محمد بن محمد بن نعمان

(تغییرمسیر از شیخ مفید)

محمد بن محمد بن نعمان (۴۱۳-۳۳۶ ق)، مشهور به شیخ مفید از علمای برجسته شیعه است. او از پیشگامان در تدوین کلام شیعه و اصول فقه امامیه است. از مسائلی که نشان از جایگاه رفیع او در بین عالمان شیعه دارد آن است که او در طول سه سال مفتخر به دریافت سه نامه (توقیع) از امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) شده است. شیخ مفید شاگردان بزرگی تربیت نمود، که سید مرتضی، سید رضی و شیخ طوسی از جمله آنانند.

محمد بن محمد بن نعمان
محمد بن نعمان.jpg
نام کاملمحمد بن محمد بن نعمان
اطلاعات شخصی
روز تولد۳۳۶ یا ۳۳۸ ق
سال درگذشت۴۱۳ ق، ۴۰۱ ش‌، ۱۰۲۲ م
دیناسلام، شیعه
استادان
شاگردان
آثار
  • الارشاد
  • الامالی
  • العیون و المحاسن
فعالیت‌ها

شرایط تاریخی عصر شیخ مفید

قرن چهارم در تاریخ اسلام قرن علم و دانش است که همراه با استقرار دولت آل بویه می‌باشد که در بغداد آغاز شده‌است. در این دوران دانش‌های مختلفی بالیدن گرفتند و کتاب‌های گوناگونی در بیشتر شاخه‌های علمی نگاشته شد.

بسیاری از حکومت‌ها همچون آل بویه در ایران و عراق، سامانیان در خراسان و ترکستان و ماوراالنهر، زیاریان در طبرستان، و دیگر دولت‌های اسلامی در رشد و شکوفایی علم نقش گسترده‌ای داشتند. در این دوران بغداد مرکز علمی جهان اسلام لقب گرفت و در قلمرو دولت‌های اسلامی، دانشمندان و اندیشمندان برجسته‌ای در حوزه‌های علمی مختلف ظهور کردند.

عضدالدوله دیلمی نقش مهمی در این شکوفایی داشته‌است. وی به عنوان سلطان دانشمند آل بویه پایه‌گذار کتابخانه گران‌قیمتی به نام عضدالدوله در شیراز و کتابخانه صاحب ابن عباد و ابن عمید در ری، به‌شمار می‌رود. وزیر آل بویه شخصی به نام شاپور این اردشیر در سال ۳۸۱ کتابخانه بزرگی به نام دارالعلم بنا می‌کند که پس از مرگ وی اداره آن به دست شیخ مفید می‌افتد. اهمیت تاریخی این دوره از آن روست که به دلیل روی کار آمدن دولت‌های شیعی مستقل همچون آل بویه در ایران شیعیان توانستند عقاید خود را تا حدود بسیاری به صورت آزاد بیان کنند[۱].

نسب، لقب، ولادت

محمد بن محمد بن نعمان[۲] در ۱۱ ذی‌القعده سال ۳۳۶ق یا ۳۳۸ق [۳] در عُکبَری نزدیکی بغداد به دنیا آمد.

پدرش شغل معلمی‌ داشت و بدین جهت شیخ مفید به «ابن المعلم» مشهور بوده است. عکبری و بغدادی نیز دو لقب دیگر او هستند. درخصوص ملقب‌شدن به مفید هم گفته‌اند: در مناظره‌ای که با علی بن عیسی رُمانی دانشمند معتزلی داشت، توانست استدلالات طرف مقابل را باطل کند؛ پس از آن رُمانی او را «مفید» خواند[۴].

در منابع تاریخی دو فرزند برای مفید ذکر شده است؛ یکی ابوالقاسم علی و دیگری دختری که اسمش در منابع نیامده و همسر ابویعلی جعفری بوده است[۵].

زندگی‌نامه

محمد بن محمد بن نُعمان در روز یازدهم ذی القعده سال ۳۳۶ یا ۳۳۸ ق. در قریه سویقه ابن بصری از توابع عکبری در ده فرسنگی شمال بغداد نزدیک شهر دجیل در یک خانواده اصیل و عمیق در مذهب تشیع به دنیا آمد[۶].

