جریان‌های معارضه‌جوی عربستان

از ویکی‌وحدت

جریان‌های معارضه جوی عربستان عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی که درباره جریانات مخالف دولت سعودی به رشته تحریر در آمده است. در این مقاله گزارش مطالبی در موضوعات زیر آمده است: گزارشی از عملکرد جریان‌های معارض اهل تسنن در ‏عربستان سعودی‎، محاصره آل‌سعود در سه جبهه ‏توسط اهل سنت ‎ به نظر می‌آید خاندان سعود حداقل از 3 جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر 3 آن نیز غیر شیعه و از مدعیان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابیت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامی در انتظار اوست که با فرافکنی به فراسوی ‏مرزها چاره نخواهد شد‎. ‎

سنی‌های جبهه اپوزیسیون، اکثریت در عربستان‎

پایگاه خبری انصارحزب الله: اخبار اعتراضات و تظاهرات پیاپی ‏مردم در عربستان حتی در رسانه‌های داخلی جمهوری اسلامی ‏ایران که قاعدتا باید از پوشش مناسبی برخوردار باشد به نوعی غیر ‏حرفه‌ای انعکاس می‌یابند. همواره می‌شنوید و می‌خوانید که ‏عده‌ای از شیعیان در مناطق الشرقیه شعار مرگ بر آل‌سعود سر ‏داده‌اند و در نهایت برایند انعکاس اخبار تعارضات داخلی عربستان ‏آنگونه است که گویا تنها مشکل نظام حاکم، اپوزیسیون اندک ‏شیعه داخلی است که از سوی ایران تحریک می‌شوند و البته در ‏شرایط مهار به سر می‌برند‎. ‎

اما چه خواهد شد وقتی مطلع باشید که گروه‌های مخالف دیگری ‏در عربستان که البته در اقلیت هم به سر نمی‌برند فعالیت می‌کنند؛ ‏معارضینی که نه شیعه بلکه از اهالی تسنن در عربستان سعودی ‏محسوب می‌شوند. یالثارات دراین راستا طی گزارش زیر به معرفی ‏دو گروه عمده و سرشناس از معارضین اهل تسنن عربستانی ‏پرداخته است که این روزها درد سر جدیدی برای آل‌سعود ‏محسوب می‌شوند‎. ‎

‏گروه الحجاز: به سرکردگی فکری یمانی

حجاز را به حجازی‌ها برگردانید‎

یکی از این گروه‌ها که این روزها با انسجام بیشتری به فعالیت ‏علیه نظام سعودی روی آورده است در واقع یک جریان تجزیه ‏طلب محسوب می‌گردد؛ گروه فعالی که به نظر می‌رسد در یک ‏تعارض آشکار از لیبرال مسلک‌های عربی تشکیل یافته که با پول ‏نفت به تحصیل در اروپا و آمریکا پرداخته‌اند. روشنفکرهایی که ‏نه تنها در مقابل مقدس نمایی حاکم بر عربستان قد علم کرده که ‏علاوه برآن به مقابله با مظاهر قدرت نمایی نظام حاکم‌نظیر تکفیر ‏و اجرای احکام شریعت چون اعدام و قطع عضو ایستاده است‎. ‎ آنها در صدر شعارهای خود می‌گویند: «أعطوا الحجاز للحجازیین ‏من أجل حمایه المقدسات‎» ‎

یمانی و دختر؛ نظریه‌پردازان جدایی حجاز‎

این لیبرال مسلک‌های عصیان گر و برآمده از دل جامعه متحجر ‏وهابی در خاک عربستان سعودی امروز می‌گویند باید برای حفظ ‏اماکن مقدس عربستان تولیت آنها به حجازی‌ها برگردانده شود‎. ‎ این اپوزیسیون با نام «الحجاز» توسط «احمد زکی یمانی» تاسیس ‏و به واسطه دختر لندن نشینش «می یمانی» که مغز متفکر این ‏دسته از مخالفین است هدایت می‌شود‎. ‎

البته اساتید دانشگاه و علمای وهابی قویا «می‌یمانی» را مغلطه ‏گر می‌دانند که در آثار خود تحریف‌های بسیاری درباره تاریخ ‏حجاز و عربستان را منتشر کرده است و از طرف دیگر به دلیل ‏آنکه دختر وزیر نفت سابق عربستان بیشتر عمرش را در لندن ‏سپری کرده است نه او را حجازی قلمداد می‌کنند و نه لایق داعیه ‏داری تجزیه این منطقه چرا که «می یمانی» ۵۶ ساله در قاهره ‏متولد شده و از ۱۰ سالگی عمر خود را در فرانسه، سوئیس و سپس ‏فیلادلفیای آمریکا گذرانده است‎. ‎

