واجب کفایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''واجب کفایی''' یکی از انواع واجبات دینی و شرعی است که در برابر [[واجب عینی]] قرار می‌گیرد. مخاطبان واجب کفایی عموم مردم هستند. اگر چه این واجب در مرتبه اول متوجه شخص خاصی نیست، ولی اگر هر یک از اشخاص آن واجب را انجام دهد از عهده سایرین ساقط می‌شود و هدف [[شارع]] تامین خواهد شد. مثلا امر به معروف و نهی از منکر، دفن میت و یا برخی از مشاغل چون نانوایی و ....جزء واجبات کفایی به حساب می‌آید.
'''واجب کفایی''' یکی از انواع واجبات دینی و شرعی است که در برابر [[واجب عینی]] قرار می‌گیرد. مخاطبان واجب کفایی عموم مردم هستند. اگر‌چه مخاطبان این واجب در مرحله اول اشخاص معینی نیستند، ولی اگر هر شخصی آن را انجام دهد، از عهده سایرین ساقط می‌شود و هدف [[شارع]] تامین خواهد شد. از مصادیق واجب کفایی می‌توان به موارد و مشاغل ذیل اشاره کرد.1.جهاد.2. امر به معروف و نهی از منکر.3. غسل میت. 4. دفن میت. 5. نانوایی. 6.نجاری.7. پزشکی و سایر حرفه‌های مورد نیاز جامعه.  
 
==اقسام واجب کفایی==


== اقسام واجب کفایی ==
واجبات کفایی به دو نوع خاص و عام تقسیم می‌شود.
واجبات کفایی به دو نوع خاص و عام تقسیم می‌شود.


===واجب کفایی عام===
=== واجب کفایی عام ===
واجب کفایی عام واجبی است که تمام مکلفین قادر بر انجام آن هستند. مثل تطهیر [[مسجد]] از نجاست و یا [[غسل‌میت.]]
واجب کفایی عام واجبی است که تمام مکلفین قادر بر انجام آن هستند. مثل تطهیر [[مسجد]] از نجاست و یا [[غسل‌میت.]]


===واجب کفایی خاص===
=== واجب کفایی خاص ===
واجب کفایی خاص واجبی است که فقط متعلق به گروه خاصی از افراد مکلف است، مثل قضاوت کردن و یا فتوا دادن و یا درمان بیماری‌ها که این واجب فقط بر عهده قضات، مجتهدین و یا دکترها می‌باشد. <ref>دایرة المعارف فقه مقارن، ص۴۲۷.</ref>
واجب کفایی خاص فقط متعلق به گروه خاصی از افراد مکلف است، مثل قضاوت کردن و یا فتوا دادن و یا درمان بیماری‌ها که این واجب فقط بر عهده قضات، مجتهدین و یا دکترها می‌باشد. <ref>مکارم شیرازی ناصر، دایرة المعارف فقه مقارن، ص۴۲۷.</ref>
در چنین مواردی اگر افراد متخصص هیچ اقدامی انجام ندهند، بر افراد عادی واجب کفایی است که آن عمل را از متخصصین مطالبه کنند.  
در چنین مواردی اگر افراد متخصص هیچ اقدامی انجام ندهند، بر افراد عادی واجب کفایی است که آن عمل را از متخصصین مطالبه کنند.  
<ref>رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلدی، ج۲، ص۱۶۹۰.</ref>
<ref>رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلدی، ج۲، ص۱۶۹۰.</ref>


