اراده الهی

از ویکی‌وحدت
            • در حال بازنگری، اصلاح و تکمیل**************


اراده الهی از صفات ثبوتی خداوند است. بر همین مبنا خداوند مرید نامیده می‌شود. بحث در این باره مربوط به حوزه کلام است. متکلمان مسلمان درباره چیستی اراده الهی اختلاف نظر دارند. برخی اراده الهی درباره خودش را همان افعال الهی و درباره دیگران را امر خدا می‌دانند، اما برخی دیگر همراه با معتزله اراده الهی را قسمی از علم او می‌دانند.

تقسیم اراده الهی

اراده الهی به دو قسم اراده تکوینی و اراده تشریعی تقسیم می‌شود و قرآن از هر دو اراده نام برده است.

معناشناسی اراده الهی از نگاه متکلمان و نیز مذاهب اسلامی

متکلمان مسلمان درباره اصل وجود اراده برای خداوند هم‌ عقیده اند،اما در معنا شناسی آن با هم اختلاف دارند. [۱]از جمله اختلافات بر سر ماهیت اراده الهی است که آیا اراده از صفات ذات است یا صفات فعل، قدیم است یا حادث.[۲] شیخ مفید معتقد است که اراده خدا نسبت به اعمال خودش که اراده تکوینی نام دارد، همان افعال اوست، اما اراده اش نسبت به دیگر موجودات که اراده تشریعی نام دارد، امرش نسبت به آن افعال است.[۳]علامه طباطبایی نیز دارای چنین عقیده ای می‌باشد.[۴]

بر همین مبنا وقتی بگویند که خدا اراده کرد تا انسان را خلق کند، یعنی این که خدا انسان را خلق کرد. [۵] که مطابق با این آیه شریفه است «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی درنگ موجود می ‏شود. [۶]این نحوه تفسیر از اراده الهی نشان می‌دهد که مطابق با عقیده شیخ مفید و علامه طباطبایی، این صفت می بایستی از صفات فعل خداوند باشد.[۷] شیخ مفید مدعی است که دیدگاهش برگرفته از سخنان امامان علیهم السلام و نیز مطابق با عقیده اکثر علمای امامیه است. [۸] البته در این باره روایاتی نیز وارد شده و مورد استشهاد قرار گرفته است. از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است. [۹]همچنین روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده است. [۱۰].علاوه تعبیری از امام رضا علیه السلام به دست ما رسیده است که حضرت، مشیت و اراده را از صفات فعلی خداوند دانسته است. [۱۱]

برخی از مفسرین نقل کرده‌اند که افرادی چون مثل ملاصدرا، اراده را از صفات ذاتی و عین ذات الهی شمرده‌اند. [۱۲]با این حال مشهور فلاسفه مسلمان معتقدند که معنای اراده تکوینی همان علم خداوند به افعال است که مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن می‌باشد. [۱۳]

بسیاری از متکلمان امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده تکوینی خدا علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.[۱۴] مطابق با این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته می‌شود.[۱۵]اما اشاعره معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم و قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است. [۱۶]ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی [۱۷] می‌دانند. [۱۸]

فرق اراده و مشیت

در برخی از منابع به این نکته اشاره شده است که بسیاری از اهل لغت و نیز علمای کلام، معنای اراده و مشیت را یکی می‌دانند و معتقدند که این دو یک صفت به حساب می آیند.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۶.اما برخی دیگر مطابق با بیان قرآن مبنی بر این که مشیت را به امور تکوینی معطوف کرده است آن را همراه با اراه دو صفت متفاوت خداوند دانسته‌اند.ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۱. به گفته برخی از بزرگان، بررسی ها نشان می‌دهد که در قرآن واژه اراده هم به معنای تکوینی و هم تشریعی آمده است اما مشیت بیشتر در مسایل مربوط به امور تکوینی و آفرینش به کار رفته است اما این واژه درباره امور تشریعی به ندرت استعمال شده است. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۶۴ و۱۶۹.و اما در برخی از روایات، الکافی،ر. ک، کلینی، الکافی ۱۳۶۲، ج۱، ص۱۴۸ بین مشیت و اراده، تفصیل و تقدم و تأخر مشاهده می‌شود که دلالت دارد بر این که مشیت با اراده یکی نیست.مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۶.

