ابو سعیدیه

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۴۱ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «ابو سعيديه‏ پيروان حسن بن بهرام الجنّابى مكنى به ابو سعيد و از بزرگان «قرامط...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابو سعيديه‏ پيروان حسن بن بهرام الجنّابى مكنى به ابو سعيد و از بزرگان «قرامطه» به حساب می آید.

شرح حال

ابن حوقل می گوید که ابو سعيد نخست در بصره آرد فروش بود. وی از طرف عبدان كاتب كه داماد حمدان قرمط بود، ابتدا به فارس و سپس در سال286 قمری به بحرين يا احساء كنونى فرستاده و مأمور دعوت در آن ناحيه شد. گروهى از اعراب بيابان و نیز «كيسانيه» و «قرامطه» دور او جمع شدند. ابو سعید از این جمع لشکری فراهم آورد، و شهر «هجر» را كه مركز احساء بود محاصره و تصرف کرد. خليفه معتضد باللّه عباسى، لشكرى به سردارى عباس بن عمر به جنگ او فرستاد که در برابر لشکر ابو سعید شکست خورد. او در ادامه بر احساء (لحساء) و قطيف و ديگر شهرهاى بحرين دست يافت. ابو سعيد میان پیروانش ملقب به «سيد» بود. او سرانجام در شهر هجر به دست خادم صقلابى (اسلاوى) خود در حمام به قتل رسيد (301 ه). پس از او پسرش ابو طاهر سليمان بن ابى سعيد، بر جاى وى نشست و بر سراسر بحرين (احساء) استيلا يافت و در سال 317 هجری قمری به مكّه حمله كر درب کعبه را کند. او در روز ترويه به حاجیان حمله کرد و شماری از آنان را کشت و در چاه زمزم افکند و حجر الاسود را با خود برد. اما در باره حجر الاسود، چون عبيد اللّه مهدى از آن امر آگاه شد، ابو طاهر را سخت شماتت کرد و کارش را زشت شمرد و نامه‏اى به وى نوشت که حجر الاسود را به كعبه بازگرداند. ابو طاهر حجر الاسود را به کعبه پس فرستاد.ابو طاهر سليمان بن ابى سعيد در سال 332 هجری قمری، در شهر هيت كشته شد، و سبب مرگ او آن بود كه زنى از بام خانه خود خشتى بر سر او انداخت و مغزش را پريشان کرد.ناصر خسرو قباديانى، مشاهدات خود را از لحساء و فرقه ابو سعيديه در سفرنامه خود چنين مى ‏نويسد: لحساء شهري است كه چهار باروى قوى از گل محکم از پس يكديگر در گرد او كشيده شده است و ميان هر دو ديوار نزدیک يك فرسنگ است. این شهر دارای چشمه ‏هاى آب عظيم است.گفته شده است که سلطان آن مرد شريفی بود. با این حال او مردم را از مسلمانى بازداشته و گفته بود که نیازی به نماز و روزه نیست. لکن به رسالت پیامبرصلوات الله علیه معترف اند. ابو سعید به مردم می گفت که من بعد از مردن، دوباره پیش شما بر می گردم. قبر او در شهر لحساء است. او وصیت کرده است که به طور دایم شش تن از فرزندان من پادشاهی را نگه دارند و با رعیت به عدل و داد رفتار کنند و با هم نزاع نکنند تا من دوباره بازگردم. [۱]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 17