خانقاه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'راهها' به 'راه‌ها'
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵<references />↵↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (جایگزینی متن - 'راهها' به 'راه‌ها')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۲: خط ۳۲:
در خانقاه‌ها و زاویه‌های خراسان، پرچمی بر بام عمارت برپا می‌کردند تا افرادی که در آن مناطق آمدوشد می‌کنند، پرچم را ببینند و به آن خانقاه و زاویه بروند<ref>سهروردی، ۱۱۰</ref>.
در خانقاه‌ها و زاویه‌های خراسان، پرچمی بر بام عمارت برپا می‌کردند تا افرادی که در آن مناطق آمدوشد می‌کنند، پرچم را ببینند و به آن خانقاه و زاویه بروند<ref>سهروردی، ۱۱۰</ref>.
   
   
آداب و رسوم خانقاه شامل رفتارهای خاص اعتقادی، اجتماعی و عبادت‌های معروف فرق مختلف متصوفه است که در کلیات، اشتراکات فراوانی دارند و در مواردی نیز با توجه به اقلیم، باورهای فرق و تعلیمات خاص شیخ خانقاه تفاوت‌هایی در آن دیده می‌شود؛ از جملۀ آنها، می‌توان به مراسمی چون غسل‌کردن به هنگام ورود به خانقاه، سنت مدارا با خادم خانقاه یا حق اعتراض بر وی، خوردن و نوشیدن و جز آن اشاره کرد<ref>شفیعی، «نظام ... »، ۵۸۰-۵۸۱، ۵۸۴، ۵۹۶</ref>.  
آداب و رسوم خانقاه شامل رفتارهای خاص اعتقادی، اجتماعی و عبادت‌های معروف فرق مختلف متصوفه است که در کلیات، اشتراکات فراوانی دارند و در مواردی نیز با توجه به اقلیم، باورهای فرق و تعلیمات خاص شیخ خانقاه تفاوت‌هایی در آن دیده می‌شود؛ از جملۀ آنها، می‌توان به مراسمی چون غسل‌کردن به هنگام ورود به خانقاه، سنت مدارا با خادم خانقاه یا حق اعتراض بر وی، خوردن و نوشیدن و جز آن اشاره کرد<ref>شفیعی، «نظام ...»، ۵۸۰-۵۸۱، ۵۸۴، ۵۹۶</ref>.  


یکی از منابع مالی خانقاه‌ها، مشارکت مردم به‌صورت دادن هدایا و نذوراتی بود که مریدان یا ثروتمندان و گاه تنگ‌دستان و فرودستان به خانقاهیان می‌بخشیدند و به‌اصطلاح، فتوح نامیده می‌شد<ref>همان، ۵۹۶-۵۹۷</ref>.  
یکی از منابع مالی خانقاه‌ها، مشارکت مردم به‌صورت دادن هدایا و نذوراتی بود که مریدان یا ثروتمندان و گاه تنگ‌دستان و فرودستان به خانقاهیان می‌بخشیدند و به‌اصطلاح، فتوح نامیده می‌شد<ref>همان، ۵۹۶-۵۹۷</ref>.  
خط ۴۳: خط ۴۳:
در اعتقاد و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این خانقاه‌ها به‌عنوان مکانی [[مقدس]] مورد توجه بوده‌اند، چنان‌که صاحب کتاب مقامات ژنده‌پیل از مراجعۀ مردم به خانقاه [[شیخ عبدالله انصاری]] برای شفا یاد می‌کند. در همین خانقاه، شیخ‌الاسلام احمد جام کودکی نابینا را به اذن خداوند شفا می‌دهد<ref>غزنوی، ۸۱-۸۲</ref>.  
در اعتقاد و تصور عامۀ مردم، بسیاری از این خانقاه‌ها به‌عنوان مکانی [[مقدس]] مورد توجه بوده‌اند، چنان‌که صاحب کتاب مقامات ژنده‌پیل از مراجعۀ مردم به خانقاه [[شیخ عبدالله انصاری]] برای شفا یاد می‌کند. در همین خانقاه، شیخ‌الاسلام احمد جام کودکی نابینا را به اذن خداوند شفا می‌دهد<ref>غزنوی، ۸۱-۸۲</ref>.  


این تقدس حتى نزد سلاطین و امیران نیز پذیرفته بود، چنان‌که از گِل‌کاری و کارگری یکی از امیران در خانقاه شیخ احمد جام به امید نجات در قیامت یاد شده است<ref>همو، ۱۹۳</ref>. گفتنی است بسیاری از سلاطین روزگار، ساختمان‌ها و اسباب و وسایل نفیسی را وقف خانقاه‌ها می‌کردند<ref>معصوم‌علیشاه، ۳ / ۱۳۰</ref>.  
این تقدس حتی نزد سلاطین و امیران نیز پذیرفته بود، چنان‌که از گِل‌کاری و کارگری یکی از امیران در خانقاه شیخ احمد جام به امید نجات در قیامت یاد شده است<ref>همو، ۱۹۳</ref>. گفتنی است بسیاری از سلاطین روزگار، ساختمان‌ها و اسباب و وسایل نفیسی را وقف خانقاه‌ها می‌کردند<ref>معصوم‌علیشاه، ۳ / ۱۳۰</ref>.  


از دیگر جلوه‌های مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقا‌تقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطب‌های طریقۀ نعمت‌اللٰهیه در چاله‌میدان [[تهران]] بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس [[روضه‌خوانی]] در آنجا برپا می‌کرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم [[نماز]] به‌جماعت می‌خواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>.  
از دیگر جلوه‌های مشارکت مردم، حضور آنان در خانقاه آقا‌تقی خویی معروف به صمدعلیشاه، از قطب‌های طریقۀ نعمت‌اللٰهیه در چاله‌میدان [[تهران]] بود که هر هفته عصر پنجشنبه مجلس [[روضه‌خوانی]] در آنجا برپا می‌کرد و مردم در آن حضور داشتند و شب جمعه هم [[نماز]] به‌جماعت می‌خواند<ref>همو، ۳ / ۱۱۲، ۱۱۳</ref>.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
اوحدی مراغه‌ای (سدۀ ۷- ۸ ق) نیز در مثنوی جام جم خود، نظر خوشی به رسوم خانقاهی و سماع روزگار ایلخانی ندارد و آن را به‌سختی مورد انتقاد قرار می‌دهد؛ اشعار وی دراین‌باره حاکی از تداول و رواج کامل سماع صوفیانه و توجه مفرط اهل خانقاه و صوفیان به ظاهر رسوم و دوری و بی‌بهرگی آنان از حقیقت تصوف است (نک‍: مرتضوی، ۳۲۱، ۳۲۳، ۳۲۹، ۳۳۷). البته، صوفیگری‌های دروغین و خانقاه‌نشینی ظاهری تنها برای به‌دست‌آوردن مسکن و طعام رایگان، ادعای شیخی، جریان مرید و مرادی، و انتقاد از این امور، از دیرباز در متون نظم و نثر فارسی بازتاب داشته، چنان‌که مولوی داستانی از این صوفیان را نقل کرده است؛ براساس این داستان، مسافری به خانقاهی وارد می‌شود و اهل خانقاه خر مسافر را می‌فروشند و پول آن را صرف عیش‌ونوش خود می‌کنند<ref>دفتر ۲ / ۱۷۲- ۱۷۵</ref>. از این داستان، روایتی در ادب شفاهی نیز وجود دارد که مَثَل «خر برفت و خر برفت» از آن گرفته شده است<ref>نک‍: وکیلیان، ۲ / ۹۹-۱۰۲</ref>.  
اوحدی مراغه‌ای (سدۀ ۷- ۸ ق) نیز در مثنوی جام جم خود، نظر خوشی به رسوم خانقاهی و سماع روزگار ایلخانی ندارد و آن را به‌سختی مورد انتقاد قرار می‌دهد؛ اشعار وی دراین‌باره حاکی از تداول و رواج کامل سماع صوفیانه و توجه مفرط اهل خانقاه و صوفیان به ظاهر رسوم و دوری و بی‌بهرگی آنان از حقیقت تصوف است (نک‍: مرتضوی، ۳۲۱، ۳۲۳، ۳۲۹، ۳۳۷). البته، صوفیگری‌های دروغین و خانقاه‌نشینی ظاهری تنها برای به‌دست‌آوردن مسکن و طعام رایگان، ادعای شیخی، جریان مرید و مرادی، و انتقاد از این امور، از دیرباز در متون نظم و نثر فارسی بازتاب داشته، چنان‌که مولوی داستانی از این صوفیان را نقل کرده است؛ براساس این داستان، مسافری به خانقاهی وارد می‌شود و اهل خانقاه خر مسافر را می‌فروشند و پول آن را صرف عیش‌ونوش خود می‌کنند<ref>دفتر ۲ / ۱۷۲- ۱۷۵</ref>. از این داستان، روایتی در ادب شفاهی نیز وجود دارد که مَثَل «خر برفت و خر برفت» از آن گرفته شده است<ref>نک‍: وکیلیان، ۲ / ۹۹-۱۰۲</ref>.  


در دورۀ صفوی نیز صوفی و خانقاه مورد انتقادهای شدید قرار می‌گرفت. در این انتقادها، خانقاه شیخ صفی یک استثنا به شمار می‌آمد و حتى ضدصوفی‌ترین عالمان بر خود لازم می‌دیدند تا از شیخ صفی‌الدین اردبیلی دفاع کنند<ref>جعفریان،۲/ ۵۲۵</ref>.  
در دورۀ صفوی نیز صوفی و خانقاه مورد انتقادهای شدید قرار می‌گرفت. در این انتقادها، خانقاه شیخ صفی یک استثنا به شمار می‌آمد و حتی ضدصوفی‌ترین عالمان بر خود لازم می‌دیدند تا از شیخ صفی‌الدین اردبیلی دفاع کنند<ref>جعفریان، ۲/ ۵۲۵</ref>.  


بااین‌حال، امروزه برخی از محققان به خانقاه‌ها به‌عنوان مکانی برای آزاداندیشی می‌نگرند، چنان‌که باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دوره‌های تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بی‌طرف می‌مانده، یا به‌صورت نیروی سوم کوشش می‌کرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیده‌ای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچ‌کدام آنان را قبول نداشته‌اند. این خانقاه‌ها که معمولاً مهمان‌سرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره می‌شد<ref>جعفریان،2/ ص ۴۵، ۵۹</ref>.  
بااین‌حال، امروزه برخی از محققان به خانقاه‌ها به‌عنوان مکانی برای آزاداندیشی می‌نگرند، چنان‌که باستانی پاریزی معتقد است که از جهت اعتقادی، در تمام دوره‌های تاریخی، خانقاه در برخورد عقاید و آراء، تنها جایی بوده که بی‌طرف می‌مانده، یا به‌صورت نیروی سوم کوشش می‌کرده است که از میزان تعصبات طرفین بکاهد و آتش حرارت آنها را فروتر بنشاند. بدین طریق در تاریخ ایران، خانقاه پدیده‌ای اجتماعی بوده که پناهگاه درماندگان و آوارگان جنگ بوده است، آوارگانی که طرفین متخاصم در جنگ، هیچ‌کدام آنان را قبول نداشته‌اند. این خانقاه‌ها که معمولاً مهمان‌سرا و محل پذیرایی مسافران بود، با پول مردم و اشارۀ آنها ساخته، و در بسیاری از موارد با موقوفات اداره می‌شد<ref>جعفریان،2/ ص ۴۵، ۵۹</ref>.  


=خانقاه، شعر و موسیقی ایرانی=
=خانقاه، شعر و موسیقی ایرانی=
خانقاه‌ها از مراکز تجلی و ظهور و بروز شعر و موسیقی مردم ایران بوده‌اند. اشعار راویان و درویشانی که برای عامۀ مردم و در بازارها شعر می‌خوانده‌اند و نیز بسیاری از شعرهایی که ابوسعید ابوالخیر بر سر منبر و در خانقاه خویش می‌خوانده، از ترانه‌های شفاهی رایج در میان مردم بوده‌اند<ref>شفیعی، «راهها ... »، ۴۳</ref>.  
خانقاه‌ها از مراکز تجلی و ظهور و بروز شعر و موسیقی مردم ایران بوده‌اند. اشعار راویان و درویشانی که برای عامۀ مردم و در بازارها شعر می‌خوانده‌اند و نیز بسیاری از شعرهایی که ابوسعید ابوالخیر بر سر منبر و در خانقاه خویش می‌خوانده، از ترانه‌های شفاهی رایج در میان مردم بوده‌اند<ref>شفیعی، «راه‌ها ...»، ۴۳</ref>.  


