سید علی حسینی سیستانی

از ویکی‌وحدت
سید علی حسینی سیستانی
سید علی حسینی سیستانی.jpg
نام کاملسید علی حسینی سیستانی
نام‌های دیگرآیت‌الله العظمی سیستانی
اطلاعات شخصی
محل تولدایران، مشهد
دیناسلام، شیعه
استادان
وبگاهپایگاه نشر آثار

سید علی حسینی سیستانی یکی از موثر‌ترین و برجسته‌ترین شاگردان حوزۀ درس سید ابوالقاسم خوئی است. ایشان از مراجع تقلید است که مقلدان بسیاری احکام دین خود را از ایشان تقلید می‌کنند و یکی از کرسی‌های تدریس پر رفت و آمد در حوزۀ علمیۀ نجف اشرف را به خود اختصاص داده است.

زندگی‌نامه

ایشان درسال 1309 شمسی، مصادف با نهم ربیع‌الاول سال 1349 قمری، در خانواده‌ای متدین و مشهور به علم و دانش در خراسان (مشهد) به دنیا آمد. پدرش آیت‌الله سید محمد باقر سیستانی از عالمان وارسته و عامل بود و مادرش که فرزند علامه سیدرضا مهربانی سرابی بود از سادات والامقام به‌شمار می‌آمد.

خاندان

خاندان ایشان که از سادات علوی حسینی هستند، سده یازدهم هجری در اصفهان می‌زیستند. از سرشناسان آن خاندان در روزگار یادشده می‌توان فیلسوف پرآوازه محمد باقر داماد صاحب کتاب قبسات اشاره نموده یکی از نوادگان وی به نام سیدمحمد در عهد پادشاهی سلطان حسین صفوی به مقام شیخ‌ الاسلامیِ سرزمین سیستان رسیده و به آن دیار انتقال یافته و از آن پس، او و خانواده‌اش در همان‌جا سکنی گرفته‌اند. نخستین فرد از این خاندان که به مشهد رضوی رهسپار شد، سید علی بود که برهه‌ای را در مدرسه ملا محمد باقر سبزواری ماند و برای ادامه تحصیل، ابتدا به نجف اشرف رفت و سپس رهسپار سامرا شد.

جد ایشان

جدّ وی عالم جلیل‌القدر آیت‌الله سیدعلی سیستانی بود که علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب طبقات اعلام‌الشیعه درباره‌اش چنین آورده است: وی از شاگردان ملاعلی نهاوندی در نجف اشرف، و از شاگردان آیت‌الله مجدّد شیرازی در سامرا بود. و پس از آن در زمرۀ خواص آیت‌الله سیداسماعیل صدر در آمد و در حدود سال 1318 هجری به مشهد مقدس بازگشت و در آنجا رحل اقامت افکند و با بهره وافری که از دانشِ و پارسایی و صلاح برده بود، به جایگاه بلندی دست یافت. در میان شاگردان نام‌آور او می‌توان از فقیه بزرگ آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌ یاسین یاد نمود.

دوران ابتدایی

وی در زادگاه خود پرورش یافت و دروس ابتدایی و مقدمات را همان‌جا فراگرفت. وی در پنج سالگی به فراگیری قرآن پرداخت و پس از آن برای یادگیری خواندن و نوشتن و دروس ابتدایی، به مدرسه دارالتعلیم دینی رفت و همزمان با تحصیل در آن مدرسه، هنر خوشنویسی را نزد استادش میرزا علی آقای ناظم آموخت. در نخستین ماه‌های سال 1360 قمری، با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتاب‌های ادبی مانند: شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن‌ هشام، مطوّل تفتازانی، مقامات حریری و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از سید احمد مدرس یزدی معروف به «نهنگ» فراگرفت.

سطوح عالی حوزه

تعدادی از کتب سطوح عالیه همچون: مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت‌الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند: شرح منظومه سبزواری و شرح حکمة‌ الاشراق و اسفار را در محضر ایسی خواند. شوارق‌ الالهام را از شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای اواخر سال 1365 قمری) حاضر شد. وی همچنین در حوزهٔ درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و آیت‌الله میرزا هاشم قزوینی حضور یافت.

حضور در قم

ایشان در اواخر سال 1368 قمری، راهی حوزهٔ علمیه شهر مقدس قم شد و در بحث‌های خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت‌ الله سید حسین طباطبائی بروجردی شرکت نمود و بسیاری از مهارت‌های فقهی و دیدگاه‌های رجالی و حدیثی را از ایشان فراگرفتند و افزون بر این، از حوزهٔ درس فقیه بزرگوار سید محمد حجت کوه‌کمره‌ای نیز بهره فراوان بردند. در سال‌های اقامت در قم، با علامه سیدعلی بهبهانی عالم معروف شهر اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسائل قبله شناسی، نامه‌نگاری‌هایی انجام داد و در نامه‌های خود، به رغم دفاع سیدبهبهانی از دیدگاه‌های محقق تهرانی، برخی از دیدگاه‌های وی را به نقد کشید. این مکاتبات تا آنجا ادامه یافت که سیدبهبهانی طی نامه‌ای در 7 رجب 1370 قمری، به حضرت استاد که در آن تاریخ جوانی بیست‌ و یک ساله بود نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر «عمدة العلماء المحققین و نخبة الفقهاء المدققین» ستود و ادامۀ بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرف به زیارت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) موکول کرد.

عزیمت به نجف اشرف

در اوایل سال 1371 قمری، حضرت استاد شهر مقدس قم را به قصد اقامت در نجف اشرف کانون علم و فضیلت حوزه‌های علمیه ترک کرد. ایشان اربعین امام حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) را در کربلا ماند و آنگاه راهی نجف شدند و در مدرسۀ علمیۀ بخارائی اقامت گزید. در نجف اشرف، حوزهٔ درس فقه و اصول دو تن از بزرگان یعنی آیت‌الله سیدابوالقاسم موسوی خوئی و شیخ حسین حلّی را درک کردند و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام، از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله آیت‌الله حکیم و آیت‌الله شاهرودی نیز بهره برد.

هوشمندی علمی

وی در حلقهٔ درس استادان خویش، با طرح اشکالات قوی، درک سریع مطلب، تحقیق و تتبّع بسیار و تلاش پیگیر علمی و آگاهی از دیدگاه‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف علوم حوزوی، درخششی چشمگیر یافت. گواه این مطلب آن است که ایشان در سال 1380 قمری، در حالی که سی‌ ویک ساله بود، موفق به دریافت گواهی اجتهاد مطلق از سوی دو استاد خود یعنی آیت‌الله خوئی و شیخ حسین حلّی شد.

اجازۀ اجتهاد

تنها اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلّی

این در حالی بود که از یک سو، آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی، جز برای اندکی از شاگردان خود هرگز چنین اجازه‌ای صادر نفرموده است که یکی از آنها آیت‌الله سیستانی و دیگری آیت‌الله میرزا علی فلسفی از علمای مشهد مقدس بوده و از سوی دیگر تنها کسی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلّی شده، حضرت آیت‌الله سیستانی است. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی استاد محدثان روزگار خویش نیز در نوشته‌ای به تاریخ 1380 قمری، مهارت و توانمندی ایشان در علم رجال[۱] و حدیث[۲] را گواهی کرده است.

شروع تدریس

حضرت استاد از اوایل سال 1381 قمری، درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروةالوثقی[۳] پرداخت و شرح کتاب طهارت[۴]، بخش زیادی از کتاب صلاة، بخشی از کتاب خمس [۵]، تمام کتاب صوم[۶] و اعتکاف[۷] را به پایان برد و شرح کتاب زکات را شروع نمود.

در همان سال‌ها، به درس‌های فقهی دیگری حول مباحث کتاب قضا و بحث‌های «ربا»[۸] و «قاعده‌ الزام»[۹] و «قاعده‌ تقیه»[۱۰] و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل: «حجیّت مراسیل ابن‌ابی‌عمیر» و «شرح مشیخه تهذیبین» (تهذیب و استبصار) و غیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد. درس خارج اصول را از شعبان سال 1384 قمری آغاز کرد و دورۀ سوم آن را در شعبان سال 1411 هجری، به پایان برد.

شاگردان

در طول سال‌های یادشده، بسیاری از فضلای برجسته در بحث‌های پربار و ارزنده ایشان شرکت نمودند که برخی از آنان در شمار استادان بحث خارج شمرده می‌شوند؛ مانند حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری، سیدحبیب حسینیان، سیداحمد مددی، شیخ مصطفی هرندی، سیدهاشم هاشمی و تنی چند از استادانی که در حوزه‌های علمیه به تدریس اشتغال داشته و دارند.

شیوه‌های بحث و تدریس

درس و بحث ایشان با سبک تدریس بسیاری از استادان حوزه و صاحبان کرسی درس خارج متفاوت است.

روش اصولی

در زمینۀ بحث‌های اصولی باید به این ویژگی‌های حوزه ایشان اشاره کرد:

پیشینۀ تاریخی مباحث و آشنایی با ریشه‌های آن

چندان که گاه مانند: مسأله «بسیط و مرکب بودن مشتق» باید پس‌زمینه‌های آن را در مسائل فلسفی جست‌وجو کرد، و گاه مانند: بحث «تعادل و تراجیح» باید با چالش‌های عقیدتی و سیاسی آشنا بود. استاد در مبحث یادشده چنین تبیین نموده‌ که ماجرای اختلاف احادیث ناشی از کشمکش‌های عقیدتی و فکری آن روزگار و شرایط سیاسی حاکم بر دوران زندگانی ائمه (علیهم‌السلام) بوده است؛ از این رو، روشن است که آگاهی از پیشینۀ مباحث، بر زوایای این مسائل پرتو خواهد افکند و ما را با واقعیت دیدگاه‌های مختلف آشنا خواهد کرد.

اهتمام به بحث‌های اصولی کاربردی در فقه

طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند که گاه چنان در بحث‌های اصولی فرو می‌روند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهره‌ای نمی‌ افزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن، و این که آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحث‌های مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد. در برابر این رویکرد فراگیر، هر که در درس‌های حضرت استاد بنگرد، خواهد دید که ایشان به مباحث اصولی کاربردی در استنباط، نظیر مباحث «اصول عملیه» و «تعادل و تراجیح» و «عام و خاص» تمام تلاش خود را چنان به کار می‌بندند که پایه‌های علمی استواری برای آن بنا کنند. اما در بحث‌های دیگر از آن قبیل که نام بردیم، تنها به همان اندازه که در دیگر مباحث علمی سودمند افتد یا ثمره‌ای در فقه داشته باشد، بسنده می‌کنند.

نوآوری و ابتکار

بسیاری از استادان توانمند حوزه از روحیه نوآوری بی‌بهره‌اند و تمام تلاش خود را به حاشیه‌ نویسی بر آثار دیگران معطوف می‌ دارند و به جای پرداختن به جوهر و درونمایه مباحث، تنها به زیباسازی ظاهر آن می‌کوشند، بدین گونه که نخست آرا و دیدگاه‌های موجود را بیان می‌کنند، سپس بر پاره‌ای از آنها حاشیه می‌زنند و سرانجام نظری را که به باور خودشان درست‌‌‌تر است، انتخاب می‌کنند، روش حضرت استاد اما از نوعی دیگر است. ایشان می‌کوشد تا متناسب با نیاز بحث، مطلب را در قالب جدیدی ارائه دهند، مثلاً در بحث از «استعمال لفظ در چند معنا»، که اصولی‌ها آن را به‌عنوان یک گزاره بی‌ثمر عقلی فلسفی، از نگاه «امکان و استحاله» به بحث می‌کشند، حضرت استاد آن را از نگاه «وقوع و عدم وقوع» که قوی‌ترین دلیل امکان است، یا از جهت «ظهور یا عدم ظهور لفظ در چند معنا» مطرح نموده است.

ایشان در هنگام بحث از «تعادل و تراجیح»، بر این باور است که راز و رمز آن در زمینه‌های اختلاف میان احادیث نهفته است، پس وقتی وارد بحث شدیم و زمینه‌های اختلاف نصوص شرعی را جست‌ وجو کردیم، مسأله دشواری که ذهن فقیهان و هر محقق و پژوهشگر نصوص اهل‌بیت را به خود مشغول کرده است حل می‌شود و دیگر نیازی نمی‌ماند که همانند صاحب کفایه روایات ترجیح و تخییر را حمل بر استحباب کنیم. این بحث را البته دیگران نیز به گونهٔ عقلی صِرف مطرح کرده‌اند، اما حضرت استاد آن را با شواهد تاریخی و حدیثی فراوانی در آمیخته و از لابلای آن، قواعد مهمی را برای حل اختلاف احادیث بیرون آورده و از همان قواعد در مباحث فقهی خود سود جسته‌اند.

بررسی تطبیقی مکاتب

در میان استادان معروف است که بحث‌های علمی خود را تنها در مرزهای یک مکتب یا یک گرایش خاص به پیش می‌برند، اما آیت‌الله سیستانی مباحث خود را همواره با اندیشه‌های مکتب مشهد و افکار مکتب قم و دیدگاه‌های مکتب نجف اشرف تطبیق داده، از یک سو آرای عالم مشهد مرحوم میرزا مهدی اصفهانی را مطرح کرده، از سوی دیگر نظریات آیت‌الله بروجردی را به مثابه زبان گویای مکتب قم متعرّض شده‌اند و سرانجام دیدگاه‌های آیت‌الله خوئی و شیخ حسین حلّی را به‌عنوان نظریه‌پردازان مکتب نجف اشرف به میان کشیده است. این گرایش چند وجهی گوشه‌هایی تازه از بحث را در برابر ما می‌گشاید و دیدگاه روشن و نمایانی از واقعیت‌‌های علمی را پیش روی ما می‌نهد.

روش فقهی

در خصوص روش فقهی نیز معظم‌له سبک ویژه‌ای را دنبال می‌کند که درس و بحث فقه ایشان را از دیگران متمایز می‌سازد. این روش از ویژگی‌های زیر برخوردار است:

مقایسه تطبیقی میان فقه شیعه و فقه دیگر مذاهب اسلامی

آگاهی از تفکرات فقهی اهل‌سنت در زمان صدور فتوا، همانند اطلاع از موطّأ مالک و فتاوی ابویوسف و آرای دیگر فقهای ایشان، اهداف امامان شیعه و دیدگاه‌های پیشوایان شیعه از صدور احکام را نمایان می‌سازد.

بهره‌گیری از علم حقوق در برخی از موارد فقهی

مانند مراجعه به قانون اساسی عراق و مصر و فرانسه به هنگام طرح مباحث مربوط در کتاب‌های بیع و خیارات. روشن است که آگاهی گسترده از دیدگاه‌های حقوقی معاصر، انسان را از مهارتی حقوقی برخوردار می‌کند که در پرتو آن می‌تواند قواعد فقهی را تحلیل کند و مدارک و مستندات و موارد اجرایی آن را توسعه بخشد.

نظریه‌پردازی‌‌های نوگرایانه

بیشتر علمای سرشناس ما به پاره‌ای از قواعد فقهی با همان ساختاری که پیشینیان مطرح کرده‌اند می‌نگرند و جز پیرامون صحت و سقم اسناد آن، و بود و نبود مدارک و مستندات دیگر درباره آن، چیزی بر آن نمی‌‌افزایند، اما آیت‌الله سیستانی همواره می‌کوشد تا ساختار برخی از قواعد فقهی را ترقی بخشد، به‌عنوان نمونه، در خصوص «قاعدهٔ الزام» که برخی از فقها از جهت مصلحت به آن نظر می‌کنند، بدین معنا که مسلمان مؤمن می‌تواند در تحقق شماری از خواسته‌‌های شخصی خویش، به بعضی از قوانین دیگر مذاهب استناد کند، هر چند مورد تأیید مذهب خودش نباشد، آیت‌الله سیستانی آن را بر پایه احترام مطرح می‌کند و به همین اعتبار یعنی حرمت دادن به دیدگاه‌ها و قوانین دیگران و از رهگذر آزادی اندیشه، آن را «قاعدهٔ احترام» می‌نامد. بر این اساس، قاعده‌های «هر قومی آیین ازدواج خود را دارند»، و «ازدواج مشرکان با یکدیگر جایز است» در همین راستا می‌گنجد.

در خصوص قاعدهٔ «تزاحم» نیز که فقها و اصولیان آن را به سان قاعده‌ای عقلی یا عقلایی صِرف مطرح می‌کنند، حضرت استاد آن را ذیل قاعدهٔ «اضطرار» می‌شمارند که قاعده‌ای است شرعی و نصوصی همچون «چیزی نیست که خدا آن را حرام کرده باشد، مگر آنکه به دلیل اضطرار آن را حلال کرده است» بر آن دلالت دارد، اما این نکته را بر آن می‌ فزایند که مفهوم دو قاعده «اضطرار» و «تزاحم» تنها با انضمام عنصری به نام «متمم جعل تطبیقی» به هم نزدیک می‌شوند.

ایشان گاه قاعده‌ای را توسعه می‌دهند و مثلاً در قاعدهٔ «لاتُعاد» که فقها آن را به دلیل وارد شدن نص خاص، مختص نماز می‌دانند، صدر روایت را که دربردارنده قول حضرت با عبارت «لا تعاد الصلاة الا من خمسة» است، تنها یک مصداق برای کبرایی دیگر می‌شمارند که در ذیل متن یادشده آمده و حضرت فرمود: «و لاتنقض السنة الفریضة». بنابراین قاعدهٔ فوق، افزون بر نماز، دیگر واجبات را نیز شامل می‌شود. از این رو، معیار تقدیم فریضه بر سنت است، خواه در نماز باشد یا دیگر واجبات، و از مصداق‌های آن می‌توان به تقدیم وقت و قبله بردیگر اجزا و شرایط استحبابی نماز اشاره کرد، زیرا وقت و قبله از واجبات هستند.

نگرش اجتماعی به متون

فقهایی هستند که تنها به حروف و الفاظ بسنده می‌کنند، بدین معنا که بدون هیچ تلاشی برای گسترده کردن دلالت‌های متن، خود را در مرزهای الفاظ نص نگه می‌دارند، اما در برابر این دسته، فقیهانی نیز با در نظر گرفتن فضا و شرایط پیرامونیِ متن، به شناخت دیگر اوضاع تأثیرگذار در دلالت نصوص می‌پردازند، به عنوان مثال، در رویارویی با این روایت که رسول‌خدا در روز خیبر، خوردن گوشت الاغ را تحریم کرد، اگر به فهم تحت‌ اللفظی بسنده کنیم باید قائل به حرمت یا کراهت خوردن گوشت الاغ شویم، اما اگر از نگرشی اجتماعی پیروی کنیم، خواهیم دید که متن یادشده به شرایط دشوار نبرد با یهود خیبر نظر دارد، زیراهر جنگی نیازمند ابزاری برای حمل اسلحه و جنگ‌ افزار است، و در آن دوران هم برای این کار وسیله‌ ای جز چهار پایان و از جمله الاغ نبوده است؛ بنابراین، حکم یادشده یک نهی حکومتی و مدیریتی و تنها برای رعایت مصلحت در یک موضوع خاص بوده است که شرایط آن زمان اقتضای آن را داشته و نمی‌توان تشریع حرمت یا کراهت را از آن استفاده کرد. حضرت استاد در برخورد با متون، شیوه دوم را برگزیده است.

آگاهی از مقدمات استنباط

آیت‌الله سیستانی همواره بر این نکته تأکید دارد که هیچ فقیهی جز با آگاهی گسترده از زبان عربی و ادبیات و شعر و آرایه‌های ادبی عرب به مفهوم کامل فقاهت دست نخواهد یافت، و تنها از این راه است که می‌تواند به جای تشخیص موردی، به تشخیص ظهور موضوعی نص نایل شود. ایشان بر این باور است که فقیه باید دامنه اطلاعات خود از فرهنگنامه‌های زبان عرب و فضای زندگی نویسندگان آنها و سبک نگارش آنان را گسترش دهد و بداند که این امر در استناد یا عدم استناد وی بر سخن زبان‌ شناسان و لغویان دخالت دارد. به اعتقاد ایشان، یک فقیه احاطه‌ای تفصیلی به احادیث اهل‌بیت و راویان داشته باشد؛ زیرا برای هر مجتهدی، در راستای کسب اطمینان کامل از صلاحیت مستندات استنباط فقهی خود، علم رجال یکی از ضروریات به شمار می‌آید. معظم‌ له در این زمینه دیدگاه‌های ویژه‌ای، ناهمسو با نظریات مشهور معاصر دارد، به عنوان نمونه معروف است که حضرت استاد در مورد انتساب کتاب ابن غضائری به وی تردیدهای ناروا به دلیل نکوهش‌های فراوان را نکوهیده‌اند، و کتاب منسوب به او را ازآنِ وی دانسته و یادآور شده‌اند که در مقام جرح و تعدیل، بیش از نجاشی و شیخ و امثال آنها می‌توان بر ابن‌غضائری اعتماد کرد. ایشان همچنین در تشخیص راوی و توثیق او وشناخت مسند یا مرسل بودن احادیث وی، همانند آیت‌الله بروجردی از روش طبقه‌ بندی رُوات پیروی می‌کند.

استاد شناخت کتاب‌های حدیثی و اختلاف نسخه‌ها و آشنایی با چگونگی ثبت و ضبط مؤلفان و سبک‌های تألیفی آنان را ضروری می‌دانند و این ادعا را که صدوق در ضبط احادیث دقیق‌ تر از شیخ طوسی عمل کرده است، قبول ندارند، بلکه به گواهی قرینه‌های موجود، شیخ را در نقل از کتاب‌هایی که نزد وی بوده است، بازگو کننده‌ای امانت‌ دار می‌ شمارند.

نکات که گذشت از مسائلی است که بسیاری از فقها در مقام استنباط آن را نادیده گرفته، و برخی از آنان بی‌توجه به گردآوری قرائن مختلف برای تشخیص ظهور موضوعی، به ظهور موردی بسنده کرده، و چه بسا بدون پژوهش دربارهٔ مؤلفان و سبک‌ نگارشی آنان، با نقل سخن زبان شناسان به آن تکیه نموده‌اند وپاره‌ای از ایشان نیز از زمینه‌‌های شناخت نسبت به علم رجال و آگاهی از کتاب‌های آنان بهره چندانی ندارند.

اخلاق آموزشی

تدریس در حوزه‌های علمیه، مسئولیتی رسمی و برنامه‌ریزی‌ شده نیست که استاد به ازای دریافت دستمزد به آن بپردازد، زیرا این نگرش، مدرّس را از تحکیم بنیادهای علمی در شاگرد و توجه به پرورش او برای ارتقای سطح دانش وی تا مرزهای شکوفایی باز می‌دارد. وانگهی، در فرایند تربیت طلاب، تدریس تنها به آموزش‌های علمی خلاصه نمی‌شود، بلکه حوزهٔ تدریس مسئولیت سنگینی است که پرداختن به آن نیازمند روحیه عشق و مهربانی به دانشجو و تشویق وی به علم‌ آموزی و رعایت آداب علم نیز هست. اگر گاه در حوزه و دیگر مراکز آموزشی استادانی دیده می‌ شوند که در مسئولیت تدریس و آموزش، جنبه‌های اخلاص را نادیده می‌گیرند، باید توجه داشت که در همین حوزه‌ها استادان مخصلی نیز هستند که اشتغال به تدریس را رسالتی والا می‌شمارند که باید با روحیهٔ مهرورزی و عنایت کامل به روند علمی و عملی طلاب بدان پرداخت. آیت‌الله حکیم (قدس سره) نمونه درخشانی از رعایت خلق و خوی تربیتی در ارتباط با شاگردان و طلاب خود بود، و همان گونه که آیت‌الله خوئی (قدس سره) همین رفتار را با شاگردان خود داشت، همین اخلاق را در شخصیت ایشان نیز متبلور است که ایشان در پایان وقت درس همواره شاگردان را به پرسشگری و انتقاد تشویق می‌کند و بیان می‌دارد: «باید بپرسید ،حتی اگر دربارهٔ شمارهٔ صفحه بحث خاصی باشد یا نام کتابی، تا به گفت‌ وگو با استاد و ارتباط علمی با وی خو بگیرید». ایشان همچنین شاگردان خود را به مقایسه بحث‌های خویش با پژوهش‌‌های چاپ‌ شده و اطلاع از نقاط ضعف و قوت آن وامی‌دارد و پیوسته در مورد گرامی‌داشت علما و پایبندی به رعایت ادب در نقد سخنان ایشان تأکید می‌کند و از استادان خود با احترام و اهتمامی ویژه نام می‌برد. نکات یادشده تنها چند نمونه از اخلاق برجسته ایشان است.

پارسایی

در میان بسیاری از علما و بزرگان به شکلی نمایان مرسوم است که می‌کوشند تا خود را از مواضع جنجالی و فتنه‌ انگیز دور نگه دارند. شاید کسانی باشند که این رویکرد پرهیز‌کارانه را نوعی موضع‌گیری منفی قلمداد کرده و آن را گریز از رو به‌ رو شدن با واقعیت‌ها و فرار از اظهارنظر آشکاری بشمارند که شرع مقدس بدان حکم فرموده است، ولی با اندکی درنگ نمایان می‌شود که برای پاسداشت منافع عمومی، گاه همین سکوت و دم فرو بستن، موضعی مثبت و بایسته است، و ورود به صحنه واقعیت و موضع‌گیری شرعی به شرایط مساعد و زمینه‌هایی سازگار با آن اوضاع نیاز دارد، مثلاً اگر در صحنهٔ جوامع اسلامی یا حوزه‌های علمیه جوسازی‌ها و شبهه‌افکنی‌هایی پدید آید که به مفاهیم بنیادین آیین اسلام آسیب وارد آورد، پیش از هر کسی، علما هستند که باید برای تبیین واقعیت‌ها و برطرف‌سازی شبهه‌ها وارد عمل شوند؛ زیرا به تعبیر حدیث شریف: «هر گاه بدعتی رخ نماید عالم است که باید دانش خود را نمایان سازد و اگر از این کار پرهیز کند نور ایمان از او گرفته خواهد شد». اما اگر فرایند فتنه روندی کاملاً شخصی داشته باشد و فضایی آکنده از افزون‌‌خواهی و تعصّب‌‌های نژادی و فردی نسبت به یک مرجع خاص یا یک گرایش مشخص پدید آید یا آتش جنگ تبلیغاتیِ دو‌سویه‌ای با منشأ کینه و حسادت شعله‌ ور شود، علمای حوزه و از جمله آیت‌الله سیستانی همواره خود را پایبند به سکوت و آرامش و پرهیز از این غوغا‌سالاری‌ها می‌دانند. از اینها که بگذریم، زهد و پارسایی ایشان در پوشاک ساده و خانه کوچک استیجاری و اثاثیه ناچیز برای زندگی، امری مثال‌ زدنی است.

دستاورد فکری

آیت‌الله سیستانی تنها یک فقیه نیست، بلکه بزرگمردی فرهیخته و آگاه به اندیشه‌های معاصر و آشنا با دیدگاه‌های تمدنی گوناگون است که به زمینه‌های اقتصادی و سیاسی در معادلات جهانی نگاهی ژرف دارد و همسو با پیشرفت‌های نمایان بشری و اوضاع کنونی، نظریه‌های برجسته مدیریتی و اندیشه‌های اجتماعی تازه‌ای را ارائه داده است، به گونه‌ای که در نظر ایشان، «فتوا» کارکرد شایسته‌ای در نیل جامعه مسلمان به خیر و صلاح دارد.

نماز جماعت در مسجد خضرا

در 29 ربیع الثانی سال 1409 قمری، هنگامی که استاد بزرگوارشان آیت‌الله خوئی دچار بیماری شده و حضرت استاد بر بالین ایشان بود، آن مرحوم از ایشان خواستند که به جایشان، نماز جماعت را در مسجد خضرا اقامه کند. پس از عدم موافقت اولیه ایشان، آیت‌الله خوئی بر خواسته خود پافشاری کرد و فرمود: «اگر می‌توانستم، مانند مرحوم حاج آقا حسین قمی، به لزوم پذیرش این دستور بر شما حکم می‌کردم». با این جمله، ایشان چند روز فرصت خواستند و سرانجام خواسته ایشان را پذیرفته و از روز جمعه 5 جمادی الثانی 1409 قمری تا آخرین جمعه ماه ذوالحجه سال 1414 قمری، که درهای مسجد یادشده از طرف رژیم بعث بسته شد، امامت نمازگزاران را بر عهده داشتند.

در صحنهٔ مبارزه

رژیم بعثی از نخستین سال‌های حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانه‌ای می‌کوشید تا حوزهٔ علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند، در همین راستا، به عملیات اخراج گسترده علما و فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت استاد رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت، ودر چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزهٔ درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، به رغم شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، ایشان اصرار داشتند که در نجف بمانند و با ایمان به ضرورت ادامه حیات استقلالی حوزه از دولت و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزهٔ علمیهٔ مقدسه را پی‌گرفتند.

در سال 1411 قمری هنگامی که رژیم بعثی، «انتفاضه شعبانیه» را سرکوب کرد، حضرت استاد همراه جمعی از علما، از جمله: «شهید شیخ مرتضی بروجردی» و «شهید میرزا علی غروی» بازداشت شدند و در هتل «‌السلام» و اردوگاه «رزازه» و بازداشتگاه «رضوانیه» مورد ضرب و جرح و بازجویی قرار گرفتند، تا این که خداوند به برکت اهل‌بیت موجبات رهایی آنان را فراهم آورد.

در سال 1413 قمری، پس از درگذشت حضرت آیت‌الله خوئی و تصدّی مرجعیت از سوی حضرت استاد، نیروهای رژیم سابق کوشیدند تا روند مرجعیت دینی در نجف اشرف را دستخوش دگرگونی کنند و بدین منظور هر چه در توان داشتند به کار بستند تا از موقعیت و جایگاه برجسته حضرت استاد در میان مراجع بکاهند و تلاش کردند تا با بهره‌ گیری از راهکارهای گوناگون، از جمله به تعطیلی کشاندن مسجد خضرا در اواخر سال 1414 قمری، در میان مؤمنان تفرقه و جدایی بیندازند. اسناد کشف‌ شده از سازمان‌های اطلاعاتی نیز حاکی از آن است که به دنبال ناکامی رژیم دراین کوشش‌ها، نقشه ترور حضرت استاد از صحنه را در سر می‌پرورانده است. Ra bracket.png وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ [سوره آل عمران–54] La bracket.png. بدین سان، حضرت استاد از اواخر سال 1418 هجری به حصر در خانه خود محکوم شد، به گونه‌ای که در این سال‌ها حتی از تشرف به زیارت جد بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز محروم ماندند. ایشان همواره از سوی سازمان‌‌های اطلاعاتی و مزدوران رژیم تحت فشار قرار داشت، ولی در برابر همه این زورگویی‌ها پایداری کرد تا این که خداوند با فروپاشی نظام، بر عراقی‌ها منت نهاد.

مرجعیت

در واپسین سال‌های زندگی آیت‌الله خوئی میان بسیاری از فضلا، دغدغه‌های فراوانی برای یافتن شخصی به‌عنوان جانشین آیت‌الله خوئی و انتخاب مرجعی برای شیعیان مطرح بود که بتواند با حمایت از حوزهٔ علمیه و استقلال مرجعیت دینی را پاس دارد و به شایستگی‌های علمی و پارسایی و تقوا و حکمت و تدبیری که از ضرورت‌های بایسته برای یک مرجع تقلیداست، آراسته باشد. بدین سان، نگاه بسیاری از فضلا به حضرت استاد معطوف شد، کسی که آیت‌الله خوئی وی را برای امامت جماعت به جای خود در مسجد خضرا برگزیده، و آوازه این اقدام در میان توده‌‌های مردم پیچید. این در حالی بود که از یک ربع قرن پیش از آن، در محافل علمی و حوزوی از ایشان به‌عنوان استادی توانا در بحث خارج یاد می‌شد.

با درگذشت آیت‌الله خوئی در 8 صفر 1413 قمری، گروهی از علمای اعلام و پیشاپیش همه آنان، آیت‌الله سیدعلی بهشتی و آیت‌الله شیخ مرتضی بروجردی علما وفضلا مردم را به تقلید از استاد ارجاع دادند و در پی آن بود که بسیاری از مؤمنان در عراق و ایران و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان به تقلید از معظم‌له روی آوردند. با رحلت آیت‌الله‌العظمی سید عبدالاعلی سبزواری در 27 صفر 1414 قمری، بیشتر مقلّدان آن مرحوم در عراق و خارج از آن کشور نیز به ایشان رجوع کردند و پس از ارتحال آیت‌الله‌العظمی سید محمد رضا گلپایگانی در 24 جمادی الثانی 1414 قمری، تقلید از حضرت استاد شتابی افزون‌تر و دامنه‌ای گسترده‌تر از سرزمین‌های اسلامی را فراگرفت و بیشتر مؤمنان در عراق و احساء و قطیف و ایران و لبنان و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان و مسلمانان مهاجر در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا و دیگران به تقلید از ایشان روی آوردند و با فوت آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدعلی اراکی و آیت‌الله‌العظمی سید محمد روحانی رجوع به ایشان قلمروی گسترده‌تر یافت، به گونه‌ ای که حضرت استاد امروزه مرجع اعلای طایفة امامیه به شمار می‌آیند. خداوند بر طول عمر پر برکت ایشان افزوده و اسلام و مسلمانان را از وجود ایشان بهرمند سازد.

تالیفات و تقریرات

شرح کتاب «العروة الوثقی» بخش زیادی از «کتاب الطهارة» و فرازهایی از «کتاب الخمس» و «کتاب الصلاة». بحث‌های اصولی در چندین جلد (دوره کامل اصول). کتاب قضا. کتاب بیع و خیارات. رساله‌ای در «الصلاة فی اللباس المشکوک». رساله‌ای در مبحث ربا. رساله‌ای در «خمس الفوائد والأرباح». رساله‌ای در نماز مسافر. رساله‌ای در مبحث قبله. رساله‌ای در قاعده ید. رساله‌ای در قاعده تجاوز و فراغ. رساله‌ای در قاعده لا ضرر ولا ضرار. رساله‌ای در مبحث تقیه. رساله‌ای در قاعده الزام. رساله‌ای در قاعده قرعه. رساله‌ای در اجتهاد و تقلید. رساله‌ای در عدم تحریف قرآن با عنوان «صیانة الکتاب العزیز من التحریف». رساله‌ای در «حجیة مراسیل ابن أبی عمیر». رساله‌ای در تاریخ حدیث‌نگاری اسلامی با عنوان «تاریخ تدوین الحدیث فی الإسلام». شرح مشیخه تهذیبین. نقد رساله تصحیح اسانید محقق اردبیلی. رساله‌ای با عنوان «مسالک القدماء فی حجیة الأخبار». فوائد غرویه. فوائد فقهیه. شرح مشیخه فقیه. رساله‌ای در صحت انتساب کتاب الملل به فضل بن شاذان. رساله‌ای در اختلاف افق با عنوان «اختلاف الآفاق فی رؤیة الهلال». رساله‌ای در حکم اختلاف دو مجتهد متساوی در فتوا. تعارض ادله (تقریرات سید هاشم هاشمی). استصحاب (تقریرات سید مرتضی مهری). کتاب الصلاة (تقریرات سید مرتضی مهری). مباحث الفاظ (تقریرات سید حسن مرعشی). کتاب الصوم (تقریرات سید حسن مرعشی). اجتهاد و تقلید (تقریرات سید محمد علی ربانی). قاعده الزام (تقریرات سید محمد علی ربانی). قاعده لا ضرر ولا ضرار. الرافد فی علم الأصول (تقریرات سید منیر خباز).

کتب فتوایی

توضیح‌المسائل. توضیح‌المسائل جامع. خلاصه‌ای از احکام عبادات. فقه برای غرب‌نشینان. آموزش احکام بانوان به زبان ساده (حیض - استحاضه - نفاس - غسل - تیمم). مناسک حج. ملحقات مناسک حج.

خدمات اجتماعی

مجتمع فرهنگی مسکونی مدینة العلم در نجف اشرف؛ مدرسهٔ علامه بلاغی در نجف اشرف؛ مدرسهٔ دینی نجم الائمه در نجف اشرف؛ مؤسسهٔ رفاه اجتماعی العین؛ مجتمع فرهنگی مسکونی حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی در قم؛ مجتمع مسکونی مهدیه در قم؛ مجتمع مسکونی ثامن الحجج (علیه‌السلام)در مشهد؛ مجتمع مسکونی امام هادی (علیه‌السلام)در قم؛ مجتمع مسکونی امام علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) در کربلا؛ درمانگاه خیریه امام صادق (علیه‌السلام)در قم؛ درمانگاه خیریه امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) درایلام؛ درمانگاه تخصصی امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا؛ مرکز تخصصی و فوق تخصصی چشم پزشکی جواد الائمه (علیه‌السلام) در قم؛ مدرسهٔ قرآنی درکربلا؛ مدرسهٔ حضرت رقیه (علیهاالسلام) برای ایتام در کربلا؛ مدرسهٔ دینی شیخ انصاری درکربلا.

دفاتر مرجعیت

در پاسخ به ندای مردم در تصدی امور مرجعیت و به منظور استمرار بخشیدن به راه مراجع عالیقدر سلف که پویندگان راه اسلام عزیز بودند بعد از آن که زعامت دینی و مرجعیت به حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سیدعلی حسینی سیستانی محول گشت، معظم‌له تمام توان خود را برای سر بلندی دین مقدس اسلام و سوق دادن مردم به سوی احکام الهی به کار بردند. از این رو با تأسیس دفتر معظم‌له ضمن خدمات ذیل انسجام لازم مبذول گردید:

1 ـ اعزام مبلغ.
2 - هیئت استفتائات.
3 ـ هیئت رسیدگی به مستمندان.
4 ـ هیئت ارسال کتاب‌ها و نوارها.
5 ـ هیئت توزیع شهریه طلاب.
6 ـ بعثه حج.