==تفاوت واجب کفایی و عینی==
== تفاوت واجب کفایی و عینی ==
تکالیف واجب شامل عموم افراد می‌شود. در این بین واجب کفایی نیز در ابتدا شمول عام دارد با این تفاوت که چون مخاطب خاصی ندارد، پس آنچه برای شارع اهمیت دارد، انجام آن از طرف شخص یا اشخاص است تا از عهده دیگران ساقط شود. با این حال، اگر هیچیک از افراد مکلف اقدام به انجام واجب نکنند، به طور جمعی مرتکب معصیت شده اند.<ref>محمدی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۲۰۲.</ref>
تکالیف واجب شامل عموم افراد می‌شود. در این بین واجب کفایی نیز در ابتدا شمول عام دارد، با این تفاوت که چون مخاطب خاصی ندارد، پس آنچه برای شارع اهمیت دارد، انجام آن از طرف شخص یا اشخاص است تا از عهده دیگران ساقط شود. با این حال، اگر هیچیک از افراد مکلف اقدام به انجام واجب نکنند، به طور جمعی مرتکب معصیت شده‌اند.<ref>محمدی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۲۰۲.</ref>
تفاوت دیگر واجب کفایی و واجب عینی در این است که محور واجب کفایی مصالح عموم جامعه و افراد مربوط به آن است. زیرا مهم نفس عمل می‌باشد اما فایده آن به همه جامعه سرایت می‌کند. بر خلاف واجب عینی که مصالح آن فقط متوجه خود فرد خواهد شد.با استفاده از <ref>رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلدی، ج۲، ص۱۶۹۰.</ref> بر خلاف واجب عینی که برای هر شخصی متعین است و ربطی به عمل دیگران ندارد. نمونه‌هایی چون غسل‌میت و کفن و دفن و [[نماز]] بر آن ، تطهیر مسجد از نجاست، [[جهاد]]، [[امر‌به‌‌معروف‌ و نهی از‌منکر]]، نجات جان انسانی که در خطر مرگ است و تحصیل علوم دینی، بخشی از واجبات کفایی می‌باشد.  
تفاوت دیگر واجب کفایی با واجب عینی در این است که محور واجب کفایی مصالح عموم جامعه و افراد مربوط به آن است، زیرا که مهم نفس عمل می‌باشد ولی فوائد آن به همه جامعه سرایت می‌کند. بر خلاف واجب عینی که برای هر شخصی متعین است و مسئولیت و فواید آن فقط متوجه خود فرد خواهد شد. <ref>ر.ک.رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلادی، ج۲، ص۱۶۹۰.</ref>.  


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: فقه]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده: احکام دینی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده: مفاهیم اسلامی]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۴

واجب کفایی یکی از انواع واجبات دینی و شرعی است که در برابر واجب عینی قرار می‌گیرد. مخاطبان واجب کفایی عموم مردم هستند. اگر‌چه مخاطبان این واجب در مرحله اول اشخاص معینی نیستند، ولی اگر هر شخصی آن را انجام دهد، از عهده سایرین ساقط می‌شود و هدف شارع تامین خواهد شد. از مصادیق واجب کفایی می‌توان به موارد و مشاغل ذیل اشاره کرد.1.جهاد.2. امر به معروف و نهی از منکر.3. غسل میت. 4. دفن میت. 5. نانوایی. 6.نجاری.7. پزشکی و سایر حرفه‌های مورد نیاز جامعه.

اقسام واجب کفایی

واجبات کفایی به دو نوع خاص و عام تقسیم می‌شود.

واجب کفایی عام

واجب کفایی عام واجبی است که تمام مکلفین قادر بر انجام آن هستند. مثل تطهیر مسجد از نجاست و یا غسل‌میت.

واجب کفایی خاص

واجب کفایی خاص فقط متعلق به گروه خاصی از افراد مکلف است، مثل قضاوت کردن و یا فتوا دادن و یا درمان بیماری‌ها که این واجب فقط بر عهده قضات، مجتهدین و یا دکترها می‌باشد. [۱] در چنین مواردی اگر افراد متخصص هیچ اقدامی انجام ندهند، بر افراد عادی واجب کفایی است که آن عمل را از متخصصین مطالبه کنند. [۲]

تفاوت واجب کفایی و عینی

تکالیف واجب شامل عموم افراد می‌شود. در این بین واجب کفایی نیز در ابتدا شمول عام دارد، با این تفاوت که چون مخاطب خاصی ندارد، پس آنچه برای شارع اهمیت دارد، انجام آن از طرف شخص یا اشخاص است تا از عهده دیگران ساقط شود. با این حال، اگر هیچیک از افراد مکلف اقدام به انجام واجب نکنند، به طور جمعی مرتکب معصیت شده‌اند.[۳] تفاوت دیگر واجب کفایی با واجب عینی در این است که محور واجب کفایی مصالح عموم جامعه و افراد مربوط به آن است، زیرا که مهم نفس عمل می‌باشد ولی فوائد آن به همه جامعه سرایت می‌کند. بر خلاف واجب عینی که برای هر شخصی متعین است و مسئولیت و فواید آن فقط متوجه خود فرد خواهد شد. [۴].

پانویس

  1. مکارم شیرازی ناصر، دایرة المعارف فقه مقارن، ص۴۲۷.
  2. رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلدی، ج۲، ص۱۶۹۰.
  3. محمدی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۲۰۲.
  4. ر.ک.رفیق العجم، موسوعه مصطلحات اصول الفقه عند المسلمین، لبنان، سال 1998 میلادی، ج۲، ص۱۶۹۰.