از آنجا که پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود و به تعلیم و تربیت اشتغال داشت، ابن المعلم لقب وی شد. شیخ مفید تحصیل را از سن کودکی آغاز نمود و پیش از دوازده سالگی از برخی محدثان روایت اخذ کرده و از استاد خویش، شیخ صدوق قبل از بیست سالگی حدیث شنیده است.

شیخ مفید از محضر بیش از هفتاد نفر از بزرگان بهره علمی برد. از محضر مظفر بن محمد، ابو یاسر و ابن جنید اسکافی، کلام و عقاید آموخت و از درس حسین بن علی بصری و علی بن عیسی رمانی بهره جست. فقه را نزد جعفر بن محمد بن قولویه فراگرفت و از محضر ادیب و مورخ چیره دست محمد بن عمران مرزبانی علم روایت آموخت و ابن حمزه طبری، ابن داود قمی، صفوان و شیخ صدوق از دیگر اساتید او بودند. جدیت او در تحصیل موجب شد که پس از چندی در علم کلام، فقه و اصول سرآمد دانشمندان زمانش گردد[۷].

شیخ مفید در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود می‌زیست و مسجد معروف براثا در آن محله که تاکنون هم باقی است و زیارتگاه شیعیان است، محل تدریس او بود[۸].

تحصیلات

مفید قرآن و علوم مقدماتی را نزد پدر فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل همراه او به بغداد رفت و توانست از محدثان، متکلمان و فقهای برجسته شیعه و سنی بهره ببرد.

شیخ صدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، ابن جنید اسکافی (درگذشت۳۸۱ق)، ابن قولویه (درگذشت۳۶۹ق)، ابوغالب زراری (درگذشت۳۶۸ق) و ابوبکر محمّد بن عمر جعابی (درگذشت۳۵۵ق) از مشهورترین استادان شیعی او بوده‌اند[۹].

شیخ مفید نزد حسین بن علی بصری معروف به جُعَل از اساتید بزرگ معتزله و ابویاسر شاگرد متکلم نامی ابوالجیش مظفر بن محمد خراسانی بلخی علم کلام آموخت. او همچنین به پیشنهاد ابویاسر در مجلس درس علی بن عیسی رمانی دانشمند معروف معتزلی شرکت کرد. وی از حدود ۴۰ سالگی ریاست شیعیان را در فقه، کلام و حدیث عهده‌دار شد و در دفاع از عقاید شیعه، با علماء دیگر مذاهب مناظره می‌کرد[۱۰].

جایگاه علمی شیخ مفید

شیخ مفید در عصر خود ریاست و مرجعیت شیعه را بر عهده داشت. او مشرب فقهی جدیدی را بر پایه اجتهاد بر اساس قواعد و اصول منظم پایه‌گذاری کرد که بعدا شاگردانش، سید مرتضی و شیخ طوسی، این راه را ادامه دادند. این شیوۀ اجتهاد، راه میانه‌ای بود بین روش حدیثی شیخ صدوق و شیوۀ قیاسی ابن جنید در فقه. او در آغاز برای استنباط احکام، اصولی را در کتاب التذکرة بأصول الفقه تدوین کرد و سید مرتضی در کتاب الذریعه و شیخ طوسی در کتاب عدة الاصول این ابتکار استاد را پی گرفتند[۱۱].

زز همچنین در تاریخ کلام شیعه جایگاه ممتازی دارد تا جایی که ابن ندیم او را پیشگام متکلمان و رئیس متکلمین در عصر خود می‌داند[۱۲]. او در فن مناظره بسیار چیره دست بود و به خوبی از عقاید شیعه در مقابل مخالفین دفاع می‌نمود. کتاب الفصول المختاره او شاهدی بر این مدعاست.

نوآوری شیخ مفید در فقه شیعه

تأثیرات و نوآوری‌های ابو‌نعمان را می‌توان در فقه در سه حوزه مبانی، آرای فقهی و آموزش آن نشان داد. در مبانی یکی از تأثیرات مهم وی، توجه به منبع اجماع است. آرای فقهی پیش از وی پر از رویکردهای مخالف با اجماع و شهرت و روایات علاجیه بوده‌است. شیخ مفید با رویکردی گسترده‌تر توانست نظر و رویکردی دیگر در این زمینه در پیش گیرد.