در آغاز، قوالان و مغنیان را از بیرون خانقاه به درون می‌بردند تا قول و غزل بخوانند و ساز و سرود به پا کنند، اما اندک‌اندک، یکی از شرایط اساسی مغنی خانقاه آن شد که هم از درویشان و هم از اهل سماع باشد<ref>نعمت‌طاووسی، ۱۸۱، ۲۱۵</ref>. در دوره‌های بعد، در مجالس صوفیه، ازجمله در مجالس احمد غزالی و خانقاه‌های خراسان و بغداد، خواندن شعر ــ چه بر منبر و تخت و چه در حلقۀ سماع ــ به‌وسیلۀ قوال کاری بسیار رایج بوده است<ref>شفیعی،«راهها ...»، ۴۵</ref>.  
در آغاز، قوالان و مغنیان را از بیرون خانقاه به درون می‌بردند تا قول و غزل بخوانند و ساز و سرود به پا کنند، اما اندک‌اندک، یکی از شرایط اساسی مغنی خانقاه آن شد که هم از درویشان و هم از اهل سماع باشد<ref>نعمت‌طاووسی، ۱۸۱، ۲۱۵</ref>. در دوره‌های بعد، در مجالس صوفیه، ازجمله در مجالس احمد غزالی و خانقاه‌های خراسان و بغداد، خواندن شعر ــ چه بر منبر و تخت و چه در حلقۀ سماع ــ به‌وسیلۀ قوال کاری بسیار رایج بوده است<ref>شفیعی، «راه‌ها ...»، ۴۵</ref>.  


یکی از جنبه‌های بااهمیت خانقاه‌ها در ارتباط با فرهنگ مردم، دیوارنوشته‌های این مکان‌ها ست. این نوشته‌ها ضمن آنکه از وسایل نشر شعر در میان مردم بوده<ref>شفیعی،«راهها ...»، ۶۰</ref>، بخشی از باورها، دعاها و سوگندهای مردمی را نیز حفظ کرده‌اند.  
یکی از جنبه‌های بااهمیت خانقاه‌ها در ارتباط با فرهنگ مردم، دیوارنوشته‌های این مکان‌ها ست. این نوشته‌ها ضمن آنکه از وسایل نشر شعر در میان مردم بوده<ref>شفیعی، «راه‌ها ...»، ۶۰</ref>، بخشی از باورها، دعاها و سوگندهای مردمی را نیز حفظ کرده‌اند.  
=منابع=
=منابع=
آلوسی، عادل کامل، «الربط البغدادیة فی التاریخ و الخطط»، المورد، بغداد، ۱۳۹۸ ق / ۱۹۷۸ م، ج ۷، شم‍ ۱؛
آلوسی، عادل کامل، «الربط البغدادیة فی التاریخ و الخطط»، المورد، بغداد، ۱۳۹۸ ق / ۱۹۷۸ م، ج ۷، شم‍ ۱؛
خط ۸۸: خط ۸۸:
حکمت، علی‌اصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛
حکمت، علی‌اصغر، «مذهب»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ ش، ج ۱؛


سهروردی، عمر، «فتوت‌نامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضى صراف، تهران، ۱۳۵۲ ش؛
سهروردی، عمر، «فتوت‌نامه»، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ ش؛


شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راه‌های انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم‍ ۳۶؛
شفیعی کدکنی، محمدرضا، «راه‌های انتشار یک شعر در قدیم»، بخارا، تهران، ۱۳۸۳ ش، شم‍ ۳۶؛
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: تصوف]]
[[رده:تصوف]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش