فراز و فرود انصارالشریعة لیبی

از ویکی‌وحدت
انصار.jpg

فراز و فرود انصار الشریعة لیبی عنوان مقاله‌ای است که به مساله جنبش انصار الشریعه لیبی و اوج‌گیری فعالیت‌هایش و نیز پس از آن افول این فعالیت‌ها در کشور لیبی می‌پردازد. در واقع بهار عربی و آغاز قیام ملت‌های عرب علیه دولت‌های مستبد و دست‌نشاندهٔ غرب، هرچند ابتدا نویددهنده تحولی عظیم در میان توده‌های مسلمان بود، اما برآیند آن در کشورهایی مثل تونس، مصر، لیبی و اردن، با چیزی که جامعهٔ مسلمان انتظار آن را داشت بسیار متفاوت بود. این قیام‌ها برای برخی، مثل مردم تونس انحراف این جریان از مسیر اصلی را در برداشت؛ برای برخی مثل مردم مصر، پس از موفقیتی نسبی، کودتای نظامی به همراه داشت؛ و برای مردم لیبی، نبود دولت مرکزی و مقتدر را رقم زد. پ تمامی این نتایج را می‌توان به نوعی حاصل دسیسه‌های غرب، دول استعماری و نیز متحدانشان در منطقه دانست. اما آنچه این مقاله بدان می‌پردازد، نحوهٔ پیدایش و فراز و فرود گروه موسوم به انصارالشریعة است که از گروه‌های سلفی- جهادی منطقه بود، و از نبود دولت مرکزی در لیبی سوء‌استفاده کرد و موقعیت خود را در این کشور برای مدت کوتاهی استحکام بخشید. آنچه پیش روی شما است ترجمه‌ای است از مقالهٔ منتشرشده در مجلهٔ گرایش‌های معاصر در ایدئولوژی اسلامی، وابسته به موسسهٔ هادسون، که همین موضوع را بررسی می‌کند.

موسسه هادسون

موسسهٔ هادسون خود را سازمان مستقلی معرفی می‌کند که به دنبال ارتقای ایده‌های جدید برای پیشرفت و توسعهٔ امنیت، رفاه و آزادی جهانی است و هرمن کان، استراتژیست و برنامه‌ریز سیاسی- نظامی، آن را در سال 1961 تأسیس کرد. این مؤسسه تفکرات کنونی در مواجهه با تجدد را می‌کاود و نقد می‌کند و مدعی است می‌تواند از طریق مطالعات میان‌رشته‌ای، به مدیریت‌ هدفمند و تحت برنامهٔ گذار از سنت به تجدد و اصلاح مناسبات آینده کمک کند؛ و این کار را به منظور دفاع از روابط، اقتصاد، بهداشت، تکنولوژی، فرهنگ و قانون بین‌الملل انجام می‌دهد. به اذعان مؤسسان، هادسون به دنبال هدایت سیاست‌گذاران اجتماعی و رهبران جهانی در حکومت و تجارت، از طریق برنامه‌ای قوی و مستحکم است که شامل نشریات، همایش‌ها، جلسات سیاسی و مطرح‌کردن پیشنهادها و توصیه‌ها می‌شود. محل اصلی این مؤسسه در واشنگتن دی سی است و خود را یکی از قدیمی‌ترین و پرمراجعه‌ترین منابع فکری در این زمینه، در دنیا معرفی می‌کند، که از سال 2004 تمرکز مطالعاتش بر سیاست خارجی و موضوعات مرتبط با امنیت ملی است.

پیدایش انصار الشریعة

در دو سال اخیر، با ظهور جبهه النصرة و بازگشت دولت اسلامی عراق و شام (داعش) توجه جهان به سوریه و عراق معطوف شده است. هرچند تقریباً هزار مایل دورتر در جهت غرب (این مناطق) انصارالشریعة در لیبی (ASL)، تا زمان حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی، در 11 سپتامبر 2012، به فعالیت خود به منظور زمینه‌سازی برای تشکیل دولت اسلامی در آینده، ادامه می‌داد. انصارالشریعة، ابتدا، برنامه‌ای گسترده و پیچیده برای دعوت به راه انداخت که شامل خدمات اجتماعی در داخل و خارج از لیبی می‌شد. ‌ این مسئله حمایت محلی را به دنبال داشت. اما زمانی که ژنرال لیبیایی، خلیفه حفتر، در ماه می‌2014 تهاجمی عمده علیه گروه‌های اسلام‌گرای مسلح در غرب لیبی اعلام کرد، انصارالشریعة اولویت را بر فعالیت‌های نظامی گذاشت. فرصت‌های انصارالشریعة رو به افول گذاشت؛ به‌علاوه این اوضاع با مرگ رهبر آن، محمد الزهاوی، که در 2015 تأیید شد، شدت یافت؛ و داعش از نوامبر 2014 تلاش‌های خود را برای تشکیل گروهی لیبیایی مستقل از انصارالشریعة، شدت بخشید. بر این اساس، ‌ این مقاله فراز و فرود انصارالشریعة را بررسی خواهد کرد.

انصارالشریعة در بسیاری جهات تابع الگوی انصارالشریعة تونس (AST) بود؛ مثلاً اینکه مقصود از دعوت و کمپین خدمات اجتماعی صرفاً تأسیس و راه‌اندازی نوعی انجمن اسلامی نبود، بلکه (هدف) دولتی اسلامی بود که در نهایت با قانون اسلامی حکومت می‌کند. در مقایسه با دولت لیبی، که اغلب فاسد، بی‌کفایت یا مُسرِف بود، انصارالشریعة به دنبال متقاعدکردن مردم محلی در کفایت و خیرخواهی خود بود. ‌ این قضیه به کسب حمایت عمومی کمک می‌کرد.

اضافه بر این، انصارالشریعة در پی به دست آوردن سراسر لیبی، از بنغازی، تریپولی و اجدابیا تا سرت، درنه و خلیج صدرا بود، که در مناطق کوچک‌تر عملیاتش گسترده‌تر بود. از همه مهم‌تر اینکه عوامل خود را به سوریه، سودان و غزه اعزام کرد تا در فعالیت‌های بشردوستانه کمک کنند. ‌ این لایه‌ای کاملاً جدید را به مفهوم جهانی «جهاد» می‌افزاید و اینکه چگونه گروه‌های متفاوت ممکن است سعی در تعامل با مردمی‌داشته باشند که در مناطق عملیاتی آنها ساکن نیستند.

انصارالشریعة، به عنوان یک سازمان، هویت‌های متعددی داشت: از یک سو، نوعی مؤسسه خیریه، سرویس امنیتی، سرویس سلامت و متولی آموزش مذهبی بود. از سوی دیگر، نوعی سازمان نظامی‌تروریستی و محلی برای آموزش جهادی‌های خارجی بود. برای شناخت این پیچیدگی، ‌ این تحلیل، به همهٔ جوانب این گروه و آزار و اذیت‌های محلی و جهانی دعوت انصارالشریعة نظر دارد. امیدها و برنامه‌های این گروه مبتنی بر ادبیات دعوت به عقیده و منهج است. آموزش مبارزان خارجی به دست این گروه با هدف نبرد در سوریه و مبارزه با ژنرال حفتر و داعش به عنوان رقیب، صورت می‌گیرد. به طور خلاصه، این مقاله به دنبال ترسیم دیدگاهی جامع از انصارالشریعة، در چهار سالی است که به وجود آمده‌اند.

دعوت، اولین راهبرد

از عواقب قیام عرب‌ها، خصوصاً در کشورهایی چون مصر، لیبی و تونس، که حکومت‌هایش به‌کلی سرنگون شدند، ‌ این بود که فضای عمومی باز شد. ‌ این کشورها، همچنین در پی شکست‌های دههٔ اخیر القاعده در عراق در به دست گرفتن کنترل قلمروش و تأسیس حکومت، شروعی تازه و محکی برای گروه‌های جهادی جدید بودند. مثلاً رهبر القاعده، ‌ایمن الظواهری، فکر می‌کرد این محیط جدید فرصتی برای دعوت و اطلاع‌رسانی است. او می‌گفت: «فقط خدا می‌داند که آنها (دولت‌های محلی و غربی‌ها) تا کی دوام می‌آورند. بنابراین، جمعیت اسلام و جهاد باید از آنها استفادهٔ خود را ببرد و بهره‌برداری کند».[۱] در پیغام صوتی مشابهی، مجدداً بر برتری شریعت بر هر نظام حقوقی و قانونی دیگر تأکید کرد. ظواهری، همچنین، آزادی کشورهای اسلامی را تأیید می‌کرد، در حالی که مخالف روابط حسنه با اسرائیل بود و بر اهمیت پاک‌سازی این سرزمین‌ها از فساد مالی و اجتماعی تأکید می‌کرد. در 2014، ابومحمد مقدسی، اولین ایده‌پرداز سنی‌جهادی که هنوز هم در قید حیات است، در تلاش برای هدایت جنبش جهادی و دورنگه‌داشتن آن از سوء‌استفادهٔ شاگرد سابقش، ابومصعب زرقاوی، رهبر القاعدهٔ عراق، کتابی با عنوان وقفتُ ما ثمرة الجهاد نوشت. مقدسی در این کتاب تفاوت بین آنچه او به عنوان «قتال النکایة» (نبرد با دشمن) توصیف می‌کند با «قتال التمکین» (مبارزه برای تحکیم قدرت) را بررسی می‌کند. مقدسی استدلال می‌کند که گذشته فقط یک پیروزی تاکتیکی کوتاه‌مدت به دنبال دارد، در حالی که آینده چارچوبی اساسی برای استحکام دولتی اسلامی به ارمغان می‌آورد. تأکید مقدسی، به طور ضمنی، بر اهمیت برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، آموزش و دعوت است.[۲]

