قبر بمقدار چهار انگشت ذكر شده است چنانكه محمد بن مسلم از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : لازم است قبر از سطح زمين به مقدار چهار انگشت بالاتر قرار گيرد . <ref>الكافي ج 3ص 201: عن محمد بن مسلم ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : يدعى للميت حين يدخل حفرته ويرفع القبر فوق الأرض أربع أصابع</ref>
=== بررسی روایات تسویه و تسطیح قبور ===


گفتار آیت‌الله سبحانی در نقد دیدگاه وهابیت نسبت به هدم بناهائی که برروی برخی از قبورساخته شده است:‌


=== بررسي روايات تسويه و تسطيح قبور ===
ایشان در نقد دلیل روائی وهابیت در استنادشان به‌ این روایات می‌گوید:‌


اولا مراد از تسویه در این روایات(ولا قبرا إلا سویته) صاف نمودن قبر از ناهمواری‌هاست و این بمعنای هدم قبور نیست یعنی اساسا این نوع روایات فقط در صدد بیان آن است که سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم و تخریب امر دیگری است که نیاز به دلیل دیگری دارد.


گفتار ايه الله سبحاني در نقد ديدگاه وهابيت نسبت به هدم  بناهائي كه برروي برخي از قبورساخته شده است:‌
ثانیا سنت قطعی از زمان پیامبر ص بر این بوده است که قبر نباید هم سطح زمین باشد بلکه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانکه برخی از شارحین این روایات نظیر ابن حجر عسقلانی نیز همین برداشت را ازآن داشته‌اند.


ثالثا حتی اگر مراد از«سویته» هدم و انهدام بنای قبور باشد به احتمال قوی مراد قبور مشرکین است نه بناهائی که بر روی قبور اولیای الهی ساخته شده است.


ايشان در نقد دليل روائي وهابيت در استنادشان به اين روايات مي گويد :‌  
ایشان در ادامه می‌گوید:‌ از این روایات نمی‌توان حرمت ساخت بناء‌ بر قبور را استفاده نمود و سیره عملی مسلمین بر خلاف آن است.<ref>التوحید و الشرك فی القرآن ص 206-207</ref>
== دلیل بر جواز بناء‌ بر قبور اولیای الهی ==


ایشان در ادامه به برخی از آیات قرآن جهت اثبات جواز ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی استناد می‌کند:‌


اولا مراد از تسويه در اين روايات( ولا قبرا إلا سويته) صاف نمودن قبر از ناهمواريهاست و اين بمعناي هدم قبور نيست يعني اساسا اين نوع روايات فقط در صدد بيان آن است كه سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم  و تخريب امر ديگري است كه نياز به دليل ديگري دارد .
ایه اول:‌ (فی بیوت أذن الله أن ترفع ویذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال * رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله وإقام الصلاة وإیتاء الزکاة یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والأبصار) (النور: 36 - 37).


تقریب استدلال:‌


ثانيا سنت قطعي از زمان پيامبر ص بر اين بوده است كه قبر نبايد هم سطح زمين باشد بلكه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانكه برخي از شارحين اين روايات نظير ابن حجر عسقلاني نيز همين برداشت را ازآن داشته اند.
استدلال به‌ این آیات بر جواز بناء‌ بر قبور مبتنی بر تبیین معنای بیت و رفع درآنها می‌باشد.  


الف - معنای بیت (فی بیوت):‌


ثالثا حتي اگر مراد از« سويته» هدم و انهدام بياي قبور باشد به احتمال قوي مراد قبور مشركين است نه بناهائي كه بر روي قبور اولياي الهي ساخته شده است .
در روایتی از ابن عباس «بیوت» بمعنای مساجد ذکر شده است اما باید گفت این معنا از باب بیان مصداق است نه اینکه مدلول مطابقی بیوت، مساجد باشد.
مضافا بر اینکه محتمل است مراد از بیوت غیر مساجد باشد بدلیل آنکه بیت در جائی اطلاق می‌گردد که مکان مسقف باشد و به مکان غیر مسقف بیت اطلاق نمی‌گردد. از اینرو در قرآن کریم هم کلمه بیت به مکان مسقف(کعبه) اطلاق شده است. از طرفی در روایات متعدد ذکر شده است که مراد از بیوت در آیه شریفه بیوت انبیاء‌ و اولیا می‌باشد که بیت علی و فاطمه افضل همه آنهاست.  


ب- معنای رفع (ان ترفع)


ايشان در ادامه مي گويد :‌ از اين روايات نمي توان حرمت ساخت بناء‌ بر قبور را استفاده نمود و سيره عملي مسلمين بر خلاف آن است .<ref>التوحيد و الشرك في القرآن ص 206-207</ref>
در معنای رفع دو معنا متصور است:‌  


 
معنای اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبیاء‌ و اولیای الهی که در بیوتشان واقع گردیده است. طبق این معنا، آیه شریفه به صراحت دلالت بر جواز بنا‌ء برقبور اولیای الهی خواهد داشت.
== دليل بر جواز بناء‌ بر قبور اولياي الهي ==


ايشان در ادامه به برخي از آيات قران جهت اثبات جواز ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولياي الهي استناد مي كند :‌
معنای دوم:‌ مراد از رفع (اذن الله ان ترفع) تعظیم بیوت اولیای الهی است بدین معنا که قبورشان مورد تعظیم قرار گیرد که در اینصورت مدلول التزامی‌آیه شریفه بیانگر جواز بناء‌ و بارگاه بر قبور اولیای الهی خواهد بود. <ref>التوحید و الشرك ص 207-210</ref>


ایه دوم:‌ (ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب) (الحج - 32).


ايه اول :‌ ( في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والآصال * رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة يخافون يوما تتقلب فيه القلوب والأبصار ) ( النور : 36 - 37 ) .
تقریب استدلال:‌  
 
 
تقريب استدلال :‌
 
استدلال به اين آيات بر جواز بناء‌ بر قبور مبتني بر تبيين معناي بيت و رفع درآنها مي باشد .
 
 
الف - معناي بيت (في بيوت ):‌
 
در روايتي از ابن عباس «بيوت» بمعناي مساجد ذكر شده است اما بايد گفت اين معنا از باب بيان مصداق است نه اينكه مدلول مطابقي بيوت، مساجد باشد .
مضافا بر اينكه محتمل است مراد از بيوت غير مساجد باشد بدليل آنكه بيت در جائي اطلاق مي گردد كه مكان مسقف باشد و به مكان غير مسقف بيت اطلاق نمي گردد. از اينرو در قرآن كريم هم كلمه بيت به مكان مسقف(كعبه) اطلاق شده است . از طرفي در روايات متعدد ذكر شده است كه مراد از بيوت در آيه شريفه بيوت انبياء‌ و اوليا مي باشد كه بيت علي و فاطمه افضل همه آنهاست .
 
ب- معناي رفع (ان ترفع )
 
در معناي رفع دو معنا متصور است :‌
 
معناي اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبياء‌ و اولياي الهي كه در بيوتشان واقع گرديده است. طبق اين معنا، ايه شريفه به صراحت دلالت بر جواز بنا‌ء برقبور اولياي الهي خواهد داشت . 
 
