سید محمد باقر حکیم

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۰ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «<div class="wikiInfo">جایگزین=|بندانگشتی|شهید محمد باقر حکیم {|...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
شهید محمد باقر حکیم
نام سید محمد باقر حکیم
نام پدر آیت الله العظمى سید محسن حکیم (قدس سره)
لقب شهید محراب
متولد 25 جمادی الأول سال 1358هـ. (1939 م)
محل تولد نجف اشرف/عراق
شهادت ۲۹ اوت ۲۰۰۳/ ۷ شهریور ۱۳۸۲

شهید سید محمد باقر حکیم متولد 25 جمادی الأول سال 1358هـ. (1939 م) در نجف اشرف از خانواده علمی معروف حکیم به دنیا آمده بود که آوازه اش از نیمه دوم قرن چهارم هجری به گوش همگان رسید. وی از طلایه داران و پیشگامان مسئله وحدت و تقریب میان پیروان مذاهب اسلامی و از موسسان مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و در مقام ریاست این مجمع بودند.

ولادت و دوران کودکی ایشان

محمد باقر حکیم از همان کودکی از چشمه زلال تقوی، جهاد، صبر، ایستادگی وفداکاری پدر اندیشمند خود حضرت آیت الله العظمى سید محسن حکیم (قدس سره) رشد کرد. او هنگامی که در اوائل سال 1980م. به ایران رسید، به حضور بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس سره) شتافت و امام نیز از ایشان استقبال گرمی به عمل آورد و توجه بسیاری به او کرد و او را تحت حمایت خود قرار داد. همچنین امام به او اطمینان داشت و به ویژه در مسائلی که مربوط به عراق و مرجعیت دینی و حوزه علمیه نجف اشرف بود، به او بسیار اعتماد می نمود.

حیات علمی

شهید حکیم در ابتدا وارد مکتبخانه شد، سپس در دبستان «منتدی النشر» مشغول تحصیل شد. اما پیش از اتمام تحصیلات ابتدایی، آن را رها کرد و در تاریخ 1951م. مشغول تحصیل علوم حوزوى شد. او مقدمات و سطوح را نزد برجسته ترین علما و اساتید حوزه علمیه نجف چون آیت الله سید محمد سعید حکیم و آیت الله سید وسف حکیم فراگرفت. پس از گذراندن این مرحله در درس خارج فقه واصول مراجع بزرگی چون آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) و آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر (قدس سره) شرکت کرد و مدت زیادی در درس این دو عالم بزرگ حضور داشت. هر دوی این بزرگان به خاطر ویژگیهای شخصی اش اهمیت و ارزش ویژه‌ای برایش قائل بودند. شهید حکیم از همان دوران کودکی‌اش به نبوغ علمی و توانایی‌های بالای ذهنی شناخته شد و احترام و تقدیر بزرگان و علما و اقشار علمی را به خود جلب کرد واز این رو در ابتدای جوانی درسال 1964م. درجه اجتهاد در علوم فقه و اصول و علوم قرآن را از مرجع بزرگ آیت الله العظمی شیخ مرتضی آل اسین دریافت کرد.


پس از این که شهید حکیم به درجه بالایی از علم رسید، تدریس درس خارج فقه و اصول را با حلقه درسی در مسجد هندی در نجف اشرف آغاز کرد و از همان هنگام به قوت دلیل و عمق استدلال ودقت بحث ونظر شناخته شد.پس ازمدتی ، چندی از علما زیردست او تربیت شدند که در جاهای مختلف جهان اسلام، جا گرفتند. ازجمله آنها می توان از برادرشان شهید سید عبد الصاحب حکیم و علامه شهید سید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله لبنان نام برد . همچنین ایشان برفراگرفتن فقه و اصول بسنده نکرد،بلکه برخی از دانش های روز را نیز فراگرفت تا در نتیجه آن بتواند با پیشرفتهای روز در زمینه های مختلف همگام باشد . هنگامی که شهید حکیم در تهران مستقر شد، جمعیتی از رزمندگان عراقی در کنار منزلش تجمع کردند و ایشان از آنها استقبال کرد، و همان جا بود که مبارزه همه جانبه را علیه رژیم صدام اعلام کرد.

شهید حکیم و فعالیتهای علمی و سیاسی - جهادی

با این که شهید حکیم در دوران دوری از وطن، بیشتر وقت خویش را در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گذراند اما با این حال اندیشه او در نظریه های اسلامی همچنان چون چشمه پر آبی میجوشید و با این که بیشتر نوشته ها و گفته های ایشان تا کنون به چاپ نرسیده است. اما آن چه تا کنون از ایشان چاپ شده است بر اندوخته های بسیار و سرشار ایشان دلالت دارد. تا کنون پیش از61 کتاب و مقاله از ایشان چاپ شده است.

