محمد العربی بن احمد بن عبدالله معن الاندلسی

از ویکی‌وحدت
نام ابو حامد وابو عبدالله محمد المدعو العربی بن احمد بن عبد الله معن الاندلسی
محل تولد مغرب
اساتید احمد الیمنی
دین اسلام

ابوحامد و ابوعبدالله محمد المدعو العربی بن احمد بن عبدالله معن الاندلسی ولی صالح و محققی واصل بود. ابوالعباس احمد الیمنی در مورد او در المقصد گفته است: ((همانا در آن خیر است و او از صالحان است))[۱].

احوالات

خداوند او را صاحب احوالات عرفانی و ربانی کرده بود و اهل تنبلی نبود او در خانه می‌ماند مگر آنکه می‌خواست به زاویه و خانقاه برود. او علاقه وافری به سماع داشت. اهل سکوت و جز در موادی که منفعتی برای دنیا و آخرت داشت کلامی نمی‌گفت. او را اهل لهو و لغو نمی‌دانستند. نزد مردم مورد احترام بوده و بر سیره سلف خود عمل کرده و اهل برتری جویی نبود و به خرابه ها برای کمک به مساکین و فقرا رفت و آمد می‌کرد.

گفتار

او کلمات عجیبی در باب طریقت دارد و نشانه‌های زیبایی در آثار خود، اصحاب و یارانش ذکر شده است از جمله اینکه:

((از عزت و احترام به کسی که به دست او فتوحاتی بر شما ظاهر شده غافل نشوید، زیرا بزرگداشت و حفظ حرمت او کلید بزرگی است. برای افزایش ذخایر و عنایات الهی و بر شما باد که این مهم را از دست ندهید))

((به وصال نرسیدیم الا با گذشتن از تیرها و بلاها)).

((نه عاشق و معشوق زمانی معنا پیدا می‌کند که شما را دوست بدارد)).

((غذاى حکمت خود را به کسی بدهید که بیش از همه نیازمند است و گرنه افترا و ناسپاسی را در پی دارد. زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: صدقه فقط برای فقرا و نیازمندان است))[۲].

اساتید و شاگردان

پدرش ابوالعباس او را به فرزندخواندگی و تربیت نزد احمد الیمنی فرستاد. این را شاگردش علی الجمال در جاهایی از کتاب خود آورده است و شیخ ابوالعباس ابن عجیبه در فهرست خود آورده است که: روش قادریه را از او گرفته و از پدرش طریقه شاذلی را بدین جهت می‌گفت: ((و در آن دو دریا در من به هم رسیدند؛ بحرالشاذلی و بحر القادری)). از دیگر شاگردانش می‌توان به پسرش ابومحمد عبدالله، المحمدان: ابوعبدالله آمزاج، ابوعبدالله البوعصامی، ابوعبدالله محمد بن یونس الشریف السریفی الفاسی، ابوالحسن علی الجمل اشاره کرد. آنان در حدود 16 سال شاگردی او را کرده و از او شنیده و اسرار و دانش و حکمت و مهربانی را دیدند که با مشقت و منحصر به خودش بود. و دیگرانی مانند: ابوالعباس احمد التیجانی و ابوعبدالله محمد التاودی ابن سوده المری از او بهره برده‌اند.

آثار

ترجمه ای از "الروضة المقصودة"، و"سلوک الطریق الواریة" از آثار اوست.

وفات

مورخین متعددی ذکر کرده‌اند که او در سال 1166 ق / 1753 م وفات یافته است. او تشییع جنازه با شکوهی داشت که در آن بزرگان فاس تا فقرای آن شهر در آن شرکت داشتند. قبر او در روضه پدر و جدش بود و در همانجا بر او نماز خوانده شد و قبر او اکنون نیز زیارتگاهی است که از کنار گنبد یوسفیه مشخص است[۳].