بشاره الخوری

از ویکی‌وحدت
پرونده:Bechara elkhoury.jpg
بشاره الخوری اولین رئیس‌جمهور لبنان
نام بشاره خوری
متولد 1307/1890
محل تولد بیروت
برخی آثار ‏حقائق لبنانیة

بشاره الخوری (زاده 1890 در لبنان)، نخستین رئیس‌جمهور لبنان پس از استقلال از استعمار فرانسه است.

تولد

او در 1307/1890، در خانواده‌ای مارونی در بیروت به دنیا آمد.

تحصیلات

پس از پایان تحصیلات مقدماتی در شهر بیت‌الدین، برای ادامه تحصیل به بیروت رفت و در رشته زبان عربی از دانشگاه سن ـ ژوزف فارغ‌التحصیل شد. او در 1330/1912 از دانشگاه پاریس دانشنامه حقوق گرفت و به وکالت پرداخت[۱].

فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی

خوری در همین سال به همراه امیل اِدِه در تأسیس جمعیت لبنانی بیروت (جمعیة بیروت اللبنانیه) مشارکت کرد که هدف از آن، تحقق لبنان بزرگ و استقلال کشور بود. او در 1333/ 1915، پس از امضای بیانیه‌ای درخصوص استقلال لبنان از حکومت عثمانی، تحت تعقیب مقامات عثمانی قرار گرفت و ناگزیر به مصر رفت. خوری در قاهره و اسکندریه به وکالت ادامه داد و با بنیان‌گذاران اتحادیه لبنان (الاتحاداللبنانی)، که از خودمختاری و تمامیت ارضی لبنان دفاع می‌کردند، آشنا شد. پس از پایان جنگ جهانی اول، خوری در 1337/1919 به بیروت بازگشت و به وکالت ادامه داد. در 1338/1920، در تأسیس حزب ترقی با امیل اده همکاری کرد. این حزب پس از فروپاشی حکومت عثمانی، در چهارچوب نظام سیاسی لبنان فعالیت می‌کرد[۲].

خوری در 1338/1920، استاندار جبلِ لبنان* شد، اما پس از دو سال، در اعتراض به انتصاب حاکم فرانسوی به جای حاکم لبنانی در لبنان از مقام خود استعفا داد. او در 1301ش/ 1922، به عضویت مجلس نمایندگان و ریاست دادگاه استیناف برگزیده شد[۳].

خوری در 1305ش/1926، در نخستین هیئت دولت ریاست‌جمهوری شارل دِبّاس، وزیر کشور شد، اما پس از مدتی، مجلس سنا رأی اعتماد خود را از هیئت دولت پس گرفت. سپس خوری از 1306 تا 1308ش/ 1927ـ1929، سه‌بار به نخست‌وزیری در همان زمانِ شارل دبّاس رسید. ولی دولت‌های وی ثبات نداشتند، لذا هرسه‌بار استعفا کرد[۴].

در 1311ش/1932، پس از پایان ریاست‌جمهوری شارل دبّاس، خوری قصد داشت در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند، اما فرانسویها با نادیده گرفتن قانون اساسی، دوره ریاست‌جمهوری دبّاس را یک سال دیگر تمدید کردند و در 1312ش/1933 نیز حبیب‌السعد (از سیاستمداران وابسته به فرانسه) را به ریاست‌جمهوری برگزیدند. در 1315ش/ 1936، خوری در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کرد اما مجلس زیر نفوذ فرانسویها، امیل اده، را که به فرانسه گرایش پیدا کرده بود، با اختلاف اندک آرا به ریاست‌جمهوری انتخاب کرد[۵].

از این پس، خوری مخالفان رئیس‌جمهور را در مجلس رهبری می‌کرد و خواهان اجرای کامل و درست قانون اساسی در کشور شد. او که از 1314ش/ 1935 حزب اتحاد قانون اساسی (حزب الاتحاد الدستوری) را به همین منظور تأسیس کرده بود، در مجلس با تشکیل فراکسیون قانون اساسی (الکُتْلة الدستوریة)، جناح مخالف قدرتمندی در برابر امیل اده و فراکسیون ملی (الکُتْلة الوطنیة) به رهبری وی تشکیل داد[۶].

در 1320ش/1941، با وخامت اوضاع اقتصادی و تشدید اعتراضات مردمی بر ضد فرانسویها، امیل اده از ریاست‌جمهوری استعفا داد و فرانسویها آلفرد نقاش (دیگر سیاستمدار وابسته به فرانسه) را به‌جای وی برگزیدند، اما با افزایش مخالفتهای رهبران و فعالان سیاسی لبنانی، فرانسویها پذیرفتند که انتخابات مجلس در 1322ش/1943 برگزار شود. پس از انتخابات مجلس، فراکسیون قانون اساسی با اکثریت قاطع به پیروزی رسید و رقابت شدیدی بین بشاره خوری و امیل اده برای انتخاب رئیس‌جمهور به وجود آمد ولی با توجه به اختلافات در جناح امیل اده، وی از حضور در مجلس صرف‌نظر کرد. بنابراین، مجلس در 29 شهریور 1322/ 21 سپتامبر 1943 با اکثریت قاطع، بشاره خوری را که در حمایت رهبران کشورهای عربی و انگلیس بود، به ریاست‌جمهوری برگزید. دو روز بعد خوری، ریاض‌الصُلح (یکی از ملی‌گرایان برجسته سنّی) را به نخست‌وزیری برگزید[۷].

خوری و حامیان وی در مجلس تلاش کردند با ایجاد تغییراتی در قانون اساسی، لبنان را از قیمومت فرانسه خارج کنند تا قوای مجریه و مقننه به‌طور کامل در اختیار لبنانیها قرار گیرند. در 15 آبان 1322/ 7 نوامبر 1943، دولت این موارد اصلاحات را که به سند استقلال (وثیقة‌الاستقلال) یا میثاق ملی معروف شد، به مجلس ارائه کرد که در 16 آبان 1322/ 8 نوامبر 1943 به تصویب رسیدند. حذف کلمه قیمومت از قانون اساسی، تأکید بر حاکمیت ملی لبنان، حذف زبان فرانسه به عنوان زبان دوم رسمی کشور، استقلال لبنان در عرصه سیاست خارجی، تأکید بر عربی بودن لبنان و همکاری این کشور با کشورهای عربی، از مهم‌ترین اصلاحات قانون اساسی بود. افزون بر این، سه منصب مهم سیاسی لبنان بین سه گروه تقسیم شد. ریاست‌جمهوری به مارونیها، نخست‌وزیری به مسلمانان اهل سنّت و ریاست مجلس به شیعیان اختصاص یافت.

بشاره خوری نیز با این تغییرات موافقت نمود و میثاق ملی را امضا کرد، که در روزنامه‌های رسمی لبنان منتشر شد[۸]. فرانسویها در واکنش به این اقدام، در 19 آبان 1322/ 11 نوامبر 1943 بشاره خوری را به همراه ریاض‌الصلح و شماری دیگر دستگیر و به قلعه راشیا تبعید کردند. آنها تغییرات ایجادشده در قانون اساسی را ملغا و مجلس را منحل کردند و امیل اده را به ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیری برگزیدند، اما تحریم دولت وی از سوی اکثر سیاستمداران لبنانی، اده را ناگزیر به استعفا کرد[۹].

پس از آن، قیام بزرگ مردم لبنان برضد اقدامات اشغالگران فرانسوی آغاز شد. آنها خواهان آزادی بشاره خوری و همراهان وی شدند. نیروهای فرانسوی تظاهرات و اعتصابات گسترده مردم را با خشونت سرکوب کردند. ملی‌گرایان نیز حکومتی موقت به ریاست حبیب ابی‌شهلا، رئیس مجلس نمایندگان، تشکیل دادند. فرانسویها نماینده خود، ژنرال کاترو، را به لبنان اعزام کردند تا آرامش را به آنجا بازگرداند. پس از مذاکرات کاترو با ملی‌گرایان، از جمله بشاره خوری، فرانسویها وی و دیگر دستگیرشدگان را در 30 آبان 1322/ 22 نوامبر 1943 آزاد کردند و استقلال لبنان را پذیرفتند. پس از خروج نیروهای فرانسوی از لبنان، بشاره خوری مناسبات لبنان با فرانسه را کاهش داد اما فرانسه تلاش کرد به دلیل موقعیت راهبردی لبنان، مناسبات خود را با این کشور حفظ کند. سیاست خارجی خوری نیز که در آغاز جنگ سرد با آمریکا همسویی نداشت، به‌تدریج به این کشور گرایش یافت[۱۰].

او با گرایش‌های پان‌عربیستی نیز همراه شد و ضمن تأکید بر آرمان‌های ملت عرب و همکاری بیشتر کشورهای عربی، با پیوستن به اتحادیه عرب موافقت کرد. لبنان از کشورهای اثرگذار در تأسیس این اتحادیه در 1324ش/ 1945 بود. همچنین، خوری در جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) برضد آلمان اعلام جنگ کرد و اجازه یافت در کنفرانس سان‌فرانسیسکو ــکه در آن سازمان ملل متحد بنیان‌گذاری شدــ شرکت کند. لبنان در 5 تیر 1324/ 26 ژوئن 1945 منشور سازمان ملل را امضا کرد و عضو آن شد. خوری با طرح سوریه بزرگ مبنی بر اتحاد اردن و سوریه و لبنان که ملک عبداللّه‌بن حسین (پادشاه اردن) در 1325ش/ 1946 مطرح کرد، مخالفت نمود. در جنگ اعراب و اسرائیل 1327ش/1948 نیز، به دستور وی، نیروهای لبنانی همگام با برخی از کشورهای عربی در جنگ با اسرائیل، شرکت کردند[۱۱].