افزون بر محصولات علمی و نبوغ ایشان، شهید حکیم نقش بسزایی در تثبیت و فعال کردن جنبش های اسلامی تحت عنوان مخالفت های سیاسی داشتند. ایشان در کنار علمای بزرگی همچون اندیشمند و متفکر اسلامی بزرگ و مرجع کبیر آیت الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر (رضوان الله تعالی علیه) و شهید سید مهدی حکیم ، سازمان سیاسی اسلامی ای را پایه گذاری کردند که بتواند در میان مردم عراق نفوذ کرده و شناخت و آگاهی اسلامی آنها را بالا ببرد، تا همه مردم زیر پرچم مرجعیت قیام کرده و حقوق و اصلاح جامعه خود را مطالبه کنند.این تلاشها به تأسیس برخی از جنبش های اسلامی مانند جنبش «النهوض الإسلامی» و «جماعة العلما» انجامید و از همان زمان آماج ضربه های بسیار شدید رژیم بعثی عراق قرارگرفت. در نتیجه تعداد بسیاری از اعضای این جنبش اعدام و بسیار دیگری نیز تبعید شدند. در سال 1977م. نجف اشرف و کربلا شاهد قیام مردمی گسترده ای شد که به نام « انتفاضه صفر » معروف گشت. رژیم رئیس وقت عراق احمد حسن البکر ، با بی رحمی این قیام را سرکوب و بسیاری را بازداشت کرد که از جمله بازداشت شـدگان ، شهید حـکیم (قدس سره) بود.


درسالهای بعدی،حوادث با سرعت بیشتری یکی پس ازدیگری می آمد، تا اینکه درسال 1357ش . ایران شاهد پیروزی نخستین انقلاب اسلامی درقرن معاصر بود. و در همان سال صدام حسین جنایتکار نگونبخت پس از برکناری احمدحسن البکر به قدرت رسید.یک سال بعد، مرجع و مجاهد شهید، آیت الله سید محمد باقر صدر (قدس سره) را به شهادت رساند وجنگی به مدت هشت سال را برجمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد . در این میان شهید حکیم از بند آزاد شد و پس از این که رژیم، دست‌های خود را به خون پاک شهید صدر (قدس سره) آلوده ساخت، شهیدحکیم تصمیم خودرا بر ترک عراق گرفت و راهی ایران شد. این سفر سرآغاز دوران جدیدی ازجنبش اسلامی درکشورعراق را رقم زد. هنگامی که شهید حکیم در اوائل سال 1980م. به ایران رسید، به حضور بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (قدس سره) شتافت و امام نیز از ایشان استقبال گرمی به عمل آورد و توجه بسیاری به او کرد و او را تحت حمایت خود قرار داد. همچنین امام به او اطمینان داشت و به ویژه در مسائلی که مربوط به عراق و مرجعیت دینی و حوزه علمیه نجف اشرف بود، به او بسیار اعتماد می نمود. هنگامی که شهید حکیم در تهران مستقر شد، جمعیتی از رزمندگان عراقی در کنار منزلش تجمع کردند و ایشان از آنها استقبال کرد، و همان جا بود که مبارزه همه جانبه را علیه رژیم صدام اعلام کرد. شهید حکیم از همان لحظه شروع به بررسی اوضاع داخلی عراق و قرار دادن استراتژیهای ثابت برای کار و دستیابی به راهکارهای مناسب برای مبارزه نمود.


همچنین ایشان سعی در بسیج کردن همه نیروهای موجود در داخل و خارج عراق داشت تا آنها را به سوی تحمل مسئولیت و رویارویی با رژیم صدام سوق دهد. مسئله محنت و مصیبت مردم عراق، اساسی ترین محور سخن و فعالیتهای ایشان به شمار می رفت. واین فعالیتها تأثیر بسیاری در سرعت بخشیدن به سقوط صدام داشت. ایشان در سراسر فعالیت‌هایـش بر ضرورت وحدت بین همه کسانی که برای اسلام فعالیت میکنند تأکید داشت و در راستای تحقق این هدف با تمام جناحهای عراقی سیاسی اسلامی جلسات گفتگو برقرار میکرد. همچنین از راه این گفت‌وگوها سعی داشت مؤسسه سیاسی‌ای را تأسیس کند تا فعالیت‌های اسلامی داخل عراق را رهبری کرده و مواضع سیاسی آنها را هماهنگ نماید. سرانجام این گفتگوها وفعالیت پیوسته و تلاش های بزرگ در اواخر 1982م. به تأسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی در عراق انجامید.در ابتدای کار ایشان بعنوان سخنگوی این مجلس انتخاب شدند،و در سال 1986م.از سوی اعضای مرکزی به عنوان رئیس مجلس معرفی شدند ، پس از این که مبارزه از مرحله سری بودن درآمد و شکل آشکاری به خودگرفت.شهید حکیم بر آن شد که نیروهایی را آماده وسازماندهی کند تا در برابر رژیم ، اسلحه به دوش بگیرند. این تلاش‌ها به تشکیل «سپاه بدر» انجامید و این سپاه با عملیاتی که در داخل عراق،بویژه در منطقه «اهواز» در هنگام هشت سال دفاع مقدس انجام داد که پس از قیام مردمی معروف به«انتفاضه شعبانیه»به شهرهای مهم دیگری از عراق گسترش یافت، با این گونه عملیات نقش بسیاری در متزلزل کردن استقرار رژیم داشت.

اما در زمینه فعالیتهای سیاسی بین المللی،شهید حکیم در راستای سرنگونی رژیم صدام ونجات دادن ملت عراق از این محنت بزرگ، بسیار تلاش نمود. در تمام گفتگوهایش در دیدارهایی که با سران ومسئولین برخی کشورها داشت، از فعالیت‌هایی که در چارچوب برخی سازمان‌های بین المللی چون سازمان ملل داشت ، مسئله محنت و مصیبت مردم عراق، اساسی ترین محور سخن و فعالیتهای ایشان به شمار می رفت. واین فعالیتها تأثیر بسیاری در سرعت بخشیدن به سقوط صدام داشت.

فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی

شهید حکیم فعالیت‌های اجتماعی را از ابتدای جوانی خویش آغاز نمود. ویژگیهای ذاتی اش ونسبتی که با مرجع بزرگ حضرت آیت الله العظمی سید محسن حکیم (قدس سره) داشت، برای او فرصت وسیعی را برای انجام فعالیتهای اجتماعی در میدانهای مختلف ایجاد کرده بودند. در زمینه فعالیتهای اجتماعی، او دیدارهای مستمری به شهرها و روستاهای عراق داشت تا بر احوال مردم اطلاع پیدا کرده و راههای تأثیر گذار را در نشر فرهنگ و آگاهی در میان آنان بیابد. چنانچه به هیئت ها و دسته های حسینی و تلاشهایی که در راستای پیشرفت محتوا و معنا و هماهنگ کردن آنها انجام میگیرد، اهمیت بسیاری می ورزید. همچنین کتابخانه ها و تشکل های مردمی، جایگاه ویژه ای در اهتمام و توجه این شهید گرانقدر داشتند. تلاش‌های او در راستای برگزاری همایشهای مردمی دینی ، سیاسی و اعتقادی بسیار بزرگ و کم نظیر بود. او این همایشها را در راستای اهداف و آرمانهای اسلام بکار میگرفت . اما در زمینه فعالیتهای اجتماعی و انسانی پس از هجرت به ایران، ایشان مؤسسه هایی را برای خدمات انسانی وفرهنگی مانند امداد،آموزش،بهداشت، و جمع اسناد تأسیس نمودند. برای نونه ایشان مؤسسه هید صدر (قدس سره) و درمانگاه های وابسته به آن را تأسیس نمودند. همچنین در امر ساخت و تأسیس دبستانها در شهرها و اردوگاه هایی که مهاجرین عراقی در آن ساکن اند، همکاری نمودند. چه این که در زمینه تأسیس مدارس حوزوی و اعزام مبلغ و حمایت از جلسات حفظ و تلاوت قرآن و ساخت مساجد، حسینیه ها، ومراکز فرهنگی، نقشهای بسزایی را ایفا نمودند. ایشان در تأسیس دو مؤسسه جهانی اسلامی نیز نقش بسیاری داشتند که عبارتند از: 1.مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی که مقام ریاست این مجمع را درآن داشتند . 2.مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام که مقام نائب رئیس این مجمع را درآن به عهده گرفته بودند . و هنگامی که ملت عراق پس از حمله رژیم صدام به کویت با محاصره اقتصادی روبرو گردید،شهید حکیم حجم مصیبت و مشکلاتی که مردم عراق با آن روبرو بودند را دریافت وپیامی را به همه عراقیهایی که درخارج عراق حضور داشتند، فرستاد و آنها را به تشکیل کمیته های امداد دعوت کرد، تا برای مرحله آینده آماده باشند.وهنگامی که آمریکا و همپیمانانش بمب باران هوایی را به عراق شروع کرد،این کمیته ها امدادات وکمکهای خود را وارد عراق کرد. همچنین هنگام قیام 15شعبان در 1412هـ.کمیته های مختلف از سراسر جهان برای کمک و امداد ملت سرکوب شده عراق آماده شدند. و همچنین کمیته هایی به دستور شهید حکیم تشکیل شده تا به پناه آوردگان به جمهوری اسلامی ایران امدادات لازم را برسانند.