البته این شاهزاده غرب زده بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴ در رشته ‏انسان‌شناسی استاد دانشگاه ملک عبدالعزیز بوده است و تفکرات ‏اپوزیسیونی خود را در خلال آثاری چون: ‏ فمینیسم و اسلام (۱۹۹۶) ‏ حاکمیت قانون و حقوق بشر در خاور‌میانه و جهان اسلام ‏‏(۲۰۰۰)، ‏ تغییر هویت: چالش‌های نسل جدید در عربستان سعودی ‏‏(۲۰۰۰) و در نهایت در کتاب ‏ مهد اسلام - حجاز و جستجو برای هویت در عربستان سعودی ‏‏(۲۰۰۴) ‏ منتشر ساخته است‎. ‎

رها شدن از شرّ وهابی‌ها حق حجازی‌هاست‎

وی وبه دنبال او روشنفکران عربستان صدور فتوا توسط مفتی‌های ‏وهابی علیه مجاهدین در لبنان و فلسطین را عملی ضد اسلامی و ‏بر خلاف منافع ملی عربستان سعودی قلمداد می‌کنند‎. ‎

الحجازی‌ها می‌گویند بازسازی نقش مکه و دعوت به حرکت دوباره ‏نخبگان و واعظان مساجد حجاز به نقش‌آفرینی سیاسی و مذهبی ‏است که یک بار دیگر اسلام واقعی را زنده خواهدکرد. پس در این ‏راستا باید دوباره حجاز را پس گرفت تا باز هم مکه و مدینه در حد ‏و اندازه خود ظاهر شوند‎. ‎

‎«‎می یمانی» می‌گوید: «بازگرداندن حجاز به حجازیون نه تنها به ‏این دلیل که حق حجازی‌هاست ضروری است بلکه به عنوان راه ‏حلی برای نجات از شر وهابی‌های افراطی و دستیابی به آزادی و ‏پیشرفت‌های سیاسی و اقتصادی یک امر لازم محسوب می‌شود‎.» ‎

واعظان مساجد، باشند اما پشت سرما‎ ‎

البته خاندان یمانی قویا انتظار دارند نخبگان و حقوقدانان لیبرال در ‏خط مقدم این جبهه قرار داشته باشند و در واقع واعظان مساجد در ‏سرزمین حجاز به عنوان مراکز تقدس و پاکی، تا امکان دارد برای ‏حفاظت از این میراث خانوادگی، اهمیت آن رادرک و در واقع آن ‏چیزی را تبلیغ کنند که از خط مقدم جبهه به عنوان فرمان صادر ‏می‌گردد‎!‎

حجازی‌ها از همه برترند

الحجازی‌ها به واقع جدایی‌طلبانی هستند که حتی خود را از نظر ‏فرهنگی، اجتماعی و مذهبی از بقیه ملت عربستان و به خصوص ‏آنانی که در بخش‌های مرکزی حکومت در نجد و حجاز و عسیر و ‏احساء قرار دارند به رغم گذشت بیش از ۷۰سال از تشکیل ‏عربستان سعودی برتر و متمایز می‌بینند‎. ‎ جدایی‌طلبان حجاز ادله این ادعای نژاد‌پرستانه خود را تحت ‏پوشش دلایل کثرت گرایانه به افکار عمومی مردم ساکن در منطقه ‏حجاز ارائه می‌دهند؛ چنانکه می‌گویند: تنوع و کثرت گرایی و ‏شفافیت در مکه و مدینه به عنوان شهرهای واقع شده در منطقه ‏حجاز به طور ذاتی نسبت به جهان اسلام وجود دارد؛ چراکه سالانه ‏پذیرای میلیون‌ها زائر از نقاط مختلف دنیا با رنگها و فرهنگ‌های ‏مختلف است ودر طول قرن‌ها، زائران نقش بسزایی در شکل‌گیری ‏خلق و خو و هویت حجاز که درراستای جهانی شدن بوده است ‏داشته‌اند‎. ‎

