علی نویتو: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اوت ۲۰۲۳
جز
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


<noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
 
| عنوان = علی نويتو
<div class="wikiInfo">[[پرونده:علی نویتو.jpg|جایگزین=علی نویتو|بندانگشتی|علی نویتو]]
| تصویر = علی نویتو.jpg
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |نام
| نام = علی نويتو
 
| نام‌های دیگر =
!نام
| سال تولد = 1928 م
|علی نويتو
| تاریخ تولد =  
|-
| محل تولد = [[مصر]]
|زاده
| سال درگذشت = 1986 م
|1928 م، [[مصر]]
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت = [[مصر]]
|دین و مذهب
| استادان =
|[[اسلام]]، [[تسنن]]
| شاگردان =
|-
| دین = [[اسلام]]
|فعالیت‌ها
| مذهب = [[اهل‌سنت]]
|
| آثار = 
* همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه افقی |همکاری با [[اخوان‌المسلمین]]|معاون اول وزیر|ریئس مرکز علمی شرکت‌های الشریف| ...}} 
* معاون اول وزیر
| وبگاه =
* ریئس مرکز علمی شرکت‌های الشریف
}}
|}
</div>
'''علی نويتو''' فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در دوره‌ای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفه‌اش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البنا]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزش‌های حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.
'''علی نويتو''' فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] در دوره‌ای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفه‌اش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف [[خداوند]] را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با [[حسن البنا]] زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزش‌های حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
ایشان در سال 1928 م، در منطقه‌ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.
ایشان در سال 1928 م، در منطقۀ ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.


=== پیوستن به اخوان ===
=== پیوستن به اخوان ===
خط ۳۰: خط ۲۸:


== دستگیری ==
== دستگیری ==
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده می‌شد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوان‌المسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در‌این‌باره می‌گوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به [[آلمان]] آماده می‌شد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به [[اخوان‌المسلمین]] مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در‌ این‌ باره می‌گوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست ''جمال سالم'' معرفی کردند که [[انور سادات|سادات]] در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.


== فعالیت‌ها ==
== فعالیت‌ها ==
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکت‌های الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند.
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکت‌های الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار به‌عنوان رئیس هیئت به [[آلمان]] و همچنین [[سوئد]]، [[انگلیس]]، [[فرانسه]] و [[فنلاند]] رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به [[اندونزی]]، [[مالزی]] رفت. و بعد به [[تایلند]]، [[سنگاپور]] و [[سریلانکا]]، و به [[پاکستان]]، [[افغانستان]] و آخرین جزایر [[اندونزی]] در مرزهای [[استرالیا]] او را بردند.


شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفت‌انگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی [[صبر]] را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوان‌المسلمین]] فعالیت خود را دنبال می‌کرد.
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفت‌انگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی [[صبر]] را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به [[اخوان‌المسلمین]] فعالیت خود را دنبال می‌کرد.
خط ۴۰: خط ۳۸:
[[جمال عبدالناصر]] در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیست‌ها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیست‌ها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب می‌شناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمت‌آمیز داریم. اخوانی‌ها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نماینده‌ای انتخاب شود و ما از هم نماینده‌ای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفره‌خانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.
[[جمال عبدالناصر]] در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] و [[کمونیست|کمونیست‌ها]] با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما [[اخوان‌المسلمین|اخوان]] به لطف [[خداوند]] متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیست‌ها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب می‌شناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمت‌آمیز داریم. اخوانی‌ها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نماینده‌ای انتخاب شود و ما از هم نماینده‌ای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفره‌خانه، نه کاغذ، نه قلم، نه [[قرآن]]، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.


به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیب‌زمینی و خطمی(سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات می‌دیدیم و هر روز محصولات را جمع می‌کردیم و بشکه‌های گازوئیل می‌آوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر می‌کردیم و به‌عنوان یک کود کشاورزی و یکی از قوی‌ترین کودها استفاده می‌کردیم».
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیب‌زمینی و خطمی (سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات می‌دیدیم و هر روز محصولات را جمع می‌کردیم و بشکه‌های گازوئیل می‌آوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر می‌کردیم و به‌عنوان یک کود کشاورزی و یکی از قوی‌ترین کودها استفاده می‌کردیم».


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۷: خط ۴۵:
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌های مسلمان]]
[[رده:شخصیت‌های مسلمان]]
[[رده:اعضای اخوان‌المسلمین]]
[[رده:اعضای اخوان المسلمین]]
[[رده:مصر]]
[[رده:مصر]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش