امت اسلامی

از ویکی‌وحدت

اُمَّت واژه‌ای عربی به معنای قوم، قبیله، عشیره، گروه‌های نژادی و نیز ملت یا جامعه‌ای مذهبی است که تحت لوای هدایت یک پیامبر قرار دارد.[۱] این واژه در قرآن کریم ۶۵ بار به صورت مفرد یا جمع آمده است. ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی در ذیل عناوینی همچون امت اسلامی، جانشین امت‌های پیشین، مصون بودن امت از خطا و وحدت و اختلاف امت، مورد بررسی قرار می‌گیرد.

معنای امت

این واژه بار اسلامی‌دارد، ولی با این وصف در قرآن بر غیر مسلمانان نیز اطلاق شده است و از این رو می‌تواند به معنای «‌شعب‌» نیز نزدیک باشد. معنای اصطلاحی امت جماعتی از مردم است که خداوند برای آنان پیامبری مبعوث کرده، و آنان به او ایمان آورده، و از این رو، با خداوند پیمان بسته، و با او ارتباط یافته‌اند.[۲] طبعاً در این کاربرد مقصود از امت گروه بزرگی از مردم است که دارای زبان یکسان یا دین واحد و یا سرزمین جغرافیایی یکسانی هستند.

کاربری قرآنی

واژه امت در قرآن کریم ۶۵ بار به صورت مفرد یا جمع آمده است. در قرآن امت به معنی مردم[۳] و یا عده‌ای از انسان‌ها که با یکدیگر پیوند دینی دارند،[۴] آمده، و در حدیث که بارها به صورت‌های «‌امت محمد»، یا «‌امتی‌» (از زبان پیامبر)، یا «‌اُمَم‌» وارد شده، به معنی جماعتی به کار رفته است که از یک پیامبر پیروی می‌کنند.[۵]

ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی

در اینجا ابعاد مختلف مفهوم امت در فرهنگ اسلامی در چند عنوان مورد بررسی قرار می‌گیرد:

امت اسلام، جانشین امت‌های پیشین

نخستین نکته در باب امت پیامبر اکرم(ص) این است که این امت نیز همچون امت‌های پیشین مخاطب وحی الهی قرار گرفته و حامل رسالت الهی شده است. رسالت پیامبر(ص) نیازمند امتی است که ضمن پذیرش و ایمان به آن و حفظ و نگاهبانی از آن، آن را به دیگر امت‌ها منتقل کند و از این رو، وظیفه تبلیغ آن بر عهده امت است. بنابراین، امت حافظ وحی الهی در تاریخ است.[۶] قرآن خود بر مسأله حفظ و نگاهبانی از ذکر (قرآن) تأکید کرده است.[۷] این امت، امتی برگزیده است[۸] و بنا بر روایات، حتی تورات به آن مژده داده است.[۹] این امت، امت فرجامین است و امت «‌آخرالزمان»: امت پیامبر خاتم(ص). [۱۰] پیامبرِ امت آخرین، همانند انبیای گذشته و انبیای بنی اسرائیل نیست که فقط به سوی قومشان مبعوث می‌شدند، بلکه او برای همه مردم فرستاده شده بود.[۱۱]

امت، وارث زمین

امت برگزیده حامل وحی الهی در زمین، و تمثل و نماینده اراده الهی است. بنابراین، مقام جانشینی خداوند بر زمین در اصل از آن امت برگزیده است. امت از همان آغاز براساس آیات قرآنی چنین دریافتی داشت که بنابر سنت الهی خلافت و جانشینی خداوند بر زمین، هم اینک وارث زمین شده است.[۱۲] از آنجا که رسالت نبوی، رسالتی جهانی بود، امت پیامبر(ص) می‌بایست امر «‌دعوت‌» را سامان می‌داد و جهانی می‌کرد. از این رو، دیری نپایید امت دعوت را به بیرون از جزیرة العرب گسترش دادند و پیام پیامبر اسلام(ص) را به دیگر امت‌ها رساندند.[۱۳]

مصون بودن امت از خطا

شافعی امت یا جماعت اسلامی را به عنوان جماعت حافظ قرآن و جماعت برگزیده خداوند، جماعتی می‌داند که بر خطا و برخلاف سنت پیامبر(ص) اجماع نمی‌کنند. اجماع تمامی امت، نماینده اراده الهی است.[۱۴] از همین رو، در فقه بحث اجماع به عنوان یکی از منابع فقه به میان آمده است.

امت و سنت

امت از طریق سنت و پیروی از آن ارتباط خود را با پیامبر خویش در طول تاریخ نگاه می‌دارد، و سنت در واقع ضامن حضور و استمرار امت (جماعت) در تاریخ است. علما (در اندیشه اسلام سنی) سخت از نقش خود به عنوان بیانگر سنت نبوی دفاع می‌کردند و خود را واسطه میان پیامبر(ص) و امت در تعلیم شرایع دین می‌پنداشتند.[۱۵]

در اندیشه شیعی و به ویژه امامیه، امامت امام معصوم به عنوان جانشین نبوت در میان امت مطرح است، چه، در اندیشه شیعی، مفهوم امت کاملاً متفاوت است و در همین راستا نظریه مصون بودن امت از خطا که در اسلام سنی مطرح شده است، جای خود را به نظریه عصمت امام در اندیشه شیعی امامی می‌دهد؛ از این رو، نقش علما در این دو منظومه دینی یکسان نیست و اجماع نیز در فقه شیعی امامی کاملاً با نظیر خود در عالم اهل سنت متفاوت است.

وحدت و اختلاف امت

از نظر اهل سنت، آنچه به وحدت امت آسیب می‌رساند و موجب افتراق می‌گردد، پیروی از بدعت در برابر سنت است؛ اما در دیدگاه شیعه، انحراف از امام معصوم موجب این افتراق می‌شود.[۱۶]

امت در مسیر تاریخ

بحث سنّت - بدعت در نظرگاه اهل سنت ارتباطی روشن با مسأله هویت و نقش و جایگاه تاریخی اهل سنت در تاریخ مقدس دارد: منظری که اهل سنت نسبت به خود در مسیر تاریخ قائل هستند. از دیدگاه ایشان تا پیش از قتل عثمان، امت بر مسیر سنت حرکت می‌کرد و وحدت آن مانع هرگونه تفرقه بود،[۱۷] فتنه از هنگام قتل عثمان آغاز شد و همین امر سبب افتراق گردید و فرقه‌هایی چون خوارج، رافضه، قدریه و مرجئه پیدا شدند.

مهم‌ترین‌ وظیفه امت

جامعه اسلامی اساساً بر مبنای امر به معروف و نهی از منکر قوام می‌گیرد. دعوت مهم‌ترین وظیفه امت در تاریخ مقدس است. الگوی دعوت در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است[۱۸] با اصل امر به معروف و نهی از منکر، امت اسلامی با جهان بیرون از خود مواجه می‌شود و همین امر نیز زمینه جهاد را فراهم می‌نماید.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸-۱۳۸۴ق /۱۹۵۹-۱۹۶۴م.
  • ابن ابی عاصم، عمرو، السنه، بیروت، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م.
  • ابن بطه عکبری، عبیدالله، الابانه عن شریعه الفرق الناجیه، به کوشش رضا بن نعسان معطی، ریاض، ۱۴۰۹ق /۱۹۸۸م.
  • ابن تیمیه، رساله الی السلطان الملک الناصر فی‌شان التتار، به کوشش صلاح‌الدین منجد، بیروت، ۱۹۷۶م.
  • ابن ماجه، محمد، السنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۲ق /۱۹۵۲م.
  • ابن وضاح، محمد، البدع و النهی عنها، به کوشش محمد احمد دهمان، دمشق، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م.
  • ابویعلی محمد، المعتمد فی اصول الدین، به کوشش ودیع حداد، بیروت، ۱۹۸۴م.
  • احمد بن حنبل، مسند، المکتبه الاسلامیه، ۱۳۸۹ق /۱۹۶۹م.
  • باقلانی، التمهید، به کوشش محمود خضیری و محمد عبدالهادی ابوریده، قاهره، ۱۳۶۶ق /۱۹۴۷م.
  • بخاری، محمد، صحیح، به کوشش کرل، لیدن، ۱۸۶۲-۱۹۰۸م.
  • بیهقی، احمد، دلائل النبوه، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۸۹ق /۱۹۷۰م.
  • ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، ۱۳۵۷ق /۱۹۳۸م.
  • دارمی، عبدالله، سنن، به کوشش عبدالله هاشم یمانی، مدینه، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
  • طبری، تاریخ.
  • قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوه، به کوشش عبدالکریم عثمان، بیروت، ۱۳۸۶ق /۱۹۶۶م.
  • مالک بن انس، الموطأ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۳۷۰ق /۱۹۵۱م.
  • مسائل الامامه، منسوب به ناشی اکبر، به کوشش فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.

پیوند به بیرون

پانویس

  1. نک: ترکی، ۳۰
  2. ماسینیون، ص۹۷-۱۰۳
  3. بقره: ۲۱۳
  4. آل عمران: ۱۱۰؛ بقره: ۱۴۳
  5. ترکی، ۳۰
  6. نک: عبدالحمید، ۲۱۱؛ باقلانی، اعجاز... ، ۴۸؛ ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۴۱؛ ابن تیمیه، رساله‍... ، ۹-۱۰
  7. حجر /۱۵/۹؛ نیز نک: بیهقی، ج۱، ص۵۴
  8. آل عمران /۳/۱۱۰
  9. نک: قاضی عبدالجبار، ج۲، ص۳۵۲-۳۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۳۳۶-۳۴۰
  10. نک: بخاری، ج۲، ص۳۸۰؛ دارمی، ج۲، ص۲۲۱؛ ابن ماجه، ج۱، ص۳۴۴
  11. اعراف /۷/۱۵۷؛ سبأ /۳۴/۲۸؛ نیز نک: باقلانی، التمهید، ۱۴۷- ۱۴۸؛ ابویعلی، ۱۵۸
  12. انبیاء /۲۱/۱۰۵
  13. برای نمونه، نک: همو، تاریخ، ج۳، ص۵۲۳بب
  14. ص ۴۰۳، ۴۷۳-۴۷۶؛ برای حدیث «‌لا تجتمع امتی علی ضلاله»، نک: ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۰۳؛ نیز نک: مسائل الامامه، ۵۲
  15. مالک، حدیث اول؛ ابن بطه، الابانه‍... ، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۶
  16. نک: احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۳۲، ج۳، ص۱۴۵، ج۴، ص۱۰۲؛ ابن ابی عاصم، شم ۶۳ - ۶۵؛ ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۲۲
  17. مثلاً نک: ابن وضاح، ۳۲
  18. آل عمران /۳/۱۱۰؛ نیز نک: حج /۲۲/۴۱؛ اعراف /۷/۱۵۷، ۱۶۵؛ توبه /۹/۷۱