‎سعودیزاسیون مثل شوروی فرومی پاشد‎

الحجازی‌ها سپس استدلال می‌کنند که پروژه‌های سیاسی آل ‏سعود برای ایجاد وحدت بی‌فایده است و در شبه جزیره عربستان ‏به واسطه نشر و پشتیبانی انحصاری فرقه وهابیت، حجاز را به رغم ‏دارا بودن ظرفیت بالا از رهبری سیاسی جهان اسلام باز داشته ‏است. چنانکه این فرایند عملا آغاز فرسایش اقتدار حجاز و افزایش ‏برجسته سازی تفکر وهابیت نجدی درقالب «سعودیزاسیون» بوده ‏است‎. ‎

‎«‎می یمانی» معتقد است: «سعودیزاسیون» با هدف وحدت در ‏عربستان سعودی چیزی شبیه به اتحاد جماهیر شوروی یا ‏یوگسلاوی و درراستای وحدت اجباری است که محکوم به ‏شکست و اضمحلال است‎.» ‎

حجازی مترداف غیرنجدانی

جدایی‌طلبان حجاز به طور کلی از هر نکته‌ای به عنوان ادله و ‏اثبات کننده لزوم تجزیه عربستان و جدایی حجاز استفاده می‌کنند؛ ‏چنانچه در این راستا از تخطئه روش‌های دفن مردگان از سوی ‏وهابی‌ها نیز به عنوان حربه ای برای لزوم تحقق جدایی بهره ‏می‌برند‎. ‎

یکی دیگر از حربه‌های تبلیغاتی جدایی‌طلبان حجاز تمرکز بر ‏مسائل اقتصادی و توجه به تبعیض بین مردم حجاز و اهالی ‏نجدانی در بهره‌برداری از نفت به عنوان یک منبع الهی است. ‏چنانچه «می یمانی» تئوریسین الحجازیون در توصیف این تبعیض ‏تا آن حد افراط می‌کند که می‌گوید: در عربستان سعودی مفهوم ‏‏«حجازی» با مفهوم «غیر نجدی» مترادف است. و به دیگر عبارت، ‏او در توصیف تبعیض نژادی به کاررفته توسط آل‌سعود تا آنجا ‏پیش می‌رود که جامعه عربستان را به دوقسمت درون دایره ‏نجدانی و خارج از آن توصیف و براین اساس استدلال می‌کند که ‏حجازی‌ها به عنوان مردم بیرون مانده از این دایره طیفی از ‏محرومیت را متحمل و در عذاب به سر می‌برند‎. ‎

جنبش‌های زیادی داشتیم که سرکوب شد‎

آن طور که اپوزیسیون جدایی‌طلب الحجاز مدعی است ‏جنبش‌های آزادی‌بخش متعدد مردمی از سال ۱۹۳۲ به این سو که ‏جده توسط نجدانی‌ها(آل‌سعود) سقوط کرده متولد و در منطقه ‏حجاز رشد یافته است که به دلیل کنترل‌های شدید امنیتی و ‏دستگیری مبارزان بخش عمده این فعالیت‌های آزادی‌بخش در ‏مصر ادامه یافته که از جمله آن حزب التحریر است که مصرانه ‏خواستار تاسیس یک دولت مستقل در حجاز می‌باشد‎. ‎ یکی از حربه‌های موفق جدایی‌طلبان لیبرال مسلک الحجاز که ‏تقیدات کمی نیز به آداب اسلامی دارند تمرکز بر حقوق پایمال ‏شده زنان در عربستان سعودی در سطوح مختلف است که ‏هواداران زیادی را دربین نخبگان روشنفکر حتی دربین وهابی‌ها ‏یافته است‎. ‎

ما ۵۲ عشیره و فرزندان پیغمبریم

الحجازی‌ها حتی در فرایند پروژه «حجازیزاسیون» که در مقابل ‏‏«سعودیزاسیون» علم کرده‌اند از برانگیختن حس همدردی ‏همسایگان عرب در کشورهای همسایه نیز بهره‌برداری می‌کنند‎. ‎ تبلیغات شدیددررابطه با اشتراکات خونی بابرادران و خواهران عرب ‏مسلمان به ویژه در مصر، سوریه، یمن، اردن، یکی از این ‏راه‌هاست. چنانچه الحجازی‌ها در نهایت این‌گونه نتیجه می‌گیرند ‏که تعداد حدود ۵۲ عشیره از حجاز دراین کشورها پراکنده اند که ‏در اصل همگی از نوادگان حضرت محمد(ص)وقبیله قریش و در ‏نتیجه‌هاشمی هستند‎!‎