از جمله این موارد می‌توان به باطل شدن وضو در حالت خواب نشسته، مستحب دانستن غسل احرام و غیره اشاره کرد. به‌طوری‌که پیش از وی به شهرت و اجماع توجه نمی‌شده‌است، ولی پس از وی به شهرت و اجماع توجه فراوانی می‌شود. بسیاری از فتواهای نادر در آرای فقهیان شیعه پیش از وی همچون ابن‌عقیل، الناصر و شیخ صدوق به سبب مخالفت با اجماع مطرح شده‌اند؛ آرایی همچون جایز بودن وضو و غسل با گلاب، جایز نبودن پرداخت زکات به همسر و غیره. فاضل استرآبادی معتقد است که استناد به شهرت و اجماع از آرای ابتکاری شیخ مفید است، چنان‌که در فتواهای شیخ مفید هیچ گونه نظری که مخالف با شهرت و اجماع باشد دیده نمی‌شود. استفاده از دلیل‌های عقلی از دیگر اثرگذاری‌های وی است. چنان‌که پس از وی از عقل به عنوان یکی از منابع حکم شرعی در فقه شیعه یاد شده‌است.

از دیگر اثرگذاری‌های وی می‌توان به بحث مرجحات متعارضین یا برتری دهنده‌های روایت‌های متعارض اشاره کرد که بر اساس معیارهایی چون درستی سند حدیث، هماهنگی با مشهور و اجماع و ناسازگاری با عامه، روایتی بر دیگر روایات ترجیح و برتری داده می‌شد. در حوزه آموزش فقه می‌توان به این مطلب اشاره کرد که تا پیش از وی شیوه آموزش فقه به صورت کلاسیک و سازمان یافته مطرح نبوده‌است و عمدتاً مبتنی بر برگزاری کلاس‌های نقل متون حدیث بوده‌است. سازمان یافتگی، به مشهور شدن شیخ مفید و فقیهان بعد از وی و تضارب آراء میان آنها کمک شایانی کرده‌است[۱۳]. به گفته احمد پاکتچی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مسئله همکاری با سلطان که در آن دوره مسئله‌ای رایج در محافل امامیه بوده‌است، نزد شیخ مفید در برخی یادداشت‌هایش در کتاب المقنعه دلالت بر نگاهی نو به حیات سیاسی امامیه می‌کند به گونه‌ای که می‌توان گفت نوعی از ولایت فقیه در این نگرش تبلور دارد[۱۴].

شیخ مفید از نگاه دیگران

شیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنی دارای جایگاهی رفیع است که به کلماتی از بزرگان اشاره می‌کنیم:

نجاشی

شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید (نجاشی) درباره او می‌گوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ما است - که رضوان خدا بر او باد - فضل او در فقه و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تالیفات متعددی دارد».

شیخ طوسی

شاگرد ارزنده مکتب او درباره استاد در «فهرست» می‌نویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنی دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضرجواب بود. او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد[۱۵]».

ابن حجر عسقلانی

درباره شیخ مفید می‌گوید: «او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیاری از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در «واسط» زندگی می‌کرد و به آموزگاری می‌پرداخت و در «عکبری» کشته شد. گفته می‌شود که عضدالدوله به ملاقات او می‌شتافت و هنگام مریضی به عیادت او می‌رفت[۱۶]».

عماد حنبلی

یکی دیگر از دانشمندان اهل‌سنت درباره او می‌گوید: «او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس فقه و کلام و مباحثه می‌باشد. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره می‌پرداخت. موقعیت شایان توجهی در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان می‌داد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه و خوش‌لباس بود[۱۷].

خطیب بغدادی

خطیب بغدادی که‌ اندکی پس از وی می‌زیسته در تاریخ بغداد نظر به تعصب خاص خود از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است که از شخصی چون خطیب بعید نیست.[۱۸]

سخنان خطیب به روشنی می‌رساند که متعصبان مخالف چقدر از شخصیت شیخ مفید و تالیفات و مکتب وی در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت هراس داشته‌اند. چنان‌که از سخنان دانشمندان بعدی عامه نیز روشن می‌گردد.