فعالیتهای شهید حکیم پس از بازگشت به وطن

در سال 2003م. نشانه های مرحله جدیدی به چشم می خورد، آمریکا خود را برای حمله به عراق کاملا آماده کرده بود.اما شهید حکیم در آن هنگام با این جنگ مخالف بود؛ چنانچه با رژیم حاکم بغداد نیز مخالف بود. اوموضع خویش را درمناسبات متعددی بیان نمود، چرا که معتقد بود آثار و بازتاب های جنگ خطرناک خواهد بود، ویکی از آثار آن بنا بر گفته او «نا امنی در داخل عراق و باز شدن راه خشونت، و خشونت متقابل» خواهد بود. او با این سخن که نشان از نگاه تیزش دارد، یکی از مهمترین نشانه های مرحله جدید عراق را ترسیم کرد. پس از شروع جنگ و سقوط صدام در اوریل 2003م. شهید حکیم تصمیم گرفت که به عراق بازگردد.
ایشان از روی منبر نماز جمعه شهر تهران، با نمازگزاران و ملت ایران خداحافظی کرد و آنها نیز احساسات متقابل خود و غم دوری از او را ابراز نمودند. سرانجام او پس از بیست و سه سال هجرت و دوری از وطن که آنها را در بحث و تدریس و فعالیت و رهبری سیاسی گذراند، به عراق بازگشت. وبا وجود هشدارهایی که از نزدیکانش دریافت کرده بود که او را از بازگشت به عراق بازداشته بودند، او همه این هشدارها را ندیدگرفته تا در میان ملت عراق حضور یابد؛ با مشکلاتشان شریک باشد و عزم آنان را برای اداره راه محکمتر کند.
پس از ورود به عراق، ملیونها نفر از هم وطنانش در شهرها و استان های واقع بر مسیر کاروان، برای استقبال ایشان بیرون آمدند. *لحظه شهادت شهیدحکیم با سخنرانیهایی که در میان راه ایراد فرمود و همچنین با خطبه های نمازجمعه، به آگاهی مردم مؤمن عراق می افزود وهمواره شعار عدالت، وحدت، و استقلال را برافراشته بود و اصول و دیدگاههای دینی نسبت به این اصول را معین نموده مردم را با مسئولیت هایشان آشنا می ساخت. او توانست با این راه کار، در داخل عراق پروژه کاملی را پیریزی کند که امکان موفقیت را داشته و بر روبرو شدن با چالش ها و بیرون کشیدن عراق از مشکلاتش توانا باشد. اما سوداگران مرگ شخصیت پر نفوذ و برنامه های سودبخش ایشان را برنتابیدند و چنگ و دندان خود ر ا برای او تیز کردند. در جمعه خونین، شهید حکیم بدون اعتنا به شایعات ورود ماشین های بمبگذاری شده به نجف، برای اقامه نماز جمعه به حرم مشرف شد. پس از این که نماز جمعه را در جوار بارگاه مطهر امیرالمؤمنین (علیه السلام) به پایان رساند، از حرم خارج شد.
هم زمان با راه افتادن ماشین حامل او، صدای هولناک انفجار، ستون های حرم امام علی (علیه السلام) را به شدت لرزاند و شکاف هایی را بر دیوارهای حرم به جا گذاشت. از سوی دیگر اعضای بدن بیش از صد شهید در فضای اطراف حرم پخش شد و صدها نمازگزار و زائر حرم مطهر نیز زخمی شدند. در این روز شهید حکیم شهادت را در آغوش گرفت و به دیدار خداوند شتافت و به 63 شهید آل حکیم پیوست. این جنایت بزرگ، راه شهید حکیم را هدف قرار داد، راه مبارزه درازی که برگ های تابناکی را در خود جای داده است و نقاب از شخصیتی مکتبی، آرمانی و گرانقدر گشوده است وشجاعت و فداکاری کم نظیر و اراده و پشتکار کمیاب او را هویدا ساخته که برای نسل های آینده ما همچنان خاطره آفرین و عزتبخش و درس آموز باقی خواهد ماند . این حادثه، زندگی شهید حکیم را آن گونه پایان داد که آرزو داشت و از خدای خود میخواست، که پایان بخش اعمالش شهادت در راه خدا باشد. برگرفته شده از مقاله شهید محمد باقر حکیم موجود بر روی سایت مجمع جهانی تقریب