شافعی، حنفی و مالکی‌ها در جنگ با وهابیت‎

به رغم تکثر گرایی و لیبرال مسلکی افراطی سرکردگان خارج ‏نشین جدایی‌طلب الحجاز، رهبران این گروه که از اجرای ساده ‏ترین احکام اسلامی نیز سرباز می‌زنند، برای پیروزی در نبرد تقابل ‏‏«حجازیزاسیون» با «سعودیزاسیون» بر بعد مذهب نیز تمرکز دارند. ‏چنانچه فارغ‌التحصیلان اپوزیسیون الحجاز از الازهر در مصر با ‏مکتب فقه شافعی، حنفی و مالکی به تقابل با احکام وهابیت که در ‏راستای اشاعه مکتب حنبلی و تحمیل آن در مدارس دینی است ‏می‌پردازند‎. ‎

سرکوب شورش ۱۰ هزار نفری

الحجازی‌ها مدعی هستند که قیام آنها به دنبال جنگ اول خلیج ‏فارس و در اعتراض به حضور نیروهای خارجی درکشور شدت ‏گرفته است چنانچه در سال ۱۹۹۵، معادل ۱۰ هزار نفر در سانسور ‏شدید خبری در برابر سیاست‌های ایالات متحده و حضور نظامی ‏ایالات متحده در عربستان سعودی، و انتقاد از فساد آل‌سعود به ‏پاخاستند که محکوم به سرکوب شدید شدند و مقامات عربستان ‏سعودی تنها خبر دستگیری رهبران این قیام را پس از ۳ سال در ‏‏۱۹۹۸ منتشر کردند‎. ‎

الحجازی‌ها معتقدند این سرکوب راه را برای اقدامات پیشگیرانه ‏بعدی باز کرده است؛ چنانچه در حال حاضر شاهدافزایش سرکوب ‏شهروندان واعمال این روند در قبال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و ‏نخبگان مسلمان از دانشگاه‌های عربستان سعودی هستیم‎. ‎

الحجازی‌های لیبرال و شیعیان‎

الحجازی‌ها همچنین تکفیر شیعیان از سوی مفتی‌های وهابی را ‏نیز به شدت تقبیح می‌کنند و معتقدند زمینه فعالیت‌های تکفیری ‏بویژه بعد از جنگ خلیج‌سفارس و تولید رو به تزاید نخبگان وهابی ‏توسط دستگاه حاکم فراهم آمده و اجازه می‌دهدآنها به منظور ‏مبارزه با آنچه از نظر وهابی‌ها ارتداد در اسلام محسوب می‌شود ‏برخیزند و به پاکسازی هر گونه تفسیری از اسلام در قالب مذهب ‏تشیع و ضد وهابیسم اقدام کنند‎. ‎

البته به درستی باید حمایت جدایی‌طلبان حجاز از مجاهدان ‏فلسطینی و شیعیان در مقابل وهابیت را نیز در راستای تکثر گرایی ‏لیبرالیستی آنها قلمداد نمود. نکته‌ای که آمریکایی‌ها همواره ‏آرزوی ظهورآن در عربستان سعودی را می‌کشیدند و به دلیل عدم ‏وجود آن در مهلکه بحرین گرفتار آمدند‎. ‎ البته احترام الحجازی‌های لیبرال به حقوق شیعیان هیچ گاه ‏نمی‌تواند دلیلی برای این باشد که آنها حاضر به تقسیم قدرت در ‏دستگاه حاکمه آینده باآنان هستند‎. ‎

خارج‌نشینانی که برای تصاحب قدرت آماده می‌شوند‎

درراستای ادعای اپوزیسون جدایی‌طلب الحجاز شواهدی برای ‏اثبات وجود جنبش‌های آزادی‌بخش در داخل عربستان و یا حداقل ‏شهرهای مکه، مدینه طائف و تبوک به‌واسطه اخبار پراکنده ای که ‏از دیوار‌های ضخیم بایکوت خبری سعودی درز کرده وجود دارد که ‏التهابات زیر پوستی در این مناطق درقالب اعتراضات مردمی ‏پراکنده در حال رونمایی است‎. ‎

گرچه مغزهای متفکر اپوزیسیون الحجاز جزو افراد خارج نشین ‏محسوب می‌شوند اما در واقع می‌توان گفت این گروه بعد از ۱۱ ‏سپتامبر و اعلام حمایت عربستان از بن لادن و همچنین صدام از ‏یک سو و از طرف دیگر تیره شدن روابط میان ملک عبدالله و ‏اوباما در راستای دخالت بی‌محابای عربستان در بحرین و شعله‌ور ‏ساختن بحرانی که ابتدا تقاضای اصلاحات داشت و بعد خواستار ‏سرنگونی آل خلیفه شد، یکی از گزینه‌های پیش روی کاخ سفید ‏برای سپردن شبه جزیره عربستان و یا حداقل بخشی از آن بوده ‏اند‎. ‎