بن ابی‌طی

ابن ابی‌طی می‌گوید: "وی از مستمندان دستگیری بسیار می‌کرد، فروتنی و خشوع وی زیاد و نماز و روزه‌اش فراوان و لباسش زبر بود. " دیگری گفته است: گاه بود که عضدالدوله شیخ مفید را زیارت می‌کرد. مفید شیخی متوسط القامه، لاغر‌اندام و گندم‌گون بود. هفتاد و شش سال زندگی کرد. بیش از دویست کتاب تصنیف کرده است. ماجرای تشییع جنازه او مشهور است، زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان او را تشییع کردند. خدا اهل تسنن را از شر او آسوده گردانید! وفات او در ماه رمضان اتفاق افتاد[۱۹].

آثار شیخ مفید

تألیفات شیخ مفید بر اساس فهرست نجاشی ۱۷۵ کتاب و رساله است[۲۰]. گفته شده نیمی از این آثار درباره امامت است[۲۱]. معروف‌ترین اثر شیخ مفید در علم فقه، المُقنَعَة، در علم کلام، اوائل المقالات و در شرح حال‌نگاری امامان، الارشاد است[۲۲].

مجموعه آثار مکتوب شیخ مفید در مجموعه‌ای چهارده جلدی با عنوان مُصَنَّفات شیخ مفید منتشر شده است. این مجموعه در سال ۱۳۷۱ش، برای برگزاری کنگره جهانی شیخ مفید منتشر شد.

شیخ طوسی در کتاب الفهرست بیست کتاب او را نام می‌برد، وی می‌نویسد: از جمله کتاب‌های او کتاب مقنعه در فقه، کتاب ارکان نیز در فقه، رساله‌ای در فقه که برای فرزندش نوشته و کامل نیست، کتاب الارشاد، کتاب الایضاح در امامت، کتاب الافصاح فی الامامة، کتاب نقض بر ابن عباد در امامت، کتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، کتاب نقض بر ابن قتیبه در حکایت و محکی، کتاب احکام اهل جمل، کتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراکنده) قریب یکصد مسئله است، کتاب فصول از عیون و محاسن، کتاب احکام متعه و غیر اینها که در فهرست کتب وی ثبت است. و نیز کتاب مسئله کافیه در ابطال توبه خاطئه، کتاب الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة. ما تمام این کتاب‌ها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی و برخی را که بارها بر او می‌خواندند و او می‌شنید، شنیده‌ایم.

شیخ مفید در کلیه فنون و علوم اسلامی تالیف و تصنیف دارد ، و تقریباً از همه موضوعات علمی و دینی سخن به میان آورده و به تجزیه و تحلیل و نقض و ابرام و تخطئه و تصویب آنها پرداخته است. چنانکه از انبوه تالیفات پر ارزش او پیداست، اغلب آنها پاسخ سوالات گوناگون علمی بوده که از شهرها و کشورهای اسلامی از وی نموده‌اند، و ردّ عقاید و نظریات دانشمندان نامی عصر از فرقه‌های غیر شیعه بوده است. محدث حاج میرزا حسین نوری می‌نویسد: کمتر در کتب علمای شیعه که پس از وی آمده‌اند یافت می‌شود که از مسایل متعلق به امامت و ادله اثبات آن از کتاب و سنت از نظر درایت و روایت ولو با اشاره به آنها در کتاب‌های شیخ مفید مطلبی نباشد و ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء[۲۳].

ذهبی - که خود از بزرگان و علمای اهل‌سنت است. - از کتاب‌های این دانشمند شیعی با عبارت «تصانیف بدیعة و کثیرة‌» یاد می‌کند[۲۴].

ابن شهرآشوب در کتاب خویش ۵۲ کتاب‌ را بر می ‌شمارد و افزون بر آنچه شیخ طوسی و نجاشی ذکر کرده‌اند، از ۱۵ کتاب دیگر نام‌ می‌برد بر این اساس شمار کتاب‌های شیخ‌ ۱۹۰ عنوان می‌شود[۲۵].

فقه

  1. المقنعه[۲۶]؛
  2. الفرائض الشرعیه؛
  3. احکام النساء[۲۷].

اصول

  1. مختصر التذکرة بأصول الفقه. [۲۸].

علوم قرآنی

  1. الکلام فی دلائل القرآن؛
  2. وجوه اعجاز القرآن؛
  3. النصرة فی فضل القرآن؛
  4. البیان فی تالیف القرآن.