اعزام مبلغ

اسلام عزیز جهت رساندن ندای حقانیت خود به پیروانش، در اقصی نقاط دنیا و حساسیتی که این امر خطیر داراست بدین منظور قسمتی در دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی عهده‌دار هماهنگی و پشتیبانی مبلغین می‌باشند. این قسمت مسئولیت اعزام صدها مبلّغ خصوصا در ماه‌های محرم و رمضان به تمام نقاط ایران و همچنین ارسال دهها مبلّغ به خارج از کشور بنا به درخواست مراکز اسلامی در نقاط مختلف دنیا و خصوصا ارسال مبلّغین به کشورهای عربی و آفریقایی و جنوب شرق آسیا و استرالیا و کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا و غیره را دارا می‌باشد.

بعثه حج

فرصت حج برای بعضی مسلمانان قابل تکرار نیست ازاین جهت در انجام رساندن اعمال حج باید کمال دقت واحتیاط را شخص دارا باشد از این رو بعثه حج دفتر آیت‌الله‌العظمی سیستانی تمام کوشش خود را به کار می‌بندد که حجاج مناسک خود را با کمال دقت به اتمام رسانند. این بعثه فعالیت‌های مختلفی را دارا می‌باشد که به علت وسعتشان به شمه‌ای از آنها خواهیم پرداخت:

1ـ جواب دادن به مسائل مطرح شده وحل مشکلات فقهی که در طول ایام حج، حجاج به آن مبتلا می‌شوند.
2 ـ باز دیدهای مستمر از کاروان‌هایی که از نقاط مختلف دنیا برای انجام مراسم حج مشرف می‌شوند جهت نشر آگاهی‌های مذهبی و دینی و گوش دادن به نظرات و پیشنهادات آنها و تأکید بر ارتباط شان با مرجع تقلید خود.
3 ـ ملاقات با شخصیت‌های دینی وعلمی واجتماعی که به مراسم حج مشرف شده‌اند.
4 ـ ارائه کمک به مبلغینی که به حج مشرف شده‌اند.

سیرۀ تقریبی

دیدار هیئتی از علمای اهل‌سنت عراق

آیت‌الله سیستانی، در دیدار محسن عبدالحمید، یکی از اعضای شورای حکومتی کشور عراق و هیئتی از علمای اهل سنت، بر وحدت شیعه و سنی تاکید کرد. عبدالحمید که ریاست حزب اسلامی عراق را نیز بر عهده دارد، در پایان این دیدار گفت: ما در دیدار با آیت‌الله سیستانی، عهد بستیم که هرچه در توان داریم، برای حفظ وحدت و یکپارچگی و استقلال عراق، به کار بندیم. وی از تفرقه میان اقوام مختلف عراقی به عنوان یکی از خطرناک‌ترین حربه‌های دشمنان یاد کرد و افزود: قرآن، پیامبر و قبلۀ ما یکی است؛ پس هیچ دلیلی وجود ندارد که میان شیعه و سنی، جدایی و تفرقه پیدا شود. عبدالحمید گفت: مردم عراق از شیعه و سنی با هوشیاری در برابر توطئه‌های دشمنان ایستادند و به هیچ وجه اجازه نداده و نخواهند داد که خللی بین اقوام مختلف در عراق به وجود آید. وی افزود: این درحالی است که بسیاری کوشیدند این طور القا کنند که درصورت سقوط صدام، خون‌های شیعیان و سنی ها در خیابان‌های عراق ریخته خواهد شد. بر پایه این گزارش، در این دیدار هیئتی از اوقاف اهل تسنن و علمای اسلامی به ریاست شیخ محمود خلف الجراد، شیخ احمد الجبوری، حازم الجنابی و شیخ حسن ملا علی، محسن عبدالحمید را همراهی می‌کردند[۱۱][۱۲].

کمیتۀ آماده‌سازی کنفرانس نخبگان و فرهیختگان علمی عراق

وی به هنگام دیدار با اعضای کمیتۀ آماده‌سازی برگزاری کنفرانس نخبگان و فرهیختگان علمی عراق، خاطر نشان ساخت: از شما می‌خواهم سلام مرا به تمام عراقی‌ها برسانید و آنها را به همزیستی مسالمت‌آمیز در کنار مذاهب، ادیان، طوایف، قومیت‌ها و ملیت‌ها، دعوت کنید. مرجع بزرگ شیعیان عراق تاکید کرد: ما به همزیستی مسالمت‌آمیز مردم در بین همه طایفه ها و ادیان، ایمان داریم و دانشمندان و فرهیختگان باید مرد و زن عراقی را به سجایای اخلاقی و دوست داشتن بشریت، آگاه سازند. وی یاد‌آورشد: هر ملتی دارای هویت است و ملتی که بی هویت است، ملت نیست و هویت ما، احترام گذاشتن به اسلام و زبان عربی است؛ زیرا این دو، اساس و وجود ماست. وی شدیداً با خروج دانشمندان، پزشکان و فرهیختگان از عراق، جهت دست یابی به مادیات مخالفت کرد و گفت: هرگز نباید آنها دست به چنین کاری بزنند. آنها باید با داشتن احساس مسئولیت، در فراهم کردن شرایط رفاهی و آسایش برای مردم عراق، مشارکت کنند. این مرجع شیعیان عراق با بیان اینکه جایگاه شما دانشمندان در این جامعه، همانند جایگاه انبیا در آن زمان و مکان است، افزود: خودم سختی زندگی را تحمل کردم و در خانۀ خود زندانی بودم. مدت‌هاست که عراقی‌ها با سختی‌ها و مشکلات روبه رو شده‌اند و این، نشانگر عمق تحمل‌پذیری و بیداری آنهاست.

آیت‌الله‌العظمی سیستانی در پایان گفت: ارزش و بهای عراق به وجود شما دانشمندان است. بنابراین، شما را به خدمت کردن به مردم عراق و تحمل مشکلات فرا می‌خوانم. وی تاکید کرد: عراق کشور شماست و شما باید فرزندان این کشور را با سجایای اخلاقی و توجه به مستضعفان، آشنا سازید.

حفظ حرمت مکان‌های مذهبی

سیستانی، حملۀ برخی از نیروهای گارد ملی عراق به مسجد ابوحنیفه در بغداد را محکوم کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه از نجف، حامد الخفاف سخنگوی آیت‌الله سیستانی در بیروت گفت: «این حمله به هیچ وجه، قابل پذیرش نیست و ما هرگونه اقدامی که مکان‌های مقدس را هدف قرار دهد، محکوم می‌کنیم.» وی تصریح کرد: «حرمت هیچ مکان عبادتی نباید شکسته شود».

تکریم و حمایت از حقوق ترکمن ها

سیستانی گفت: «ترکمن‌ها در قلب من جای دارند و من به آنها افتخار می‌کنم». پایگاه خبری «اخبار العراق» امروز به نقل از منابع مطبوعاتی عراق نوشت: «آیت‌الله سیستانی در دیدار با عباس البیاتی دبیر کل اتحادیۀ اسلامی ترکمن‌های عراق با اشاره به حقوق اقلیت‌های عراق، بر ضرورت تامین حقوق اقلیت‌ها، ترکمن‌ها و کردهای فییلی (کردهای شیعه) تاکید کرد». آیت‌الله‌العظمی سیستانی در پایان این دیدار و به هنگام خداحافظی با البیاتی و هیئت همراه وی گفت:«ترکمن‌ها در قلب من جای دارند و سلام مرا به آنان برسان». وی در پایان با بیان این که او از همان ابتدا آرزو داشته است که ترکمن‌ها در این فهرست انتخاباتی شرکت کنند، تأکید کرد: من به ترکمن‌ها و حقوق آنها افتخار می‌کنم[۱۳].