خزان سعودی به دنبال بهار عربی فرارسیده است‎

دراین راستا واشنگتن طرحی با نام «تجزیه؛ به سوی خاورمیانه‌ای ‏جدید» را آماده و مقدمات آن را فراهم کرده و برای روز مبادا به ‏عنوان یکی از گزینه‌های روی میز به آن نگاه می‌کند. طرحی که ‏با تجزیه عربستان به سه کشور جدید آغاز و اجرایی خواهد شد‎. ‎

نخستین آن، کشوری اسلامی شامل مکه و مدینه و اطراف آن یا ‏در واقع همان حجاز است که اداره آن به خاندانی حجازی که از ‏نفوذ آن کاسته شده سپرده می‌شود. خاندانی به سرکردگی شیخ ‏‏«احمد زکی یمانی» که در سال ۱۹۳۰ در مکه متولد شده ودر ‏دانشگاه قاهره در جمهوری عربی مصر درس حقوق خوانده و ‏تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه‌های نیویورک، ‌هاروارد و کمبریج، ‏سپری کرده است‎. ‎

او از سال ۱۹۵۷، مشاور حقوقی شورای وزیران عربستان سعودی ‏بوده و ازسال ۱۹۶۰، وزیر امور خارجه و درسال‎های سال ۱۹۶۲ - ‏‏۱۹۸۶، وزیر نفت و منابع معدنی عربستان بوده است. او به همراه ‏دخترش و طرفداران تجزیه عربستان این روزها که بیداری ‏اسلامی تونس و لیبی و مصر را در نوردیده، پیشاپیش نغمه پیروزی ‏سرداده و می‌گویند به دنبال بهار عربی، خزان سعودی فرارسیده ‏است‎. ‎

حزب الامه اسلامی و فلاکت بی‌پایان ‏آل‌سعود

اما فلاکت این روزهای آل‌سعود به سر و کله زدن با شیعیان ‏بحرین و مناطق شرقی عربستان سعودی و دفع شر اپوزیسیون ‏لیبرال و البته روشنفکر ماب الحجاز ختم نمی‌شود‎. ‎

حزب الامه الاسلامی نیز گروهی از معترضین در عربستان را تحت ‏پوشش خود قرار داده که علم مخالفت با خاندان سعود را برافراشته ‏و دست برقضا برچسب شیعه بودن و تحریک از سوی ایران نیز به ‏ایشان نمی‌چسبد‎! ‎

حزب الامه اسلامی در معرفی خود می‌گوید: ما یک حزب سیاسی ‏هستیم و بر این باوریم که خداوند آزادی را در راستای عزت و ‏افتخار به او داده است وما توانایی داریم در همه عرصه‌ها از جمله ‏سیاست وارد شویم و بر اساس اعتقاد به کثرت گرایی سیاسی، ‏انتقال مسالمت‌آمیز قدرت و انتخاب دولت را حق ملت عربستان ‏می‌دانیم‎. ‎

البته این اپوزیسیون سنی که به نظر می‌رسد از اقشار روشنفکر ‏عربستان فاصله دارد همان ایراداتی را به عنوان لزوم تحویل قدرت ‏از سوی آل‌سعود به مردم مطرح می‌کند که اپوزیسیون جدایی ‏طلب الحجاز از آن دم می‌زند‎. ‎

چنانچه حزب الامه نیز خواستاراستقلال حاکمیت از تمام نفوذهای ‏سیاسی، اقتصادی یا نظامی خارجی است و عدالت، برابری و ‏فرصت‌های اجتماعی مساوی برای همه را در زمره مطالبات خود ‏قرار داده است که باید دفاع از حق زنان و ارتقاء نقش آنها در ‏جامعه را نیز به آن افزود‎. ‎