معناي دوم :‌ مراد از رفع (اذن الله ان ترفع ) تعظيم بيوت اولياي الهي است بدين معنا كه قبورشان مورد تعظيم قرار گيرد كه در اينصورت مدلول التزامي آيه شريفه بيانگر جواز بناء‌ و بارگاه بر قبور اولياي الهي خواهد بود. <ref>التوحيد و الشرك ص 207-210</ref>


از این آیه که تعظیم شعائر الهی را برخاسته از تقوای الهی می‌داند استفاده می‌شود که هر امری که سبب تعظیم شعائر گردد جائز می‌باشد که از جمله آنها ساختن بناء ‌بر قبور اولیای الهی است که نوعی تعظیم آنان می‌باشد بجهت آنکه اولیای الهی بزرگترین آیات الهی بوده و تعظیم آنان مصداق بارز تعظیم شعائر الهی خواهد بود بعبارت دیگر تعظیم هر امری بحسب خود خواهد بود از اینرو تعظیم اولیای الهی در دوران حیاتشان بگونه‌ای و بعد از مماتشان بطریقی دیگر خواهد بود. <ref>همان ص 207-211:</ref>
   
   
ايه دوم :‌ ( ومن يعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب ) ( الحج - 32 ) .
== پانویس ==
 
 
تقريب استدلال :‌
 
از اين آيه كه تعظيم شعائر الهي را برخاسته از تقواي الهي مي داند استفاده مي شود كه هر امري كه سبب تعظيم شعائر گردد جائز مي باشد كه از جمله آنها ساختن بناء ‌بر قبور اولياي الهي است كه نوعي تعظيم آنان مي باشد بجهت آنكه اولياي الهي بزرگترين آيات الهي بوده و تعظيم آنان مصداق بارز تعظيم شعائر الهي خواهد بود بعبارت ديگر تعظيم هر امري بحسب خود خواهد بود از اينرو تعظيم اولياي الهي در دوران حياتشان بگونه اي و بعد از مماتشان بطريقي ديگر خواهد بود .  <ref>همان ص 207-211:</ref> 
 
 
==پانويس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


== منابع ==
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:اعتقادي،نقد شبهات وهابيت  ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۴

دلائل منع ساخت بناء، گنبد و بارگاه ‌بر قبور اولیای الهی

از جمله مبانی اعتقادی وهابیت و جریان‌های تکفیری حرمت ساخت بناء‌ و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی است. اینان چنین عملی را بدعت و شرک دانسته و تخریب آنها را واجب می‌دانند. شوکانی ساخت بناء‌ بر قبور را یکی از شگردهای شیطان در گمراه نمودن مسلمانان دانسته و از آن بعنوان فتنه‌ای عظیم یاد می‌کند.

ایشان اولین کسانی را که اقدام به چنین عملی کردند مشرکین قوم نوح دانسته و با اشاره به آیات قرآن در این زمینه (قال نوح رب إنهم عصونی واتبعوا من لم یزده ماله وولده إلا خسارا ومکروا مکرا کبارا وقالوا لا تذرن آلهتکم ولا تذرن ودا ولا سواعا ولا یغوث ویعوق ونسرا) می‌گوید:‌ اسامی‌ذکر شده از بت‌ها در آیه مذکور متعلق به انسان‌های صالحی است که قوم نوح بعد از وفات آنان بر روی قبورشان بارگاه ساخته و بدین طریق بت‌پرستی در بین اعراب بتدریج تداوم یافت. [۱]

در این قسمت دلائلی را که وهابیت در اثبات منع ساخت گنبد و بارگاه‌ بر قبور بدان استناد می‌کند بیان می‌کنیم:‌

دلیل اول:‌ اتفاق امت

شوکانی از علمای اهل سنت که در مساله مورد بحث بشدت متاثر از اندیشه ابن تیمیه و وهابیت می‌باشد در کتاب شرح الصدور بتحریم رفع القبور می‌نویسد:‌ امت اسلامی‌از گذشته تا کنون بر حرمت ساخت بناء‌ بر قبور اجماع داشته و آنرا بدعت می‌دانند.[۲]

دلیل دوم:‌ روایات

روایت ابوالهیاج:‌

ابوالهیاج اسدی می‌گوید امام علی بن ابی‌طالب (ع) بمن فرمود: «تو را به مأموریتی می‌فرستم که رسول اکرم(ص) مرا به آن فرستاد، این که هر تمثالی را یافتی آن را محو و از بین ببری و هر قبری را که به صورت مشرف دیدی، آن را همسطح و مساوی می‌سازی [۳]

شوکانی این حدیث را مهم‌ترین دلیل برای هموار و همسطح نمودن قبرها دانسته و یکی از مصادیق اشراف را ساخت گنبد و بارگاه می‌داند. [۴]

روایت جابر بن عبدالله

جابر می‌گوید:‌ رسول خدا(ص) از گچ کاری کردن قبر و نشستن بر روی آن و بنای بر قبرها نهی کردند. [۵]

شوکانی در ادامه به علت اقدام برخی از مسلمانان در ساخت بناء‌ و گنبد بر قبور اولیای الهی و تزیین آنها و نیز آثار چنین عملی در روحیه زائران می‌گوید:‌ منشا آن وساوس شیطانی است که چنین عملی را در نزد آنان زیبا جلوه داده است بگونه‌ای که انسان‌های ناآگاه وقتی گنید و بارگاه را با عظمت خاص خودش می‌بینند نسبت به صاحب آ‌ن قبر که بارگاه برروی آن بنا شده است بی‌اختیار تعظیم نموده و خواسته‌های خود را بجای آنکه از خداوند طلب نمایند از او طلب می‌کنند که همین زمینه شرک را فراهم خواهد کرد. [۶]

روایات نهی از ساخت بناء‌بر قبور در منابع شیعی

باید گفت:‌ از ظاهر برخی روایات در منابع شیعی نیز چنین استفاده می‌شود که از ساخت بنا و گنبد بر قبور نهی شده است. علی بن جعفر از امام کاظم علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمود:‌ ساختن بنا بر قبر و نشستن بر آن و گچ کاری و گل کاری آن کار شایسته‌ای نیست. [۷]

یونس بن ظبیان از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده که پیامبر (صلّی الله علیه وآله) از سه چیز نهی کرده است: نماز گزاردن بر روی قبر، نشستن برروی آن و ساخت بناء‌برآن.[۸]

جراح مدائنی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: بر روی قبرها ساختمان نسازید و سقف خانه‌ها را نقاشی نکنید. [۹]

لازم به ذکر است از آنجا که مباحث فصل هشتم و نهم با یکدیگر مرتبط بوده و دلائلشان نیز به یکدیگر نزدیک می‌باشد از اینرو نقد و بررسی دلائل وهابیت در این دو فصل در ادامه فصل نهم خواهد بود.

تسویه و تسطیح قبور

شوکانی در نیل الاوطار بعد از ذکر روایت ابن ابی الهیاج که امر به تسویه و تسطیح قبور می‌کند[۱۰] می‌گوید: سنت نبوی مقتضی آن است که بگوئیم بالا آوردن قبور بیش از حد ماذون حرام است و در این امر اتفاق نظر وجود داشته و منکری وجود ندارد؛ مضافا بر اینکه دراین حکم بین میت فاضل و غیر فاضل تفاوتی نیست. [۱۱]

روایات شیعی در تسطیح و هموار نمودن قبور

باید گفت روایتی را که وهابیت در تسطیح و هموار نمودن قبور بدان استدلال نموده‌اند در منابع شیعی نیز وجود دارد از جمله آنکه شیخ کلینی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: پیامبر خدا مرا به مدینه اعزام کرد و فرمود تا سه کار را صورت دهم: هر نوع تصویری را نابود کنم و هر قبری را صاف گردانم و هر سگی را بکشم [۱۲]

ارتفاع قبر به اندازه چهار انگشت یا یک وجب در فقه شیعه

از طرفی در برخی روایات حد مجاز در بلند نمودن قبر بمقدار چهار انگشت ذکر شده است چنانکه محمد بن مسلم از امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: لازم است قبر از سطح زمین به مقدار چهار انگشت بالاتر قرار گیرد. [۱۳]

بررسی روایات تسویه و تسطیح قبور

گفتار آیت‌الله سبحانی در نقد دیدگاه وهابیت نسبت به هدم بناهائی که برروی برخی از قبورساخته شده است:‌

ایشان در نقد دلیل روائی وهابیت در استنادشان به‌ این روایات می‌گوید:‌

اولا مراد از تسویه در این روایات(ولا قبرا إلا سویته) صاف نمودن قبر از ناهمواری‌هاست و این بمعنای هدم قبور نیست یعنی اساسا این نوع روایات فقط در صدد بیان آن است که سطح قبور لازم است هموار باشد اما مساله هدم و تخریب امر دیگری است که نیاز به دلیل دیگری دارد.

ثانیا سنت قطعی از زمان پیامبر ص بر این بوده است که قبر نباید هم سطح زمین باشد بلکه لازم است به اندازه چهار انگشت مرتفع باشد چنانکه برخی از شارحین این روایات نظیر ابن حجر عسقلانی نیز همین برداشت را ازآن داشته‌اند.

ثالثا حتی اگر مراد از«سویته» هدم و انهدام بنای قبور باشد به احتمال قوی مراد قبور مشرکین است نه بناهائی که بر روی قبور اولیای الهی ساخته شده است.

ایشان در ادامه می‌گوید:‌ از این روایات نمی‌توان حرمت ساخت بناء‌ بر قبور را استفاده نمود و سیره عملی مسلمین بر خلاف آن است.[۱۴]

دلیل بر جواز بناء‌ بر قبور اولیای الهی

ایشان در ادامه به برخی از آیات قرآن جهت اثبات جواز ساخت بنا و گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی استناد می‌کند:‌

ایه اول:‌ (فی بیوت أذن الله أن ترفع ویذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال * رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله وإقام الصلاة وإیتاء الزکاة یخافون یوما تتقلب فیه القلوب والأبصار) (النور: 36 - 37).

تقریب استدلال:‌

استدلال به‌ این آیات بر جواز بناء‌ بر قبور مبتنی بر تبیین معنای بیت و رفع درآنها می‌باشد.

الف - معنای بیت (فی بیوت):‌

در روایتی از ابن عباس «بیوت» بمعنای مساجد ذکر شده است اما باید گفت این معنا از باب بیان مصداق است نه اینکه مدلول مطابقی بیوت، مساجد باشد. مضافا بر اینکه محتمل است مراد از بیوت غیر مساجد باشد بدلیل آنکه بیت در جائی اطلاق می‌گردد که مکان مسقف باشد و به مکان غیر مسقف بیت اطلاق نمی‌گردد. از اینرو در قرآن کریم هم کلمه بیت به مکان مسقف(کعبه) اطلاق شده است. از طرفی در روایات متعدد ذکر شده است که مراد از بیوت در آیه شریفه بیوت انبیاء‌ و اولیا می‌باشد که بیت علی و فاطمه افضل همه آنهاست.

ب- معنای رفع (ان ترفع)

در معنای رفع دو معنا متصور است:‌

معنای اول عبارتست ساخت بنا و عمارت جهت عبادت خداوند بر قبور انبیاء‌ و اولیای الهی که در بیوتشان واقع گردیده است. طبق این معنا، آیه شریفه به صراحت دلالت بر جواز بنا‌ء برقبور اولیای الهی خواهد داشت.

معنای دوم:‌ مراد از رفع (اذن الله ان ترفع) تعظیم بیوت اولیای الهی است بدین معنا که قبورشان مورد تعظیم قرار گیرد که در اینصورت مدلول التزامی‌آیه شریفه بیانگر جواز بناء‌ و بارگاه بر قبور اولیای الهی خواهد بود. [۱۵]

ایه دوم:‌ (ومن یعظم شعائر الله فإنها من تقوى القلوب) (الحج - 32).