اراده الهی از منظر برخی از متکلمان مسلمان

هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می خوانند، ولی در معنا شناسی آن نظرات متفاوتی دارند. عده ای چون شیخ مفید، اراده الهی را نسبت به افعالش همان افعال خودش و نسبت به افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می‌دانند.[۱۹] [۲۰] [۲۱] عده ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش می‌باشد. [۲۲] [۲۳] برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.[۲۴] اما گروهی می‌گویند، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. [۲۵] ع[۲۶].جمعی اراده را امری عدمى‌دانسته‌اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کرده‌اند.[۲۷] عده ای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.[۲۸] و اما بیشتر متکلمان مسلمان،اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند.[۲۹] [۳۰] [۳۱]

اراده تکوینی و اراده تشریعی

اراده الهی به اراده تکوینی و تشریعی تقسیم می‌شود.[۳۲]در اراده تکوینی متعلق اراده در خارج بدون دخالت یا وساطت اراده های دیگر محقق می‌شود مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب. [۳۳]بنا بر این، اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد آن را اراده تکوینی می‌گویند.[۳۴]

اما در اراده تشریعی شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید می‌شوند مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمی‌دهد بلکه از بندگانش می‌خواهد تکالیفی که بر عهده آنان قرار داده است را انجام دهند و یا پدری به فرزندش دستور می‌دهد تا فلان کار را در حال اختیار برایش انجام دهد [۳۵] به تعبیر دیگر، در اراده تشریعی، قانون گذار یا شارع اراده می‌کند که بندگان تکالیف صادره از سوی خداوند را با اختیار خود انجام دهند. [۳۶]

با این حال در منابع مختلف اسلامی در این باره بحث های مفصلی شده است. ر. ک.[۳۷] [۳۸] [۳۹]با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آن ها از هم می شویم که متعلق اراده تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده تشریعی فعل شخص دیگر است. [۴۰]در اراده تکوینی تخلف رخ نخواهد داد و مراد به طور حتم واقع می‌شود اما در اراده تشریعی هیچ گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و می‌توان خواسته مرید را انجام نداد. [۴۱] فرق دیگر این که بر خلاف اراده تکوینی، متعلق اراده تشریعی فقط افعال اختیاری است.[۴۲]

موارد استفاده از اراده تکوینی و تشریعی در قرآن بسیار است.[۴۳] به عنوان مثال مقصود از اراده در سوره نساء آیه 82 [۴۴] و سوره مائده آیه 41 [۴۵].و سوره قصص آیه 5 [۴۶] و سوره انفال آیه 7 [۴۷] و نیز سوره احزاب آیه 33 مشهور به آیه تطهیر، [۴۸] اراده تکوینی است. و مقصود از اراده در آیه 185 سوره بقره، [۴۹] و آیه اول و ششم سوره مائده. [۵۰] اراده تشریعی است.

پانویس

  1. با استفاده از سعیدی‌ مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۷.
  2. ر.ک، همان
  3. شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.
  4. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  5. ر. ک، سبحانی، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۷.
  6. سوره یس، آیه 82
  7. طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۲ و۳۶۴؛ حسن‌ بیگی علی،مجله کلام اسلامی، سال 1383 خورشیدی، شماره 50، مقاله: اراده الهی، ص۱۰۷.
  8. شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.
  9. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷.
  10. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷
  11. شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۸.
  12. طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.
  13. طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمه پیشین، ص۳۶۱و۳۶۲؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  14. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  15. حسن ‌بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50 سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.
  16. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  17. ر.ک، سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۱.
  18. ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.
  19. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش.
  20. بحرانی،ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸ ه ق.
  21. جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق
  22. اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.
  23. الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴ ه ق.
  24. باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عمادالدین، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.
  25. تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم، شریف رضی، 1409 ه ق.
  26. علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق
  27. تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد پیشین، ج۴، ص۱۲۹
  28. علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.
  29. ملاصدرا،الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.
  30. همان، ص۳۳۳
  31. علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت پیشین، ص۶۷
  32. سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۶.
  33. ر. ک، مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۲۹.
  34. همان
  35. با استفاده از:مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۲۹؛ موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۲.
  36. مرکز اطلاعات و منابع اسالمی، فرهنگ‌نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۱۴۲.
  37. نسفی، عبدالرحمان، شرح عقائد، ج۱، ص۱۰۵، عبدالخالق، زاهدان، المکتبة الإسلامیة.
  38. ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، ج۱، ص۷۸، قم مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء، ۱۳۶۸ش.
  39. اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۱، ص۱۲، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.
  40. موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۳
  41. با استفاده از مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۲۹؛ موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳.
  42. موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۱۸۳.
  43. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۵۳و۱۶۹
  44. مکارم شیرازی، آیات ولایت در قرآن، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۷
  45. سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۸
  46. سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۸
  47. سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۸
  48. سبحانی، الاهیات، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۹۲ و۳۰۳.
  49. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۱۶۱.
  50. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۷، ص۱۰۱