برادران! عمر ملت در بی‌عدالتی واستبداد تباه می‌شود‎

‎«‎شیخ محمد بن سعد آل مفرح» یک تاجر و از پیشگامان ‏اصلاحات در عربستان و از اعضای اهل تسنن حزب الامه در ‏خطابه ای رو به مردم عربستان می‌گوید: «برادران عزیز زندگی ‏ملت در بی‌عدالتی و استبداد سیاسی وعقب ماند گی اقتصادی و ‏توسعه سپری می‌شود و نیروهای نظامی و امنیتی ما به طرز ناراحت ‏کننده ای در تمام سطوح شکست خورده‌اند و دشمن خارجی با راه ‏انداختن جنگ‌های بدون کنترل برای تامین منابع مالی خود بدون ‏هیچ اعتراضی به غارت ثروت ما پرداخته است‎. ‎

مادر وطن آبستن پیروزی است

ملت افسوس می‌خورد، اما مادر وطن‌آبستن پیروزی به دست جوانان ‏است، انفجار این انقلاب از اقیانوس اطلس آغاز گشته و به خلیج ‏فارس رسیده است و ملت به زودی عصر جدیدی را برای لذت ‏بردن از آزادی، شأن و منزلت و امنیت تجربه خواهند نمود‎. ‎

جوانان آزاد و عزیز در کشورهای خلیج (فارس) به طور کلی و در ‏عربستان سعودی به طور خاص، به دنبال پایان دادن به فساد ‏سیاسی و مالی در منطقه و احقاق حق قانونی خود هستند‎. ‎

آنچه که توسط کشورهای حاشیه خلیج فارس از استبداد در دولت، ‏و انحصار ثروت و فساد، بی‌عدالتی قضایی، اداری، مالی، اجتماعی و ‏طبقاتی وجود دارد نیاز به ابتکار عمل همه ما دارد‎. ‎

‏۲۰‏‎ ‎درصد جوانان بی‌کار و ۷۰ درصد مردم زیر فشار ‏بدهی هستند‎

مردم عربستان سعودی در راه دستیابی به حقیقت و عدالت و ‏دادخواهی از بی‌عدالتی هستند که به دو مسجد مقدس (مسجد ‏الحرام و مسجد النبی) و محافظان دین رسیده است. فساد ‏بی‌سابقه کنونی در نخبگان، و واعظان وفادار به ال سعود مشهود ‏است و تمام جوانان اعم از مردان و زنان وظیفه مشروع ملی و ‏انسانی خود می‌دانند که به این انحراف و فساد، بی‌عدالتی و استبداد ‏پایان دهند. مردم عربستان سعودی در میان ثروت نفت فقیر‌ترین ‏مردم هستند که ثروتشان توسط شرکت‌های سهامی اسلحه سازی ‏ربوده شده. هفتاد درصد مردم برای تهیه مسکن بدون بدهی خاص ‏دست و پا گیر در مضیقه اندو نسبت بیکاری در میان فارغ ‏التحصیلان به ۲۰ درصد رسیده است‎. ‎

زندان‌ها از اندیشمندان انباشته است

این درحالی است که فساد نهاد قضایی و عدالت خانه ما را نیز ‏اشغال کرده و زندان‌ها را از دانشمندان و اصلاح‌طلبان، ‏سیاستمداران واندیشمندان و مبارزان پر کرده است‎. ‎

آنها به جرم صدور اطلاعیه مسالمت‌آمیز در حزب الامه اسلامی ‏به عنوان گامی در راه اصلاحات سیاسی توسط دربار سلطنتی ‏دستگیر و به زندان‌ها انداخته شده‌اند‎. ‎

ما درحزب الامه اسلامی خواستار آزادی فوری بازداشت شدگان از ‏بنیان‌گذاران حزب و اصلاح‌طلبان که به شکل ناعادلانه زندان‌های ‏سعودی از آنان پر شده است هستیم وتا اعاده حق خود از پای ‏نمی‌نشینیم‎. ‎

حکومتی مثل زمان پیغمبر ایجاد می‌کنیم‎

ماآمادگی آن را داریم که پس از ساقط شدن رژیم آل‌سعود، خلأ ‏سیاسی که به وجود می‌آید را پر کنیم. اکنون حزب امت اسلامی ‏عربستان سعودی در حال آماده کردن خود برای این کار است‎. ‎

ما قصد داریم حکومتی که ایده آل مردم است را ایجاد کنیم. ‏حکومتی که در آن مجلس شورا باشد تا خود مردم برای خود و ‏سرنوشتشان تصمیم بگیرند. ما تلاش خواهیم کرد که حکومتی ‏مانند حکومت زمان پیامبر اسلام (ص) ایجاد کنیم، نه اینکه مانند ‏آل‌سعود به نام اسلام دست به هر کاری بزنیم‎.» ‎

هر روز در انقلاب به سر می‌بریم

به نظر می‌رسد خط مشی حزب الامه اسلامی عربستان نیز که ‏کانون تجمع اهل سنت این کشور است در این خطابه به وضوح ‏نمایان شده باشد‎. ‎

اما حزب الامه در کنار حرکت میدانی شیعیان در عربستان همواره ‏در اعتراضات میدانی نیز پیش قدم بوده است. جوانان حزب الامه ‏شعار سر می‌دهند: «کل الشهر الثوره»؛ همه روزهای ماه را ‏درانقلاب به سر می‌بریم‎. ‎

حزب الامه اعتقاد دارد: «بادهای تغییر وزیدن گرفته‌اند وانفجار ‏خشم ملت سراسر مشرق و مغرب را فراگرفته است و ال سعود در ‏دامنه آتشفشان زندگی می‌کند‎.» ‎

‏۸‏‎ ‎سال زندان به جرم اعتراض به اسرائیل ۱۵ سال ‏برای اعتراض به کاریکاتور موهن‎

هزاران نفر از زندانیان سیاسی در عربستان را اهل سنت تشکیل ‏می‌دهند که در معرض دستگیری‌های خودسرانه، حبس بدون اتهام، ‏و شکنجه در طی بازجویی و در پایان صدور حکم ناعادلانه قرار ‏گرفته‌اند. «خالد آل عمر» یکی از این نمونه‌هاست که به جرم ‏شرکت در تظاهرات صلح‌آمیز در حمایت از غزه در طول تهاجم ‏اسرائیل در عملیات سرب گداخته(نبرد ۲۲ روزه) دستگیر شد و از ‏تمامی حقوق قضایی به مدت ۳ سال محروم بود، و پس ازآن به ‏مدت ۸ سال با بی‌عدالتی و استبداد به زندان محکوم شد. شیخ ‏‏«خالد آل راشد» دیگر اهل تسننی است که در اعتراض به ‏کاریکاتورهای توهین‌آمیز دانمارکی علیه پیامبر (ص) شرکت ‏کرده بودو پاداش ۱۵ سال زندان را از خادم حرمین شریفین ‏دریافت کرد‎! ‎

محمدبن‌غانم آل یاسر القحطانی و دوستان

ظلم‌های روا شده بر ملت عربستان و از جمله اهل سنت دراین ‏کشور دلیل روشنی بود تا گروهی از فعالان سیاسی به رهبری شیخ ‏‏«محمد بن غانم آل یاسر القحطانی» طی یک سخنرانی خطاب به ‏دربار تاسیس حزب سیاسی در پادشاهی عربستان سعودی به نام ‏‏«امت اسلامی،» (حزب الامه الاسلامی) را به اطلاع همه ‏رسانیدند و اعلام کردند این به معنی آغاز تلاش برای انتقال ‏قدرت است واز تغییر در سطح دولت آغاز می‌شود‎. ‎

علاوه بر «آل یاسر القحطانی»، أحمد بن سعد آل غرم الغامدی، ‏استاد دانشگاه أم القری، وفعالان سیاسی شامل سعود بن أحمد ‏الدغیثر، والشیخ عبدالعزیز محمد الوهیبی، وفیصل بن عبدالله ‏الفواز الزعبی، همراه با یک بازرگان به نام الشیخ محمد بن سعد ‏آل مفرح از بانیان حزب الامه اسلامی عربستان بودند‎. ‎

شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» پس از شعار «کل ‏شهر الثوره‎»

حزب الامه اسلامی تا کنون در راستای حمایت از زندانیان سیاسی ‏در عربستان بارها مردم را دعوت به تحصن کرده است. اعتراض به ‏نقص عضو بازداشت‌شدگان و مرگ و میر آنان در زندان‌ها و ‏همچنین اعتراض به زندانی کردن کودکان به جرم سیاسی و زیر ‏سن قانونی بهانه این تحصن‌ها بوده است که طی آن، آزادی فوری ‏همه زندانیان و جبران خسارت مادی و معنوی برای همه بازداشت ‏شدگان و خانواده‌های آنان، محاکمه عاملان این بی‌عدالتی، لغو ‏دادگاه‌های ویژه از وزارت کشور و محاکمه اعضای آن مطالباتی ‏بودند که در ریاض از سوی حزب الامه اعلام شد‎. ‎

