ابویعقوب نهرجوری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'مکان ها' به 'مکان‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'نمی یابد' به 'نمی‌یابد')
خط ۳۰: خط ۳۰:
=وفات=
=وفات=


او در سال 330 درگذشت و در حالی که از شدت مریضی رنجور بود علی بن محمد المزین می‌گوید به او گفتم بگو لااله الا الله به من لبخندی زد و گفت می فهمی چه می گویی؟! او چنان عزیز است که مرگ او را درنمی یابد و این عزت فاصله بین من و اوست و ساعتی بعد در گذشت المزین محاسنش را به دست می گرفت و می‌گفت شخصی مثل من شهادتین را به اولیای خدا می آموزد؟ واخجالتا.
او در سال 330 درگذشت و در حالی که از شدت مریضی رنجور بود علی بن محمد المزین می‌گوید به او گفتم بگو لااله الا الله به من لبخندی زد و گفت می فهمی چه می گویی؟! او چنان عزیز است که مرگ او را درنمی‌یابد و این عزت فاصله بین من و اوست و ساعتی بعد در گذشت المزین محاسنش را به دست می گرفت و می‌گفت شخصی مثل من شهادتین را به اولیای خدا می آموزد؟ واخجالتا.


=گفتار=
=گفتار=

نسخهٔ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۴

حسن بصری
نام إسْحَاق بن مُحَمَّد النهرجوری
نام‎های دیگر ابویعقوب
درگذشت 378ق

إسْحَاق بن مُحَمَّد النهرجوری کنیه‌اش ابویعقوب و یکی از علمای برجسته اهل سنت و صوفی قرن چهارم هجری بود[۱]. سال‌های متمادی در مکه مکرمه اقامت داشت تا در سال330 درگذشت.

نظر بزرگان تصوف

ابوعثمان مغربی

من شیخی از مشایخ تصوف را نورانی‌تر از ابویعقوب نهرجوری ندیده ام در حالی که در جلالت کمتر از أبی الحسن بن الصائغ نبود.

شمس الدین ذهبی

او را با عنوان استاد عارف یاد کرده است[۲].

اساتید

او شاگردی افرادی همچون الجُنَیْد، عَمْرو بن عُثْمَان الْمَکِّیّ وَ أَبا یَعْقُوب السُّوسِی و بزرگان دیگری از مشایخ تصوف را انجام داده است.

وفات

او در سال 330 درگذشت و در حالی که از شدت مریضی رنجور بود علی بن محمد المزین می‌گوید به او گفتم بگو لااله الا الله به من لبخندی زد و گفت می فهمی چه می گویی؟! او چنان عزیز است که مرگ او را درنمی‌یابد و این عزت فاصله بین من و اوست و ساعتی بعد در گذشت المزین محاسنش را به دست می گرفت و می‌گفت شخصی مثل من شهادتین را به اولیای خدا می آموزد؟ واخجالتا.

گفتار

صداقت، موافقت حق در نهان و آشکار است و حقیقت صدق، گفتن حقیقت در مکان‌های خطرناک است.

هر که از غذا سیر شود گرسنه است و هر که دارای مال باشد فقیر است و هر که به خلقت نیاز داشته باشد محروم است و هر که از غیر خدا کمک بخواهد باز هم شکست خورده است.

اگر پروردگارم از من بخواهد که مقداری از حق خود را که بر من داشته است ادا کنم، آن وقت غم و اندوه من است، و اگر حاجت من را روا سازد چون او دارای فضل و جود است و من به عنوان عبدناتوان و ضعیفم[۳].

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبدالرحمن السلمی، ص286-289، دار الکتب العلمیة، ط2003
  2. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج15، ص232
  3. أبو یعقوب النهرجوری