اهتمام به مشارکت اهل سنت در عراق

آیت‌الله‌العظمی سیستانی خواستار مشارکت اعراب اهل سنت در دولت آینده عراق شد. به گزارش مهر به نقل از رادیو آمریکایی «سوا»، عباس بیاتی، عضو ائتلاف عراق یکپارچه تاکید کرد: آیت‌الله سیستانی مرجع عالی شیعیان بر ضرورت ایفای نقش اهل‌سنت در تشکیل دولت آینده و مشارکت آنها در تدوین قانون اساسی دائمی عراق، تاکید کرد[۱۴].

تاکید بر حمایت شیعیان و سنی‌ها از یکدیگر

جمعی از علمای اهل‌سنت عراق پس از دیدار با آیت‌الله‌العظمی سیستانی در نجف اشرف، مقابله با سازمان القاعده را از همۀ علمای مسلمانان خواستار شدند و از رسانه‌ها خواستند پیام وحدت و برادری مسلمانان عراق را منعکس کنند. شیخ الملا رئیس علمای جنوب عراق دربارۀ دیدار با آیت‌الله‌العظمی سیستانی گفت از رسانه‌ها می‌خواهیم به همه علمای جهان اسلام خبر دهند که آیت‌الله سیستانی از صمیم قلب خود برای هزارمین بار گفت: من خدمت گزار همه عراقی‌ها هستم و ما از همین جا اعلام می‌کنیم مراجع تقلید نجف اشرف و مرجع بزرگ شیعیان عراق بر حرمت خون همه مردم عراق، به ویژه خون سنی‌های عراق، تاکید می‌کند و از از برادران شیعی و سنی می‌خواهد از یکدیگر حمایت کنند.

وی افزود: ما از همین جا از علمای جهان اسلام می‌خواهیم همه خشونت‌هایی را که برضد عراقی‌ها صورت نمی‌گیرد، محکوم کنند و به صراحت مردم را از جنایت‌های القاعده در عراق، آگاه کنند. این پیام آیت‌الله سیستانی به همه علمای اسلام است، از سوی دیگر، سید‌صدرالدین قبانچی درباره دیدار علمای اهل‌سنت با آیت‌الله سیستانی گفت ایشان تاکید کردند که من خدمت‌گزار همۀ عراقی‌ها هستم و آنها را دوست می‌دارم و میان سنی، شیعی، کرد و مسیحی، تفاوتی قائل نیستم.

وی افزود: علمای سنی که از کردستان، بصره، ناصریه و فلوجه به دفتر آیت‌الله سیستانی آمده بودند، از این دیدار که نخستین همایش ملی علمای سنی و شیعی به شمار می‌رود، ابراز خشنودی کردند.

القبانچی با اشاره به ابراز خشنودی آیت‌الله‌العظمی سیستانی از بازگشت وحدت و آرامش به عراق، تاکید کرد: آیت‌الله سیستانی چیزی فراتر از وحدت از ملت عراق انتظار دارد و خواهان حمایت شیعیان و سنی‌ها از یکدیگر است. شیخ محمد العکلاوی، رئیس علمای اهل‌سنت کردستان عراق تاکید کرد: نشست ملی علمای مذهبی به منظور اجرای وحدت و مرهم نهادن بر زخم‌های ملت عراق صورت نمی‌گیرد. وی بر اهمیت نقش علما در کشور تاکید و خاطر نشان کرد که نقش علما می‌تواند نقشه سیاسی کشور را تغییر دهد. العکلاوی ابراز امیدواری کرد که اظهارات دلنشین آیت‌الله‌العظمی سیستانی در میان همهٔ مردم عراق، فراگیر شود و به وحدت کلمۀ آنها منتهی شود[۱۵].

خدمت‌گذار همه عراقی‌ها

آیت‌الله‌العظمی سیستانی، در دیدار با جمعی از فرهیختگان عراقی گفت: من خادم و خدمتگزار همه عراقی‌ها هستم.

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از روزنامۀ «الصباح» عراق، آیت‌الله‌العظمی سیستانی، مرجع بزرگ شیعیان عراق گفت: تمام عراقی‌ها، زندانیان رژیم سابق بودند و من نیز در خانۀ خود زندانی بودم؛ درحالی که اکنون مردم عراق حاکم این کشور هستند. وی به هنگام دیدار با اعضای کمیتۀ آماده سازی برگزاری کنفرانس نخبگان و فرهیختگان علمی عراق، خاطر نشان ساخت: از شما می‌خواهم سلام مرا به تمام عراقی‌ها برسانید و آنها را به همزیستی مسالمت‌آمیز در کنار مذاهب، ادیان، طوایف، قومیت ها و ملیت ها، دعوت کنید. مرجع بزرگ شیعیان عراق تاکید کرد: ما به همزیستی مسالمت‌آمیز مردم در بین همه طایفه ها و ادیان، ایمان داریم و دانشمندان و فرهیختگان باید مرد و زن عراقی را به سجایای اخلاقی و دوست داشتن بشریت، آگاه سازند. وی یاد‌آورشد: هر ملتی دارای هویت است و ملتی که بی هویت است، ملت نیست و هویت ما، احترام گذاشتن به اسلام و زبان عربی است؛ زیرا این دو، اساس و وجود ماست. وی شدیداً با خروج دانشمندان، پزشکان و فرهیختگان از عراق، جهت دست یابی به مادیات مخالفت کرد و گفت: هرگز نباید آنها دست به چنین کاری بزنند. آنها باید با داشتن احساس مسئولیت، در فراهم کردن شرایط رفاهی و آسایش برای مردم عراق، مشارکت کنند. این مرجع شیعیان عراق با بیان این که جایگاه شما دانشمندان در این جامعه، همانند جایگاه انبیا در آن زمان و مکان است، افزود:

خودم سختی زندگی را تحمل کردم و در خانۀ خود زندانی بودم. مدّت‌هاست که عراقی ها با سختی‌ها و مشکلات روبه رو شده‌اند و این، نشان‌گر عمق تحمل‌پذیری و بیداری آنهاست.

آیت‌الله‌العظمی سیستانی در پایان گفت: ارزش و بهای عراق به وجود شما دانشمندان است. بنابراین، شما را به خدمت کردن به مردم عراق و تحمل مشکلات فرا می‌خوانم. وی تاکید کرد: عراق کشور شماست و شما باید فرزندان این کشور را با سجایای اخلاقی و توجه به مستضعفان، آشنا سازید[۱۶].

پرهیز از ادبیات تشنج آفرین

آیت‌الله‌العظمی سیستانی در جمع علمای اهل سنت شرکت‌کننده در کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی در نجف اشرف که به حضور وی رسیده بودند، چنین اظهار داشت: «به شما خوش‌آمد می‌گویم که به نجف آمدید و.. . بعد از تعرض به مرقد عسکریین (علیهما السلام) همۀ شیعیان را به آرامش دعوت کردم و از آنها خواستم که واکنشی نشان ندهند و گفتم که این اقدام از طرف اهل‌سنت نبوده است. من اطمینان دارم که ریشۀ تفرقه‌افکنی در خارج است. من [در زمان طلبگی] نزد شیخ احمد الراوی که از علمای اهل‌سنت در سامرا بود، درس خواندم و به ذهنم خطور نکرد که ایشان پیرو مذهب دیگری بودند. همچنین به برخی از پزشکان که از اهل‌سنت بودند، مراجعه می‌کردیم و چون ما از طلاب علوم دینی بودیم از ما پول ویزیت نمی‌گرفتند و اصلا فکر نمی‌کردند که ما شیعه هستیم یا سنی.... باید بر مشترکات تمرکز کنید و دلیلی ندارد به مسائل اختلافی بپردازید. مشارکت کردن در ایجاد تفرقه، حتی به اندازه یک کلمه یا نصف کلمه، جایز نیست وواجب است که از ادبیات تشنج آفرین پرهیز شود[۱۷].