اما «الشعب یرید اسقاط النظام» شعاری است که این روزها علاوه ‏بر شعار «کل شهر الثوره» و به دنبال اعمال خفقان روز افزون از ‏سوی آل‌سعود از گلوی اهل سنت علیه خاندان حاکم سعودی ‏بیرون می‌آید‎. ‎

جوانان حزب الامه اسلامی اعلام کردند: «سیستم حکومتی پایانی ‏برای جنایات خود علیه مردم مظلوم و از جان گذشته قرار نداده ‏است و عزم بلند انقلابیون بین ما و آنها صحنه‌هایی از واقعیت را ‏ترسیم خواهد کرد تا تحقیر و شرم جای خود را به آزادی و کرامت ‏دهد‎!» ‎

دراین راستا و به دنبال شدت یافتن سرکوب در عربستان حزب ‏امت اسلامی خواستار تشکیل یک جبهه گسترده برای اقدام ‏مشترک در میان تمام معترضین به منظور دستیابی به وحدت هدف ‏و مکانیسم عمل، به خصوص در این روز‌های خاص برای شکستن ‏سد سرکوب پادشاهی در برابر آرمان آزادی و عدالت شد‎. ‎

جبهه«اسرة (التحریر)» یمنی و شوربختی ‏مضاعف آل‌سعود

با همه این اوصاف به نظر می‌آید آل‌سعود در مبارزه با الحجازیون ‏و حزب الامه که شامل لیبرال‌های ثروتمند و اهل تسنن خواهان ‏انتقال نرم قدرت هستند احساس خوشبختی بیشتری می‌کنند. این ‏در حالی است که بخت شوم آنها در مواجهه با جدایی‌طلبان جبهه ‏یمنی تعبیر می‌شود که اتفاقا تا بن دندان نیز مسلح هستند‎. ‎

شبه نظامیان یمنی که اتفاقا سنی مذهب و شافعی نیز هستند به ‏رهبری «ریاض حسین قاضی» مدتهاست در حال تجهیز سلاح و ‏درکمین انتقام جنگ ۶ روزه که به کشته شدن ۸۸ تن از افراد ‏عشیره شان در بمباران یمن توسط نیروی هوایی عربستان سعودی ‏انجامید نشسته اند‎. ‎

البته این شبه نظامیان یمنی سنی مذهب نه در آن سوی مرزها ‏بلکه زیر گوش آل‌سعود واز شهروندان استان‌های عسیر، جیزان و ‏نجران عربستان محسوب می‌شوند که قویا اعتقاد دارند عربستان ‏این مناطق را غصب کرده و باید دوباره به خاک یمن الحاق شود‎. ‎

شبه نظامیان یمنی جدایی‌طلب با نام «أسره (التحریر)» می‌گویند ‏هیچ گاه انتقام جنایات نظام فاشیست سعودی از ۱۹۶۷ به این سو ‏را فراموش نخواهند کرد‎. ‎

یاقوت کبود و زمرد و مرجانمان را از آل‌سعود باز ‏می‌ستانیم‎

یمنی‌های جدایی‌طلب به طور گسترده‌ای به سوی وطن و اتفاقات ‏آن سوی مرزی سعودی در صنعا کشش نشان می‌دهند (اللجنه ‏التنظیمیة للثورة الشبابیة الشعبیة) کمیته جوانان انقلاب مردم در ‏صنعا ست که به عنوان بازوی «أسرة (التحریر)» بخشی از بار ‏انقلاب در یمن را برای پیروزی بر دست نشانده سعودی‌ها، پسر ‏علی عبدالله صالح بر دوش می‌کشد‎. ‎

جدایی‌طلبان یمنی، نجران، عسیر و جیزان را یاقوت کبود و زمرد و ‏مرجانی، می‌دانند که توسط خادم حرمین شریفین ملک عبدالله بن ‏عبدالعزیز حاکم «ملیت بدون تابعیت و نا مشخص» غصب شده ‏است‎. ‎ به نظر می‌آید خاندان سعود حداقل از ۳ جبهه مشخص به محاصره ‏در آمده باشد که اتفاقا هر ۳ آن نیز غیر شیعه و از مدعیان اهل ‏تسنن مبارزه با وهابیت هستند. اگر عمر شاه عبدالله کفاف دهد ‏فلاکت زودهنگامی در انتظار اوست که با فرافکنی به فراسوی ‏مرزها چاره نخواهد شد‎. ‎

منبع:" ‏http://yalasarat.com/vdcev‏78‏w.jh‏8‏vfi‏9‏bbj.html"]