تاریخ

  1. مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه[۲۹]؛
  2. الارشاد[۳۰]؛
  3. الجمل[۳۱].

علم کلام و عقائد

  1. اوائل المقالات[۳۲]؛
  2. نقض فضیله المعتزله؛
  3. الافصاح فی الامامة[۳۳]؛
  4. الایضاح؛
  5. الارکان.

وفات شیخ مفید

شیخ مفید در سال ۴۱۳ در بغداد، پس از ۷۵ عمر درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگردش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است، روز وفات او از کثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم‌الهدی بر او نماز گزارد و در حرم امام جواد (ع) پائین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابن‌‌قولویه مدفون گردید[۳۴].

نجاشی، شاگرد شیخ، از زمان فراق ‌استاد چنین می‌گوید: «مفید (ره) سه شب‌ مانده به آخر ماه رمضان سال ۴۱۳ ه. وفات‌ یافت و ولادتش روز یازدهم ذیقعده سال ‌۳۳۶ ه. بود. شریف مرتضی ابوالقاسم علی‌ بن حسین (سید مرتضی) در میدان اشنان بر پیکر او نماز گزارد. میدان با وجود وسعت‌ فراوانی که داشت، از کثرت معیت‌ به تنگ ‌آمده بود. بعد از نماز جسد مطهرش را درخانه‌اش به خاک سپردند. چند سال بعد او را به مقابر قریش کنار مرقد امام موسی‌ بن جعفر (ع) منتقل ساختند[۳۵].

جستارهای وابسته

پانویس

  1. سید محمدجواد شبیری، ناگفته‌هایی از حیات شیخ مفید به استقبال هزاره مفید، (نشریه): نور علم 1368 شماره 33، صص 133-134
  2. نجاشی، رجال، ۱۴۰۷ق، ص۳۹۹، رقم ۱۰۶۷
  3. ابن ندیم، ‌ الفهرست، ۱۳۵۰ش، ص ۱۹۷؛ طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۲۳۹
  4. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۸-۹
  5. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۳۷؛ شبیری، ناگفته‌هایی از حیات شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۸
  6. نساجی زواره، اسماعیل، شیخ مفید سند افتخار مکتب تشیع، مکتب اسلام، شماره۱۰، ۱۳۸۱
  7. سال روز رحلت عالم بزرگ شیعی شیخ مفید (ره)، سایت حوزه (تاریخ انتشار: ۱۳۸۶/۹/۷)
  8. شیخ مفید (ره)، علی دوانی، مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، ۱۳۷۱ ش
  9. گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۳
  10. شبیری، گذری بر حیات شیخ مفید، ۱۴۱۳ق، ص۲۳-۲۴
  11. گرجی، تاریخ فقه و فقها، ص۱۴۵
  12. ابن ندیم، الفهرست، ۱۹۸۸م، ص۲۲۶
  13. http://ebookshia.com/books/pdf/945/شیخ+مفید+و+نوسازی+فقه+شیعه+(بخش+1)
  14. https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/4697
  15. عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، صفحه ۵۳
  16. عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه به نقل از لسان المیزان، ج ۵،ص ۳۶۸
  17. عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه به نقل از شذرات الذهب، ج ۳،ص ۱۹۹
  18. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۳، ص۴۴۹
  19. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآت الجنان، ج۳، ص۲۲
  20. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۰۷، ص ۳۹۹-۴۰۲
  21. فرمانیان و صادقی کاشانی، نگاهی به تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۴ش، ص۵۴
  22. گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۱۳۸۵ش، ص‌۱۴۳-۱۴۴
  23. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۵۱۷
  24. ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۴، ص۳۰
  25. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۲۱۷.
  26. شیخ مفید، محمد بن نعمان، المقنعه
  27. شیخ مفید، محمد بن نعمان، احکام النساء
  28. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مختصر التذکرة بأصول الفقه
  29. شیخ مفید، محمد بن نعمان، مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعة
  30. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد.
  31. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الجمل
  32. شیخ مفید، محمد بن نعمان، اوائل المقالات
  33. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الافصاح.
  34. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۵۸.
  35. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص‌۴۰۲.