تقریب استدلال:‌

از این آیه که تعظیم شعائر الهی را برخاسته از تقوای الهی می‌داند استفاده می‌شود که هر امری که سبب تعظیم شعائر گردد جائز می‌باشد که از جمله آنها ساختن بناء ‌بر قبور اولیای الهی است که نوعی تعظیم آنان می‌باشد بجهت آنکه اولیای الهی بزرگترین آیات الهی بوده و تعظیم آنان مصداق بارز تعظیم شعائر الهی خواهد بود بعبارت دیگر تعظیم هر امری بحسب خود خواهد بود از اینرو تعظیم اولیای الهی در دوران حیاتشان بگونه‌ای و بعد از مماتشان بطریقی دیگر خواهد بود. [۱۶]

پانویس

  1. شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 6-9
  2. همان ص 6-5
  3. صحیح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبی الهیاج الأسدی قال قال لی علی بن أبی‌طالب الا أبعثك على ما بعثنی علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سویته
  4. شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 11:‌ وفی هذا أعظم دلالة على أن تسویة كل قبر مشرف بحیث یرتفع زیادة على القدر المشروع واجبة متحتمة. فمن إشراف القبور: أن یرفع سمكها أو یجعل علیها القباب أو المساجد. فإن ذلك من النهی عنه بلا شك ولا شبهة. ولهذا فإن النبی صلى الله علیه وسلم بعث لهدمها أمیر المؤمنین علیا. ثم أمیر المؤمنین بعث لهدمها أبا الهیاج الأسدی فی أیام خلافته.
  5. صحیح مسلم ج 3ص 62: عن جابر قال نهى رسول الله صلى الله علیه وسلم ان یجصص القبر وان یقعد علیه وان یبنى علیه؛ السنن الكبری ج 1ص 653
  6. شرح الصدور بتحریم رفع القبور ص 12
  7. التهذیب ج 1ص 461:‌ عن علی بن جعفر قال: سألت أبا الحسن موسى علیه‌السلام عن البناء على القبر والجلوس علیه هل یصلح؟ قال: لا یصلح البناء علیه ولا الجلوس ولا تجصیصه
  8. همان:‌ عن یونس بن ظبیان عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: نهىرسول الله صلى الله علیه وآله أن یصلى على قبر أو یقعد علیه أو یبنى علیه
  9. همان:‌ عن جراح المدائنی عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: لا تَبْنوا علی القُبورِ ولا تُصوِّروا سُقوفَ الْبیوتِ
  10. صحیح مسلم ج 3ص 61 :‌ عن أبی الهیاج الأسدی قال قال لی علی بن أبی‌طالب الا أبعثك على ما بعثنی علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم ان لا تدع تمثالا الا طمسته ولا قبرا مشرفا الا سویته؛ السنن الكبری ج 1ص 653
  11. نیل الاوطار ج 4ص 131:‌: ولا قبرا مشرفا إلا سویته فی أن السنة أن القبر لا یرفع رفعا كثیرا من غیر فرق بین من كان فاضلا ومن كان غیر فاضل، والظاهر أن رفع القبور زیادة على القدر المأذون فیه محرم، وقد صرح بذلك أصحاب أحمد وجماعة من أصحاب الشافعی ومالك، والقول بأنه غیر محظور لوقوعه من السلف والخلف بلا نكیر،
  12. الكافی ج 6ص 528: عن السكونی، عن أبی عبدالله علیه‌السلام قال: قال أمیر المؤمنین علیه‌السلام: بعثنی رسول الله صلى الله علیه وآله إلى المدینة فقال: لا تدع صورة إلا محوتها، ولا قبرا إلا سویته، ولا كلبا إلا قتلته . .
  13. الكافی ج 3ص 201: عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر (علیه‌السلام) قال: یدعى للمیت حین یدخل حفرته ویرفع القبر فوق الأرض أربع أصابع
  14. التوحید و الشرك فی القرآن ص 206-207
  15. التوحید و الشرك ص 207-210
  16. همان ص 207-211: