سوره توحید

از ویکی‌وحدت
سوره توحید

سوره توحید که به سوره اخلاص و سوره قل هو اللّه احد هم شناخته می‌شود، دوازدهمین سورۀ قرآن کریم می‌باشد. در باب‌های طهارت، صلات و حج به مناسبت از آن سخن رفته است. در این سوره از یگانگی خداوند سخن به میان آمده است و از فضیلت این سوره همین بس که قرائت ۳ مرتبه سـوره تـوحید مساوی با ختم قرآن می‌باشد. سوره توحید یا اخلاص یکی از سوره‌هایی است که در نمازهای یومیه تکرار می‌شود.

اسامی سوره

  • اخلاص،
  • قل هو الله احد،
  • اساس،
  • توحید،
  • نسبة الرب،
  • صمد،
  • نور،
  • مانعه،
  • نجات،
  • ولایت،
  • تفرید،
  • تجرید،
  • محضر؛
  • مقشقشه،
  • معرفت،
  • منفّره،
  • برائت،
  • امان،
  • مذکره،
  • معوذه،
  • جمال[۱].

علت نام‌گذاری

  • «سوره اخلاص» به خاطر اینکه این اسم مختصر توانسته است معانی این سوره را در خود جمع کند به این نام مشهور شده است. زیرا که این سوره کیفیت عبادت خالصانه خدا را به مردم یاد می‌دهد.
  • «سوره قل هو الله احد» به خاطر شروع سوره با این عبارت به این نام مشهور شده است و در لسان روایات هم از این نام استفاده شده است.
  • «سوره اساس» به خاطر اشتمال این سوره به توحید الهی که اساس اسلام است.
  • «سوره توحید»؛ به جهت اینکه اثبات وحدانیت خدا در این سوره آمده است.
  • «سوره نسبة الرب»؛ زیرا که این سوره در جواب مشرکین که از حسب و نسب خدا سؤال کرده بودند نازل شده است.
  • «سوره صمد»؛ به خاطر وجود این لفظ که از اسماء و صفات الهی می‌باشد در آیه دوم این سوره به این نام مشهور شده است این صفت الهی غیر از این سوره در هیچ جای دیگر قرآن نیامده است.
  • «سوره نور»؛ به خاطر اینکه روایت شده است که این سوره نور قرآن است.
  • «سوره مانعه»؛ به خاطر اینکه روایت شده است که این سوره مانع از عذاب قبر و آتش است.
  • «سوره نجات»؛ به خاطر اینکه این سوره از کفر در دنیا و از آتش در آخرت نجات‌دهنده است.
  • «سوره ولایت»؛ به خاطر اینکه هر کسی خدا را به وحدانیت شناخت او از اولیای مؤمن خداست و غیر خدا را ولی خود قرار نمی‌دهد.
  • «سوره تفرید» و «سوره تجرید»؛ زیرا که در این سوره فقط به صفات سلبی خداوند که صفات جلال هستند اشاره شده است.
  • «سوره محضر»؛ به خاطر اینکه ملائکه در هنگام قرائت آن حضور پیدا می‌کنند.
  • «سوره مقشقشه»؛ برای آنکه تالی و خواننده خود را از شرک و نفاق دور مي‌نمايد.
  • «سوره معرفت»؛ به خاطر اینکه این سوره دارای معارفی از صفات الهی هست که معرفت خدا جز به آنها حاصل نمی‌شود.
  • «سوره منفّره»؛ به خاطر اینکه شیطان در زمان قرائت آن متنفر می‌شود.
  • «سوره برائت»؛ به خاطر اینکه فرد را از شرک دور می‌کند.
  • «سوره امان»؛ زیرا کسی که به محتوای آن اعتقاد دارد از عذاب در امان است.
  • «سوره مذکره»؛ زیرا که این سوره تذکردهنده توحید خالصی است که در فطرت هر انسانی به ودیعه گذاشته شده است.
  • «سوره معوّذه»؛ بخاطر سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به عثمان به مظعون، در حالی‌که او بیمار بود او را به سوره اخلاص و دو سوره بعد آن تعویذ کرد و به او گفت به آن تعوذ کن.
  • «سوره جمال»؛ به خاطر اینکه اصول صفات الهی در این سوره جمع شده است که اجمل و اکمل صفات هستند[۲].

محتوا و موضوعات

سوره اخلاص چنانکه از نامش پيدا است (سوره اخلاص و سوره توحيد) از توحيد پروردگار، و يگانگی او سخن می‌گويد، و در چهار آيه کوتاه چنان توصيفی از يگانگی خداوند کرده که نياز به اضافه ندارد[۳].

محل و زمان نزول

فضائل، خواص و ثواب قرائت

در حديث ابی‌بن‌کعب است که هر کس آن را قرائت کند مثل آن است که يک سوم قرآن را خوانده و به او به عدد هر کس که به خدا و ملائکه و کتب سماوی و پيامبران خدا و روز قيامت ایمان آورده، ده حسنه اجر و ثواب داده می‌شود.

از ابی‌درداء از پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روايت شده که فرمود: «آيا عاجز است کسی از شما که يک سوم قرآن را در شب بخواند، گفتم يا رسول اللَّه کيست که بتواند اين کار را بکند، فرمود: بخوانيد قل هو اللَّه را».

از انس از پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) روايت شده که فرمود: «هر کس يک بار قل هو اللَّه احد بخواند به او برکت داده شود و اگر دوبار بخواند به او و خاندان او برکت داده شود، و اگر سه بار بخواند به او و خاندانش و تمام همسايگان او برکت داده شود، پس اگر دوازده مرتبه بخواند، برای او دوازده قصر در بهشت بنا شود، پس نگهبانان بهشت گويند برويم تا قصر برادرمان را تماشا کنيم، پس اگر صد مرتبه آن را بخواند گناه بيست‌وپنج سال او بخشيده شود البته غير از گناه خون و مال (حق‌الناس) پس اگر‌چهار صد مرتبه بخواند گناه چهار صد سال او آمرزيده شود، و اگر هزار مرتبه بخواند نميرد مگر آنکه جای خود را در بهشت ببيند يا ديگری مکان او را ديده و برای او بگويد».

از سهل‌بن‌سعدساعدی روايت شده که گفت مردی شرفياب حضور پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شده و به آن حضرت از فقر و تنگی معاش شکايت نمود، پس پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود هر گاه داخل منزلت شدی اگر کسی در خانه بود سلام کن، و اگر کسی هم در خانه ات نبود سلام کن و يک مرتبه قل هو اللَّه احد را بخوان پس آن مرد به اين دستور عمل کرد و خداوند روزی فراوان به او مرحمت کرد تا به همسايگانش احسان نمود.

سکونی از امام صادق (علیه‌السلام) روايت کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بر جنازه سعدبن‌معاذ نماز خواند و چون از نمازش فارغ شد فرمود: «هفتاد هزار فرشته که در ميان آنها جبرئيل بود آمدند و بر سعد نماز خواندند، به جبرئيل گفتم سعد به واسطه چه عملی مستحق نماز شما شد گفت به خاطر اینکه قل هو اللَّه احد را می‌خواند؛ در حال نشسته و ايستاده و سواره و پياده و در رفتن و برگشتن». (و خلاصه در هر حال).

منصوربن‌حازم از امام صادق(علیه‌السلام) روايت کرده که فرمود: «کسی که يک روز از او بگذرد و در نمازهای پنجگانه واجبش سوره قل هو اللَّه احد را نخواند به او گفته مي‌شود بنده خدا تو از نمازگذاران نيستی».

ابوبکر حضرمی از آن حضرت روايت نموده که فرمود: «کسی که ايمان به خدا و روز قيامت داشته باشد، پس نبايد بعد از هر نماز واجبی قل هو اللَّه احد را ترک کند، و به درستی که کسی که قل هو اللَّه احد را بعد از هر نماز واجب بخواند برای او خير دنيا و آخرت جمع شده و خدا او و پدر و مادرش و فرزندانش را بيامرزد».

عبد اللَّه‌بن‌حجر گويد شنيدم که اميرالمؤمنين (علیه‌السلام) می‌فرمود: «کسی که يازده مرتبه بعد از نماز صبح قل هو اللَّه احد بخواند در اين روز گناهی مرتکب نشود و بينی شيطان را به خاک بسايد».

ابراهيم‌بن‌مهزم از کسی که از موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) شنيده بود روايت نموده که مي‌فرمود: «کسی که قل هو اللَّه احد را ميان خود و هر جبّار و ستمکاری مقدم بدارد خدا شرّ وی را از او منع می‌کند، و آن را از جلوی او و از پشت سرش و از راست و چپش بخواند، پس هر گاه اين کار را کرد خدا روزی کند خير او را و منع نمايد از او شر او را، و فرمود هر گاه از کاری ترسيد صد آيه از هر کجا که خواستی از قرآن بخوان آنگاه بگو سه مرتبه (اللّهمّ اکشف عنّی البلاء)».

عيسی‌بن‌عبداللَّه از پدرش از جدش از علی (علیه‌السلام) روايت کرده که گفت: «رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود کسی که صد مرتبه قل هو اللَّه احد در موقع خواب بخواند خدا گناه پنجاه سال او را مي‌آمرزد[۶]».

پانویس

  1. التحرير و التنوير، ج 30، ص 533.
  2. التحرير و التنوير، ج 30، ص 534-533.
  3. تفسير نمونه، ج 27، ص 428.
  4. ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 27، ص 356.
  5. حجةالتفاسير و بلاغ‌الإكسير، مقدمه اول، ص 38.
  6. ترجمه تفسير مجمع‌البيان، ج 27، ص 356