پیام به گردهمایی سنی و شیعه عراق در نجف اشرف

آیت‌الله‌العظمی سیستانی در پیامی که برای نخستین گردهمایی سنی و شیعه عراق در نجف اشرف فرستاد، چنین مرقوم داشت: هیچ اختلاف واقعی میان شیعیان و سنی‌ها وجود ندارد و بنده خادم همه عراقی‌ها هستم. بنده همه مردم را دوست دارم. دین اسلام، دین محبت است و از این که دشمنان توانستند میان مذاهب اسلامی تفرقه بیندازند، شگفت‌زده‌ام.
حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی در ادامه افزود: برگزاری چنین مراسم و نشست‌هایی بسیار مهم و مفید است و همگان به این نکته پی می‌برند که اختلاف واقعی میان مسلمانان وجود ندارد. اختلاف میان شیعه و سنی تنها در مسائل فقهی منحصر است.
این مرجع تقلید تصریح کرد: شیعیان باید پیش از اهل تسنن به دفاع از حقوق اجتماعی و سیاسی سنی‌ها بپردازند. گفتمان ما بر دعوت به وحدت استوار است و بنده بارها گفته و باز هم می‌گویم که نگویید سنی ها برادرانمان هستند؛ بلکه آنها نفس و جان ما هستند. من به خطبه‌های نماز جمعه اهل‌سنت بیشتر از خطبه‌های شیعیان گوش می‌دهم.
آیت‌الله سیستانی با اشاره به این که هیچ تفاوتی میان شهروند عرب و کرد وجود ندارد، اظهار داشت: بنده در پژوهش‌های فقهی از فتوای اهل‌سنت یاد می‌کنم. ما در کعبه و نماز و روزه متحد، هستیم. زمانی که سنی‌ها در دوران دیکتاتوری به من می‌گفتند که شیعه شده‌اند، وقتی علت تشیع را از آنان می‌پرسیدم که تاکید می‌کردند ولایت اهل‌بیت را پذیرفته‌اند، من به آنها می‌گفتم که علمای سنی از ولایت اهل‌بیت دفاع کرده‌اند. در بخش پایانی این پیام آمده است: شهروندان سنی همانند شیعیان در قبرهای دسته جمعی زنده به گور شدند. من از همۀ کسانی که در پی حقوق خود هستند، حمایت خواهم کرد. حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی در این پیام که از جانب وی در مراسم افتتاحیۀ نخستین گردهمایی سنی و شیعۀ عراق در نجف اشرف ارائه شد، چنین بیان کرد: من همه را دوست دارم و دین، همین محبت است و در شگفتم که چگونه دشمنان توانسته‌اند بین مذاهب اسلامی تفرقه ایجاد کنند[۱۸].

صدور فتوای جهاد کفایی در مقابل داعش

کشور عراق مورد تهاجم وحشیانه گروه تکفیری داعش قرار گرفت، آیت‌الله سیستانی در راستای دفاع از حریم عموم مردم عراق، اعم از شیعه و سنی و سایر اقلیت‌های دینی و مذهبی، پیامی جهاد کفایی را صادر کرد؛ به طوری که این پیام تاریخی، عامل اتحاد میان اقشار مختلف مردم عراق شد و از سوی همۀ گروه‌ها و همۀ پیروان مذاهب، مورد استقبال کم‌نظیری قرار گرفت.

جستارهای وابسته

پانویس

  1. علم رجال به بررسی احوال و اوصاف راویان حدیث و بیان اصول و قواعد آن می‌پرازد. ناقدان حدیث همواره به بررسی احوال راویان مذکور در سلسله اسناد احادیث پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) اهتمام داشته و از آن به مثابهٔ دانشی کمکی برای علم الحدیث و در نتیجه فقه بهره برده‌اند. علمای شیعه و سنی آن را وسیله‌ای در خدمت علم حدیث و فقه دانسته و در این باب آثار بسیار آفریده‌اند و تاکنون این جریان ادامه دارد.
  2. علم الحدیث، علمی است که به وسیله آن قول و فعل و تقریر معصوم شناخته می‌شود.
  3. اَلعُروَةُ الوُثْقیٰ کتابی فقهی به زبان عربی، تألیف سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ ق)، فقیه شیعه که در صد سال اخیر، مبنای فقها و مراجع تقلید شیعه برای بیان فتواهایشان بوده و فقیهان شیعه، نظرات فقهی خود را در حاشیه این کتاب بیان کرده‌اند. این کتاب به عروه و عروة الوثقی نیز شهرت دارد.
  4. طهارت، اصطلاحی فقهی و عنوانی عمومی است برای حالتی که با برخی افعال شرعی مثل وضو، غسل و تیمم پدید می‌آید و نیز چیزهایی که باعث از بین رفتن نجاسات می‌شوند و در فقه شیعه به آنها مُطَهِّرات یا پاک‌ کننده‌ها می‌گویند.
  5. خُمس، پرداخت یک پنجم مازاد درآمد سالانه و برخی موارد دیگر مانند معدن و گنج با شروطی که در فقه آمده است. خُمس از فروع دین است و آیه ۴۱ سوره انفال و بیش از ۱۱۰ حدیث در کتاب‌های روایی از آن سخن گفته‌اند. خمس از موضوعات مهم فقه اسلامی و به طور خاص فقه امامیه است. محاسبه و پرداخت خمس از تکالیفی است که شیعیان در طول زندگی به آن عنایتی ویژه دارند.
  6. صوم یا روزه‌داری خودداری (امساک) از مفطرات در روز به قصد تقرب به خدا را روزه گویند. عنوان صوم در فقه بابی مستقل است که در آن به تفصیل از احکام روزه سخن رفته است.
  7. اعتکاف، اقامت در مسجد برای مدتی مشخص (دست‌کم سه روز) همراه با روزه است. ارکان این عبادت، ماندن در مسجد و روزه است و عبادت یا عمل خاص دیگری برای آن تعیین نشده است. نحوه اقامت و یا خروج از مسجد، احکام و شرایطی دارد که در کتاب‌های فقهی بیان شده است.
  8. رِبا از گناهان کبیره به معنای زیادتر از اصل مال گرفتن که در متون دینی به شدت نهی شده است و رباخواران را افراد مورد لعن خداوند معرفی کرده‌اند.
  9. قاعده اِلزام قاعده فقهی است که بر اساس آن عقاید و احکام دینی هر شخص برای او محترم است و در موارد تفاوت بین فقه شیعه و حکم غیر شیعه، می‌توان طرف مقابل را به پذیرش احکام مذهب خودش ملزم کرد؛ هرچند در مذهب شیعه چنین الزامی وجود نداشته باشد. نمونه روشن این قانون، صحیح دانستن سه طلاق یکباره اهل سنت و درست بودن ازدواج با زن طلاق‌ داده شده است.
  10. تقیه عبارتست از اخفاء عقیده و اظهار خلاف آن به خاطر مصلحتی مهم‌تر. تقیه، همه امور را مباح و جایز می‌کند و ترک آن حرام است مگر تقیه در اظهار کلمه کف ر و برائت جستن از خدا و ائمه (علیهم‌السلام) که تا وقتی که شخص بتواند این عمل را انجام ندهد و ضرری بر او نرسیده باشد، ترکش مستحب است. تقیه گاهی خوفی و از ترس ضرر است، گاهی به خاطر جلب دوستی و حفظ و حدت و گاهی به خاطر جلب مصالح دیگر
  11. خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۴/١/١٣٨
  12. خبرگزاری فارس، ۴/۴/١٣٨٣.
  13. خبرگزاری فارس، ١/٩/١٣٨٣
  14. سایت بازتاب، ١٢/١٢/١٣٨٣
  15. واحد مرکزی خبر، ٧/٩/١٣٨۶
  16. گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از روزنامۀ «الصباح» عراق
  17. به نقل از حجةالاسلام شیخ حسن صفار از علمای شیعه عربستان،١٠/١١/٢٠٠٨م
  18. محرم ١۴٢٨ (منبع سایت شیعه نیوز