در 1328ش/1949، دوره ریاست‌جمهوری بشاره خوری به پایان رسید، اما هواداران او در مجلس که در اکثریت بودند، دوره ریاست‌جمهوری وی را شش سال دیگر تمدید کردند. بدین‌ترتیب، او دوباره رئیس‌جمهور شد، اما این اقدام سبب شکل‌گیری جبهه مخالفان، به رهبری کمال جنبلاط (جنبلاط) و کَمیل شمعون شد. خوری در همین سال قیام آنطوان سعاده، رهبر حزب قومی سوریه، را سرکوب و وی را دستگیر و در 17 تیر 1328/ 8 ژوئیه 1949 اعدام کرد. او احزاب شبه‌نظامی‌مانند حزب کتائب را منحل نمود. این کار باعث شد که این احزاب به صف مخالفان بپیوندند. در 1329ش/1950، همه نیروها و احزاب مخالف خوری در تشکلی به‌نام جبهه ملی سوسیالیست (الجبهة‌الوطنیة الاشتراکیه)، به رهبری کمیل شمعون و کمال جنبلاط، جمع شدند. آنها در انتخابات مجلس در 1330ش/ 1951، فراکسیون قدرتمندی در مجلس به‌وجود آوردند و حکومت خوری را به فساد سیاسی و اقتصادی و مقاومت در برابر اصلاحات متهم کردند و به دخالتهای فؤاد خوری، برادر وی، اعتراض نمودند([۱۲]).

از سوی دیگر، کشته شدن ریاض‌الصلح (از حامیان خوری) در 1330ش/1951 در عَمّان/ امّان (پایتخت اردن) به دست یکی از اعضای حزب قومی سوریه، جایگاه خوری را تضعیف کرد. در 1331ش/1952 با افزایش فشار مخالفان، اعتصابات گسترده‌ای شکل گرفت. در این میان، صائب‌سلام (وزیر سابق کشور) از درخواست خوری برای تشکیل هیئت دولت امتناع ورزید و ژنرال فؤاد شهاب، فرمانده ارتش، از اجرای دستور وی برای سرکوب مخالفان سر باز زد. در نتیجه، خوری ناگزیر در 27 شهریور 1331/ 18 سپتامبر 1952 استعفا داد. خوری در 1343ش/1964 درگذشت.

آثار

او پس از آن، از سیاست کناره‌گیری کرد و به‌نوشتن خاطرات خود با عنوان حقائق لبنانیة پرداخت. این کتاب در 1339ش/ 1960 در بیروت به چاپ رسید[۱۳]. او در شعر هم زبردست بود که اهم آثار شعری او عبارتنداز:

بشارت باد تو را فردوسی! (گزیده ای از قصیده بلند بشارة الخوری درباره فردوسی)

فی ربی الخلد

أهواک

قبلات الهوی

ضهور الشویر

مولد المتنبی

الفردوسی

کوکب یهوی

فلسطین

پانویس

  1. طرابلسی، ص 84ـ85، 157؛ صلح، ص 16؛ علیزاده، ص
  2. جوزف ابوجودة، ص 412؛ الموسوعة‌العربیة، ذیل مادّه؛ صلح، همانجا
  3. صلیبی، ص 217؛ طرابلسی، ص 157؛ الموسوعة العربیة، همانجا
  4. ماجد خلیل ماجد، ص 17ـ23؛ بعینی، ص 615؛ دیری، ص 99
  5. لبیب عبدالساتر، ص 208؛ صلیبی، ص 222ـ225؛ محمد زعیتر، ص 459
  6. صلیبی، 217، 222؛ لبیب عبدالساتر، ص 242
  7. لبیب عبدالساتر، ص 213ـ220؛ صلیبی، ص 236؛ هودسون، ص 43
  8. صلیبی، ص 236ـ237؛ بعینی، ص 331ـ332؛ پتران، ص 33ـ34؛ لبیب عبدالساتر، ص220ـ223
  9. لبیب عبدالساتر، ص 224؛ طرابلسی، ص 178؛ ملحم قربان، ج 1، ص 219
  10. نانته، ص 423ـ425؛ حسّان حلّاق، ص 350ـ 354
  11. طرابلسی، ص 189ـ193؛ حسّان حلّاق، ص 269ـ270، 294ـ295، 304ـ305؛ نانته، همانجا
  12. صلیبی، ص 241ـ242؛ طرابلسی، ص 211ـ212؛ تاریخ معاصر کشورهای عربی، ص 60ـ61
  13. لبیب عبدالساتر، ص 252؛ طرابلسی، همانجا؛ علیزاده، ص 158