تشکیل انصارالشریعة لیبی همراه با سازمان‌های مشابهش، یعنی انصارالشریعة بیانیهٔ تأسیسی تونس و انصارالشریعة مصر، نتایج منطقی عملی‌کردن دیدگاه‌های الظواهری و مقدسی لحاظ می‌شود.[۳] به طور خلاصه، این گروه‌ها به جای راهبرد اولیهٔ جهاد، به راهبرد دعوت اولویت دادند. در نتیجه یکی از روش‌های اصلی پیشِ روی انصارالشریعة برنامه‌های خدمات اجتماعی بود. این‌ تربیت پیروان در شکل گسترده، در مقایسه با بیشتر سازمان‌های پیشتاز جهت‌دار که با جهادگرایی محلی، منطقه‌ای یا با قابلیت جهانی در طول سی سال گذشته درگیر بوده‌اند، روشی جدید برای استحکام دولت اسلامی آینده در نظر گرفته شد.

ابتدا این روش، با شمار بی‌سابقهٔ افرادی که به انصارالشریعة لیبی و تونس پیوستند، برای ایجاد راهی جدید و موفق پیشِ روی جنبش جهادی بود. هرچند در طول دو سال گذشته این روش دعوت اولیه نتیجهٔ عکس داشت. در اوایل جولای 2013، یک ماه بعد از کودتای عبدالفتاح السیسی در مصر، اعضای کلیدی انصارالشریعة مصر یا دستگیر شدند، یا مجبور شدند به جماعت انصار بیت‌المقدس، که در شمال سینا در حال تدارک شورش بودند، بپیوندند. برخی دیگر به سوریه گریختند تا در جهاد علیه بشار اسد شرکت کنند. کمتر از دو ماه بعد، در پایان آگوست 2013، دولت تونس انصارالشریعة تونس را سازمانی ‌تروریستی معرفی کرد و از طریق دستگیری‌های گسترده، اقدام به از بین بردن آن کرد. در نتیجه برخی از آنها به لیبی رفتند و به انصارالشریعة لیبی ملحق شدند و عده‌ای نیز به سوریه رفتند و به داعش پیوستند.

درباره انصارالشریعة لیبی، وقتی ژنرال حفتر جنگ مقابل ‌ایشان را به راه انداخت، تأثیر فراوانی بر توقف روش قانونمند دعوت داشت. دعوت هر جا که اتفاق می‌افتاد و انتشار می‌یافت، حمایت می‌شد و این حمایت مربوط به فراهم‌کردن گوشت و غذا برای فقرا و نیازمندان در ماه رمضان و عید فطر و عید قربان در تابستان و پاییز 2014 بود؛ و تا زمانی که اعضای این گروه با نیروهای ژنرال حفتر درگیر شدند، انتشار بسیاری از این مسائل (دعوت) ادامه داشت. به‌علاوه، در حالی که انصارالشریعة هنوز به اعضایش در دیگر شهرها می‌بالید، عمدهٔ فعالیت‌های نظامی‌اش را در بنغازی متمرکز کرد. هرچند انصارالشریعة لیبی مثل انصارالشریعة مصر و تونس از هم نپاشید، ولی توانایی‌هایش به‌شدت تنزل یافت و این بستری مناسب برای داعش در پاییز 2014 فراهم کرد.

انصارالشریعة در اوج مبارزاتش بر شبکه‌ای گسترده از سرویس‌های داخل و خارج لیبی نظارت داشت. در واقع، دامنهٔ فعالیت‌های آن عبارت بود از: کمپین مبارزه با مواد مخدر، اهدای خون، اهدای غذا (از جمله قربانی‌کردن حیوانات در اعیاد مذهبی برای فقرا)، برگزاری رقابت‌های قرآنی برای بچه‌ها، ایجاد مشاغل خانگی برای فقرا، نظافت مدارس، از بین بردن زباله و تعمیر پل‌ها. انصارالشریعة به دلیل ‌ایجاد یک کلینیک پزشکی برای زنان و کودکان، یک مرکز اسلامی برای زنان، اورژانس و یک مدرسهٔ مذهبی به نام مرکز الامام بخاری لعلماء الشریعة، فعالیت‌های چشمگیری انجام داد. همچنین، امنیت بیمارستان مهم الجلا در بنغازی را تأمین می‌کرد.

آنچه این تلاش‌ها را موثرتر می‌کرد این بود که انصارالشریعة در انجام‌دادن این فعالیت‌ها مستقل نبود، بلکه از حمایت و پشتیبانی دیگر سازمان‌های محلی هم برخوردار بود. فعالیت اهدای خون با مرکز خون بنغازی هماهنگ می‌شد، تا جایی که حتی این مرکز در 25 جولای 2013 با اهدای جایزه‌ای از انصارالشریعة تقدیر کرد. همچنین، انصارالشریعة همایش‌هایش را با صندوق تأمین اجتماعی شعبهٔ بنغازی تنظیم می‌کرد؛ و در همکاری با شرکت برق و شرکت «تجامع القواشاش الخیریة والدعاوی» راه‌ها را تمیز می‌کردند. به‌علاوه، موفق‌ترین برنامه‌ای که انصارالشریعة به عهده گرفت کمپین شدید مبارزه با مواد مخدر بود که با همکاری کلینیک رهبا در بیمارستان روان‌پزشکی بنغازی، باشگاه فوتبال الاهلی، شرکت مخابرات و شرکت برق لیبی انجام داد. این در حالی است که انصارالشریعة، در سرت در ماه رمضان، میزبان مسابقات ده‌روزهٔ قرآن بود که با مشارکت ادارهٔ اوقاف سرت، رادیو توحید سرت، شرکت خدمات بهداشتی و دانشگاه سرت برگزار شد. همچنین، در ماه رمضان در فعالیت اهدای غذا کمک کرد که توانست حمایت شرکت لیبیایی پرایمرا گالری (Primera Gallery)، مؤسسة الامام، تجامع القواشیش الخیریة والدعاوی و مرکز فاروق را به دست آورد.[۴] انصارالشریعة فراتر از فعالیت‌های محلی‌اش، کمپینی قوی در کشورهای سوریه، سودان و نیز غزه به راه انداخت. انصارالشریعة این دعوت فرامرزی را با عنوان «کاروان نیکی برای مردممان در محل» راه‌اندازی کرد. تلاش‌ها در نوامبر 2012 آغاز شد؛ یعنی وقتی که انصارالشریعة محموله‌ای کمکی به سوریه و غزه فرستاد که حاوی ادبیات دعوتش بود. هرچند مهم‌ترین فعالیت آنها، در واکنش به سیل عظیم سودان در 2013 بود. یک گروه از انصارالشریعة با دو محموله شامل 5 تن دارو، 12 تن غلات و حبوبات و هشت تن شیرخشک، در خارطوم فرود آمدند. بستهٔ دوم شامل 24 تن لباس و 5/1 تن فرش برای مساجد بود. تمام این محموله‌ها با نشان و برچسب انصارالشریعة بود. سطح این هدف برجسته بود، ولی‌ این واقعیت، که‌ این محموله از سوی نوعی سازمان جهادی جهانی می‌آید که آن را تهیه کرده و در امنیت تحویل سودان داده است، گواه توانایی‌های گروه‌های سازمانی و نیز روابط محتملش با دولت سودان است.

پرسش‌های مشابهی درباره عملکرد انصارالشریعة در سوریه و روابط بالقوه‌اش با دولت ترکیه مطرح است. ‌ این کمپین در سوریه «ارتقادهندهٔ آزادی مردم از قوانین تحمیلی دموکراسی غربی و ارتقای سطح زندگی با نیکوکاری، سرافرازی و کرامت تحت قانون خدا» نامیده می‌شد. در اواخر ژانویهٔ 2014، انصارالشریعة از میان دیگر مناطق، سه محمولهٔ کمکی شامل گوشت قربانی، آرد و ژنراتور برق به لاذقیه، سلما و کسب فرستاد. ‌ این تلاش‌ها در سوریه نشان‌دهندهٔ برنامهریزی عالی و سازمان‌دهی قوی ‌آنها است، چراکه انصارالشریعة لیبی باید به منابع محلی دسترسی داشته باشد تا پراکندگی انسانی این منطقه را به دست آورد. همچنین، در نهایت، انصارالشریعة در اواخر ژانویهٔ 2014 به یکی از حملات هوایی اسرائیل در غزه پاسخ داد.[۵] این حمله چنین نامیده شد: «ما در لیبی هستیم ولی چشمانمان در اورشلیم». روابط انصارالشریعة لیبی در غزه خانه به خانه پیش رفت و در شهر همسایهٔ غزه، النفق، توزیع پاکت‌های پول با نشان انصارالشریعة لیبی در میان کسانی که خانه‌هایشان از توپ‌خانهٔ صهیونیسمها آسیب دیده بود سرعت گرفت. این کمپین، نشان‌دهندهٔ امکانات شبکهٔ انصارالشریعة لیبی در غزه است.[۶] در حالی که تأثیر این کمپین در خارج از کشور بیان‌کنندهٔ نفوذ و قدرت بالای انصار‌الشریعة است، ولی از زمان آغاز مبارزه با ژنرال حفتر، انصارالشریعة هیچ نشانه‌ای دال بر ادامهٔ فعالیت‌های بین‌المللی از خود نشان نداده است. در عوض، به نحو فزاینده‌ای فعالیتش را بر حفظ جایگاه خود متمرکز کرده است. هرچند بحث از مبارزه با جنرال حفتر، اولویت دارد، ولی برجسته‌کردن پشتوانهٔ ایدئولوژیکی انصارالشریعة مهم است، خصوصاً بخشی از نوشتجاتی که در دعوت محلی و بین‌المللی‌شان منتشر کردند، حاوی مطالب کلیدی در‌این‌باره است.

حسباء (امر به معروف و نهی از منکر) و جنگ مقابل حفتر

در واقع، با اینکه دعوت در کانون توجه انصارالشریعة قرار دارد، در عین حال، همین دعوت، بخشی از حسباء (امر به معروف و نهی از منکر، که معمولاً متضمن اعمال فشار است) و جهاد نیز محسوب می‌شود. بر اساس (همین) حسباء، زهاوی با درگیرشدن گروهش در تخریب زیارتگاه و عبادتگاه صوفیان موافقت کرد.[۷] انصارالشریعة، همچنین، به مدرسهٔ انگلیسی در بنغازی حمله کرد و کتاب‌های مربوط به بدن انسان را که گفته می‌شد حاوی تصاویر شهوانی و لذا مخالف اسلام است، مصادره کرد. معلمان در مدرسه تهدید و ترسانده شدند که تصاویری را که بدن انسان را نشان می‌دهد (از کتب درسی) حذف کنند. اعضای انصارالشریعة در ویدئویی در سرت، به کسانی که از حدود شریعت تجاوز کرده بودند ده‌ها ضربه شلاق زدند. به‌علاوه، شمار فراوانی ترور مقامات امنیتی، دولتی و فعالان اجتماعی، وجود دارد که کسی مسئولیت آنها را به عهده نگرفته و در بسیاری از آنها انصارالشریعة در مظان اتهام است.

معروف‌ترین عملیات جهادی انصارالشریعة حمله به کنسولگری ایالات متحدهٔ آمریکا در بنغازی است. هرچند ادعای رسمی مبنی بر پذیرش مسئولیت وجود نداشت، اما لحن دوپهلوی بیانیهٔ اولیه انصارالشریعة که سخنگوی آن، ‌ هانی المنصوری، ایراد کرد، بیانگر آن است که برخی از اعضای انصارالشریعة در این حمله شرکت داشته‌اند. منصوری دقیقاً گفت که «شرکت‌دادن کتیبه (پرچم و نماد) انصارالشریعة در بنغازی در فعالیتی نظامی به طور رسمی (از سوی انصارالشریعة) نبوده و دستور مستقیمی در این خصوص صادر نشده است». [۸] این احتمال وجود دارد که برخی متحدان محلی انصارالشریعة در گروه‌های شبه‌نظامی دیگر، در این قضیه شرکت کرده باشند. در یک مقیاس منطقه‌ای (بومی)، شبیه جهاد عراق، لیبی مرکز آموزش کسانی بود که به دنبال جهاد در سوریه بودند. در واقع، بیشتر کسانی که در اردوگاه‌های لیبی آموزش دیدند (احتمالاً در مصراته، بنغازی، صحرای حوالی منطقه ی هان و در کوه‌های سرسبز شرق) از کشورهای اطراف لیبی آمده‌اند. دلایل فراوانی وجود دارد که انصارالشریعة در حال آموزش افراد برای شرکت در جنگ سوریه است. در ششم آگوست 2013، دو ویدئو به صورت زنده از تونسی‌هایی پخش شد که در منطقهٔ درعا، به دست نیروهای محلی بازداشت و بازجویی شده بودند. بر اساس اطلاعات این ویدئوها، ‌ این فیلم احتمالاً مربوط به اواخر بهار یا اوایل تابستان 2012 است. به نظر می‌رسد انصارالشریعة از قبل به نحو فعالی به آموزش مبارزان برای سوریه می‌پرداخته است؛ واقعیت تلخی که نشان می‌دهد 11 سپتامبر 2012 چه چیزی در بنغازی رخ داده است. به‌علاوه، اعضای انصارالشریعهٔ تونس، که علاقهٔ کمتری به دعوت داشتند، احتمالاً به منظور آمادگی برای شورش یا فعالیت‌های تروریستی در تونس، در لیبی آموزش می‌دیدند مثلاً می‌توان به یک تونسی آموزش‌دیده در لیبی اشاره کرد که مسئول عملیات انتحاری ناموفقی در ساحل پُر رفت و آمد سوسه، شهری در جنوب شرقی تونس، در اکتبر 2013 بود.[۹] در حالی که حسباء و آموزش مبارزان خارجی در طول چند سال گذشته، در سایه ادامه داشت، مبارزهٔ انصارالشریعة با ژنرال حفتر، هم در پیام‌ها و هم در محتوای فضای مجازی (اینترنت) جنبهٔ عمومی بیشتری گرفت. زمانی که ژنرال حفتر عملیات کرامت را در 17 می اعلام کرد، ماهیت چهرهٔ عمومی انصارالشریعة، بیشتر به گروهی با اولویت جهادی بدل شد تا اولویت دعوت.

در اواخر می 2014 در آغاز درگیری، زهاوی نشست خبری ضبط‌شده‌ای (آفلاین) را برگزار کرد که در آن ژنرال حفتر را محکوم کرد و حملهٔ او را حملهٔ صلیبی علیه اسلام نامید. به نظر زهاوی، ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحدهٔ عربی و مصر، پشتیبانان ژنرال حفتر بودند. کلام زهاوی به دخالت‌های (آمریکا در) خارج از لیبی مثل افغانستان، عراق و سومالی و هشدار آمریکا درباره پیوستن به مبارزان‌ اشاره دارد. زهاوی با لحن جسورانه‌ای ادعا کرد که انصارالشریعة در حال پیروزی است. او گفت: از خدا متشکریم که به ما قدرت داد بر حفتر پیروز شویم و او را در تلاش برای ورود مجدد به بنغازی به مبارزه می‌طلبیم. به او هشدار می‌دهیم که اگر این جنگ را علیه ما ادامه دهد، مسلمانان از سراسر دنیا برای مبازره با او خواهند آمد، آنچنان که در سوریه هم‌اکنون در جریان است، (و در این صورت) جنگ ادامه می‌یابد و انصارالشریعة است که تصمیم می‌گیرد، کی آن را به پایان برساند.[۱۰] تبلیغات انصارالشریعة دائماً ساکنان بنغازی را قربانیان تجاوز و ویران‌گری معرفی می‌کرد. مثلاً در ویدئویی که تاریخش مربوط به 13 می 2014 بود، شخصی که با او مصاحبه می‌شد به دلیل نابودی خانه و اموالش که هدف اصابت گلولهٔ نیروهای ژنرال حفتر قرار گرفته بود، گریه می‌کرد. یک ماه بعد، در 29 جولای، انصارالشریعة ویدئویی منتشر کرد حاوی این مطلب که چگونه ارتش ژنرال حفتر مردم را بمباران می‌کند، در حالی که انصارالشریعة شجاعانه از شهر دفاع می‌کند. در 7 آگوست، انصارالشریعة فیلمی دیگر از ویرانی‌های بیشتر منتشر کرد، که در آن خانه‌های سوخته و محله‌های ویران نشان داده می‌شد. در اول دسامبر، مجموعه‌ای از تصاویر را منتشر کرد که حاکی از آپارتمان‌ها و خانه‌های سوخته در صبری، در همسایگی بنغازی، بود. هدف اصلی این حرکات، برانگیختن افکار عمومی علیه ژنرال حفتر بود. این جنگ جدای از بسیج همگانی و نظامی‌کردن (چهرهٔ) انصارالشریعة در بنغازی، برخی احزاب اسلام‌گرا را نیز تحت عنوان مجلس شورای ثوار (انقلابیون) بنغازی (MSTB)، با هم متحد کرد. در 20 ژانویهٔ 2014، انصارالشریعة، گردان راف الله السحاتی، گردان شهدای 17 سپتامبر، (گروه) حامی اول لیبی، و جیش المجاهدین، اتحادشان را اعلام کردند. [26] مجلس شورای ثوار (انقلابیون) بنغازی زهاوی را به عنوان رهبر خود، و سام بن حمید از گروه حامی اول لیبی، را به عنوان رهبر نظامی و جلال مخزوم از گردان راف الله السحاتی را به عنوان فرماندهٔ نظامی انتخاب کرد. تا امروز، مجلس شورای ثوار (انقلابیون) بنغازی با رهبرانش، که ویدئوهای مشترکی با عنوان «در 5 اکتبر» منتشر کردند، نیرویی قوی باقی مانده است، زمانی که بن‌حمید (در این ویدئوها) اعلام کرد: «ما به نیروهای حفتر توصیه می‌کنیم از آنچه انجام می‌دهند بازگردند و پیش از آنکه دیر شود، به درگاه خداوند توانا توبه کنند» زهاوی با خوشحالی افزود: «من به ملتمان در بنغازی، برای این فتح بزرگ تبریک می‌گویم و اینکه ما امید داریم تا تحقق هدفمان، یعنی کنترل کامل بنغازی، باقی بمانیم، و به خواست خدا، ‌ اینجا برای فرزندان و مردمش مکانی امن‌تر خواهد بود». از 12 دسامبر، انصارالشریعة عملیاتش را از بنغازی فراتر برد و به درنا هم گسترش داد که این تا حدودی ناشی از تعهدش به این چتر حمایتی سازمانی تازه‌تأسیس بود. در واقع انصارالشریعة تحت عنوان مجلس شورای مجاهدین درنا (MSMD)، با گردان شهدای ابوسلیم و جیش‌الاسلام لیبی متحد شد. [۱۱] برخلاف بنغازی، انصارالشریعة در این اتحاد موقعیت چندانی ندارند، در حالی که این موقعیت ضعیف‌تر در درنا کاملاً مشهود بود. در عوض، رهبر گردان شهدای ابوسلیم، سلیم دیربی، که مجلس شورای مجاهدین درنا را رهبری می‌کرد، عضوی از انصارالشریعة، به نام سفیان بن قمو، را به همراه یوسف بن تحریر از جیش‌الاسلام لیبی، به عنوان فرماندهٔ نظامی مجلس شورای مجاهدین درنا منصوب کرد. در حالی که در بنغازی مجلس در حال جنگ با ژنرال حفتر بود، حامیانش در درنا علاوه بر مبارزه با حفتر، در رقابت مستقیم با مجلس شورای شباب‌الاسلام (MSSI) بودند که در بیعت داعش و رهبر آن ابوبکر بغدادی درآمده بود.

هرچند لیبی به مهم‌ترین عرصه نبرد جهادی‌ها بدل شده است، نمی‌‌تواند در مخالفت با سوریه گرایش خاصی را بر مبارزان خارجی تحمیل کند. اگرچه، هم‌اکنون اردوگاه‌های آموزشی لیبی مبارزان خارجی‌ای را آموزش می‌دهد که ابتدا به قصد (فرستادن به) سوریه بود ولی در عوض اکنون یا به انصارالشریعة یا به دولت اسلامی (ISL) در لیبی پیوسته‌اند. اکثر مبارزان خارجی در لیبی از کشورهای اطراف مثل تونس، مصر، الجزایر، سودان و مراکش‌اند ولی مبارزانی از فلسطین، عربستان سعودی و یمن هم در بین آنها هست.

مرگ زهاوی و رشد دولت اسلامی در لیبی

مشابه مناطق جنگی دیگر، خصوصاً سوریه، به نظر می‌رسد ولایت نوپایی که داعش در لیبی بنا نهاد، اخیراً هوادارانی در انصارالشریعة به دست آورده است. این قضیه تا حدودی ناشی از این تصور است که حرکت داعش در حال پیروزی است و اینکه، آن گروه جهادی خوبی است. دلیل دیگر که متوجه انصارالشریعة است، مرگ زهاوی است که در ژانویهٔ 2015 تأیید شد، حتی اگر (بنا به نقلی) او زخمی شده باشد و تا اواخر اکتبر 2014 از نظرها پنهان شده باشد.[۱۲]

رشد سریع شباب‌الاسلام (وابسته به داعش) نشان‌دهندهٔ تغییر ماهیت جهادگرایی در لیبی است. اما اصولاً در جهان عرب شکافی بین احزاب همسو با القاعده و احزابی که به داعش نزدیک‌ترند، ایجاد شده است. شباب‌الاسلام در 4 آوریل 2014 به طور عمومی اعلام موجودیت کرد؛ یعنی زمانی که اعضای نقاب‌زده‌ این گروه به خیابان‌های درنا ریختند، در حالی که لباس متحدالشکل نظامی پوشیده بودند و سوار بر وانت‌ها آر. پی. جی‌ها، نارنجک‌اندازها، مسلسل‌ها و توپ‌های ضدهواییشان را تکان می‌دادند. آنها با صدای بلند اعمال شریعت را اعلام می‌کردند.[۱۳]، 6 آوریل 2014 تا زمان اعلام رسمی بیعت این گروه با داعش، آنها به فعالیت‌هایی همچون گشت‌های امنیتی و حفاظت از بیمارستان الحریش درنا مشغول بودند. همچنین، اشخاصی را که به خاطر آنها توبه کردند، و نیز مصادره مواد مخدر و الکل و اشخاص اعدا‌م‌شده را به اطلاع عموم می‌رساندند.

برای رسمیت‌دادن به الحاق قلمرو به داعش و تبدیل شباب‌الاسلام (MSSI) به ولایت البرقاء، آنها در 22 ژوئن 2014 در حمایت از داعش و بغدادی، بیانیه‌ای منتشر کردند. به دنبال این بیانیه، اعلامی رسمی مبنی بر بیعت در سوم اکتبر بود که قلمرو شباب‌الاسلام در درنا را به خلافت تسلیم می‌کرد. به همین مناسبت، شباب‌الاسلام انجمنی را با عنوان «خلافة المنهج النبوی» (شعاری که در طول سال‌های قبل داعش از آن استفاده می‌کرد) در مسجد‌الصحابهٔ درنا تأسیس کرد. یک ماه و نیم بعد، بغدادی پیامی صوتی مبنی بر اعلام ایجاد چند استان جدید در کشورهای مختلف عربی، از جمله لیبی، منتشر کرد. ‌ این اعطای مشروعیتی جدید برای شباب‌الاسلام بود که در سه استان لیبی مشغول فعالیت بودند: ولایت البرقاء در شرق، ولایت فیزان در جنوب و ولایت الطرابلس در غرب. تغییر برجسته‌ این بود که داعش کنترل فعالیت‌های رسانه‌ای شباب‌الاسلام را به عهده گرفت.

از آن پس، داعش به آرامی حکومتش را بر بخش‌های مختلف اجرایی لیبی گسترش داد و در طول این مسیر نیروهای ژنرال حفتر را گردن می‌زد. داعش تا آغاز سال 2015 درگیر مبارزه در بنغازی، سرت و درنا بود. همچنین، شاید اعدام دو روزنامه‌نگار سکولار تونسی، کشتن 21 مسیحی مصری که در اطراف سرت گروگان گرفته شده بودند و انجام عملیات ‌تروریسی مقابل هتل کورینثیا در تریپولی از اقدامات داعش باشد. ‌ این در حالی است که داعش در سرت و درنا گشت‌های حسباء (امر به معروف و نهی از منکر) را در بازارهای محلی تشدید کرد و افزایش داد تا مطمئن شود کسی غذای خراب و فاسد نمی‌فروشد، قلیان‌ها را مصادره کرد (و از زمانی که فروش تنباکو را مخالف اسلام دید، مغازه‌های فروش تنباکو را بست) و دستور داد مغازه‌ها در طول نمازهای روزانه، فروش را متوقف کنند. داعش همچنین برخی فعالیت‌های دعوتی انجام داد که بزرگ‌ترین آن در 25 نوامبر 2014، با شعار «خلافت بر منهج پیامبر» بود. به‌علاوه، برای جلب توجه و نظر مردم، کمک‌هایی را برای فقرا و نیازمندان فراهم کرد و در بنغازی به بچه‌ها هدیه و شیرینی داد. در حرکتی مشابه در سوریه، داعش در تلاش برای تحمیل قوانینش بر داروخانه‌ها و اماکن مرتبط با صنعت بهداشت است. البته نباید این‌گونه تلقی شود که داعش تمام لیبی را به کنترل خود درآورده یا حتی کنترل کامل هر کدام از این شهرها را دارد، اما این نشان‌دهندهٔ رشد کمی و کیفی داعش در این منطقه است. این پیشرفت‌ها نشان‌دهندهٔ فرسایش و افول مشروعیت انصارالشریعة، همچنین محافظت دقیق و پرزحمت ایشان در حفظ اعتبارشان، است. در پاسخ (به فعالیت‌های داعش) انصارالشریعة در اواخر ژانویهٔ 2015 حرکتی آرام را برای ایجاد نیروی پلیس اسلامی و دادگاه شریعت در بنغازی آغاز کرد. اینکه انصارالشریعة احساس کند مجبور به رقابت آشکار و علنی با داعش است کاملاً محتمل است، خصوصاً که برخی اعضایش به داعش پیوسته‌اند. ‌ این قضیه ممکن است به خشونتی واقعی بین این دو منجر شود، شبیه آنچه بین جبهه النصرة و داعش در سوریه واقع شد. هرچند هم‌اکنون مبارزهٔ جهادی خونینی وجود ندارد. در واقع، شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه انصارالشریعة، به‌زودی به داعش ملحق خواهد شد، خصوصاً در پرتو بیعت عالم شرعی انصارالشریعة، ابوعبدالله اللیبی، با ابوبکر بغدادی.[۱۴]

کلام آخر

در نتیجهٔ مرگ زهاوی و رشد دولت اسلامی (داعش) در لیبی، پرسش‌های متعدد و مهمی برای انصارالشریعة مطرح است. انصارالشریعة، به عنوان نیروی نظامی عمده و مهم، در بنغازی و درنا باقی می‌ماند، اما آیا انصارالشریعة استقلال خود را حفظ می‌کند یا اینکه با سایر گروه‌های شبه‌نظامی ادغام می‌شود؟ آیا رشد دولت اسلامی (داعش) منجر به بروز درگیری خونین خواهد شد، مانند آنچه بین جبهه النصرة و داعش در سوریه اتفاق افتاد؟ به‌علاوه آیا انصارالشریعة قادر به حفظ عملکرد خود در شهرهای دیگر، غیر از بنغازی، هم هست؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها خیلی زود است، اما اگر همین مسیر ادامه پیدا کند دولت اسلامی ممکن است اعضای تازهٔ انصارالشریعة در خارج از بنغازی را به خود جذب کند و حتی در درون خود بنغازی هم ممکن است سبب فرسایش انصارالشریعة شود. سازمان‌های جهادی، نظیر انصارالشریعة، معمولاً چالاک و سازگارند، مانند آنچه در جبهه النصرة دیدیم، که قادر بودند از معضلات داعش جان به در ببرند. هرچند در این خصوص انصارالشریعة، هم‌اکنون با آینده‌ای مبهم روبه‌رو است؛ (یعنی) بین همکاری با دولت اسلامی (داعش) یا تحلیل‌رفتن.[۱۵]

پانویس

  1. انستیتو واشنگتن در سیاست خاورمیانه
  2. بنیاد رسانهٔ الریان
  3. مجلس شورای انقلابیون بنغازی، 20 ژوئن 2014
  4. بیانیهٔ مجلس شورای شباب‌الاسلام، 22 ژوئن 2014
  5. روزنامهٔ آنلاین لیبیا هرالد، روزنامهٔ لیبیایی مستقل
  6. روزنامهٔ رویترز
  7. نشریهٔ فکر آفریقا
  8. https://twitter.com/khatab7b/status/581891024173338624
  9. تارک امارا، «حملات بمب‌گذاری انتحاری به شهر توریستی تونس»، رویترز، 30 اکتبر 2013
  10. روزنامهٔ آنلاین لیبیا هرالد، 28 می 2014
  11. شیخ سلیم دربی، «اعلام مجلس شورای مجاهدین درنا»، 12 دسامبر 2014
  12. بنیاد رسانه الریان، 24 ژانویهٔ 2015
  13. خبرگزاری فرانسه، «تحمیل قانون اسلام از سوی جهادی‌های لیبیایی در شهر اصلی‌شان»
  14. https://twitter.com/khatab7b/status/581891024173338624
  15. 12